خدای متعال در قرآن کریم میفرماید: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ» یعنی ما شما را با کرامت و انسان خلق کردیم، اما باقی راه، دست خودتان است؛ یعنی کرامت ذاتی خود را بدانید و ارزش قائل شوید.
باید منشأ انسانسازی یعنی قرآن و اهلبیت (ع) را بشناسیم. خدای متعال میفرماید: اول بدانید فقیر هستید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى ا...» (فقر به معنای انسانی نه مالی)، خدا تصریح میکند:ای انسانها! شما فقیرید و خدا بینیاز است. خدا در سوره مبارک انشقاق بازهم انسان را خطاب میکند و میفرماید: ذات تو این است که تلاشکنندهای سرسخت هستی: «اى انسان! تحقیقا تو با سختى و تعب، خودت را بهسوى پروردگارت مىکشانى و سپس وى را ملاقات خواهى کرد» و نیز تصریح قرآن است که براى انسان جز حاصل تلاش او نیست.
در این مسیر، عقل بهعنوان حجت باطنی، چراغ راه و هادی آدمی است. به تعبیر امامکاظم (ع) در خطاب به هشام، ما دو حجت داریم؛ یکی ظاهری که انبیا و اولیای الهی هستند و دیگری باطنی که عقل است. باید از این موهبت الهی استفاده کنیم تا مسیر انسانیت را بیابیم و به وعده قرآن، به مقصد دیدار خدا برسیم.
در این مسیر ما هم مانع داریم، هم اسبابی که ما را به مسیر انسانیت سوق میدهد؛ چرا ما صفات نکوهیده و نیز پسندیده داریم؟ چون انسانیت انسان در این تضادها مشخص میشود. ما ظلم را دوست نداریم؛ چون ماهیتا بد است، اما امروز در جامعه و در دنیا ظلم میبینیم.
ابتدا باید مکان سرمایهگذاری را بررسی کنیم. تا مناسب نباشد، نمیتوان سرمایه باارزش را در آنجا گذاشت. اگر انسان قلب خود را از ریا، تکبر، ظلم، غرور و حسادت خالی نکند، در مسیر انسانیت موفق نمیشود؛ مثل اینکه شب تا صبح، نماز شب بخوانیم و هنگام صبح غیبت کنیم. همین یک غیبت، نهتنها ارزش همه نماز شب ما را از بین میبرد، بلکه ۳۹روز دیگر هم بدهکار میشویم؛ چون در روایت است وقتی غیبت میکنیم، چهل روز ثواب اعمال ما به حساب کسی که غیبتش را کردهایم، واریز میشود!
چون خود را تزکیه نکرده و جلوی حربههای شیطان را نگرفتهایم. باید مراقب بود. اگر به بیماریهایی مثل غرور، ریا و حسد مبتلا شویم، کرامت انسانیمان از بین میرود. باید درصدد اصلاح برآییم و قلب را از غیرخدا خالی کنیم. انسان باید موانع انسانیت را بشناسد و بکوشد از آنها دور شود و در این مسیر نیفتد.
نفس و شیطان، ما را رها نمیکنند. امیرالمؤمنین (ع) در خطبه هفتم از نهجالبلاغه میفرمایند: شیطان دور قلب انسان طواف میکند، به این امید که دریچهای از قلب به روی او باز شود و یک گناه این دریچه را باز میکند. بهمرور شیطان در قلب انسان تخمگذاری میکند و کار به جایی میرسد که انسان با چشم شیطان میبیند و با زبان شیطان سخن میگوید. باید مراقب قلب بود؛ ناامیدی معنا ندارد. خدا برنامهای داده است که با اراده و تحرک و تلاش، میتوان آن را محقق کرد.
دو نکته مهم در اینباره ضرورت دارد؛ نخست آنکه افراد کارگزار اجرای برنامه مثل جامعه روحانیان، تشکلهای دانشجویی و... که در فضای فرهنگی فعالیت میکنند، خودشان اهل تهذیب باشند تا دریابند که فساد و تهذیب نداشتن چه میکند و چه درمانی دارد. نکته دوم آنکه درحقیقت برای کار فرهنگی، سرمایهگذاری شود. کار فرهنگی عمیق است نه سطحی. همایش و نمایش خوب است، اما ما به کارهای عمقی و جدی و پیوسته و نتیجهبخش نیاز داریم. باید برنامهریزی و اتاق فکر تشکیل شود؛ وگرنه نتیجه نمیدهد.
در سیره اهلبیت (ع) است که برای تربیت شاگرد، دغدغه داشتند و کار میکردند و مدام با آنها در ارتباط بودند؛ در روایت است پیامبر اکرم (ص) برای نمازجماعت صبح حضورغیاب میکردند و اگر کسی نبود، حضرت جویای حال و دلیل غیبت او میشدند و اگر بیمار بود، به عیادتش میرفتند. این دغدغه فرهنگی پیامبر (ص) در جامعه و پیگیری و تلاش حضرت برای حل موانع است، لذا دغدغهمندی و نیز تهذیب شخصی و اخلاقمداری اجتماعی، دو عامل در به کرامت رساندن آدمی است.