بنا بر آیات قرآن کریم، انسان اشرف و عزیزترین مخلوقات در درگاه الهی است و کرامت بسیاری دارد؛ البته این کرامت دو نوع است؛ یکی ذاتی که خدا میفرماید: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ» و دیگری کرامت اکتسابی که دستیابی به آن، راه خاص خود را دارد: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ ا... أَتْقَاکُمْ».
به تصریح این آیات، خداوند انسان را باکرامت خلق کرده است، اما ادامه راه و ماندنش در این مسیر به دست خود اوست که راه تقوا پیش گیرد یا مسیر انحطاط و انحراف را. انسان بدون درک کرامت ذاتی خود و تلاش برای رسیدن به کرامتی که خدا برایش در نظر دارد، از حیوانات هم پستتر میشود: «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ».
خدا عالمی اکبر را در وجود کوچک آدم تعبیه کرده است. به فرموده امیرالمؤمنین (ع)، تو فکر میکنی جرمی صغیر هستی. نه، عالم بزرگی در تو تعبیه شده است. اگر انسان به مقام انسانیت خود واقف شود، برای حفظ و تعالی آن کوشش میکند؛ هرچند که در این مسیر، موانعی هم وجود دارد؛ برای همین هم خدا راهنمایانی را برای انسان فرستاده است. مگر میشود خدا اشرف مخلوقات خود را بیبرنامه و راهنما، رها کرده باشد؟
خدای متعال، انسان را برای خوروخواب خلق نکرده است، بلکه او را در نظام تمدن ولایی دیده است؛ وقتی ملائکه از خدا پرسیدند آیا کسی را خلق میکنی که پیشینه خونریزی، سفاکی و جنایت دارد، خدا پاسخ داد: «من چیزی میدانم که شما نمیدانید». نکته مهم آنکه خدا انسان را در فرهنگ و تمدن نظام ولایی خلق کرده است: «جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَه»؛ یعنی انسانی میتواند انسانیت خود را پیدا کند که در مسیر نظام ولایی حرکت کند، وگرنه از دایره انسانیت خارج میشود.
باید منشأ انسانسازی یعنی قرآن و اهلبیت (ع) را بشناسیم. در این مسیر عقل بهعنوان حجت باطنی، چراغ راه و هادی آدمی است؛ هرچند که هم موانعی هست و هم اسبابی که ما را به مسیر انسانیت سوق میدهند. اگر انسان قلب خود را از ریا، تکبر، ظلم، غرور و حسادت خالی نکند، در مسیر انسانیت موفق نمیشود؛ مثل اینکه شب تا صبح نماز شب بخوانیم و هنگام صبح غیبت کنیم!
در این میان باید مراقب ورودیهای قلب باشیم؛ چنانکه وقتی از امیرالمؤمنین (ع) درباره چرایی این همه فضیلت و خوبی در آن وجود مقدس پرسیدند، حضرت فرمودند: «برای اینکه جلوی ورودی قلبم را گرفتهام». قلب انسان حرم خداست، بنابراین نباید غیر خدا را در آن راه داد. وقتی دریچه قلب باز شد، هر چیز نامربوطی به آن وارد میشود و بهمرور انسان را ضعیف میکند، تاجاییکه در برخورد با موانع انسانیت و کرامت، شکست میخورد.
بیماریهایی مثل ریا، غرور و کبر، طمع و خودبینی، قلب را بیمار میکند و مانع رسیدن انسان به تقوا که شاهراه کرامت است، میشود، لذا اگر میخواهیم به کرامت برسیم، باید قلب را از این بیماریها و غیر خدا خالی کنیم. نفس و شیطان، ما را رها نمیکنند.
امیرالمؤمنین (ع) در خطبه هفتم از نهجالبلاغه میفرمایند: «شیطان دور قلب انسان طواف میکند به این امید که دریچهای از قلب به روی او باز شود و یک گناه این دریچه را باز میکند. بهمرور شیطان در قلب انسان تخمگذاری میکند و کار به جایی میرسد که انسان با چشم شیطان میبیند و با زبان شیطان سخن میگوید»؛ لذا باید مراقب قلب بود، همانطور که پیامبر (ص) و اهلبیت (ع) دغدغه تربیت و پرورش شاگردان را داشتند، امروز هم باید برای تربیت و سالمسازی و خالصسازی قلب برای خدا وقت گذاشت. با تربیت دینی و تهذیب نفس است که انسان باکرامت و درپی آن جامعه باکرامت پدید میآید.