سرخط خبرها
در گفت‌وگو با هنرمند فرش‌باف منطقه مطرح شد

فرش‌بافی عشق‌ورزی است

  • کد خبر: ۲۴۴۴
  • ۰۳ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۹:۳۰
فرش‌بافی عشق‌ورزی است

سید مصطفی بهشتی - همیشه هنر از آن ویژگی‌هایی است که هر انسانی طالب آن است، هنر موسیقی، هنر نقاشی، هنر نگارگری و بعضا هم یک هنر اصیل ایرانی مثل هنر قالی‌بافی که طرفداران بسیاری به خصوص در میان بانوان دارد. قالی‌بافی از آن دست هنرهای قدیمی و خاص ایرانی است که از دیرباز در کشور ما و در مناطق خاص طرف‌داران بسیاری داشته است و مردمان بسیاری دست و پنجه در این هنر کهن برده‌اند و تار و پود زندگی خود را در فرش‌ و قالی و قالیچه بافته‌اند. چند وقت پیش بود که پیامی دریافت کردم مبنی بر اینکه فردی هنرمند در منطقه چند سالی است که به قالی‌بافی مشغول شده و در این کار بسیار توانمند است و آثارش تا آن طرف مرزها رفته است، به همین دلیل به سراغ وی رفتم.گفت‌وگو با این بانوی قالی‌باف منطقه از این جهت که می‌تواند ما را با این هنر و حرفه سنتی ایرانی آشنا کند مفید خواهد بود چرا که جز مسیری که خودش طی کرده درباره مراحل بافت یک فرش و وضعیت اقتصادی فرش دستباف صحبت به میان می‌آید.

 

رنگ و نخ
برای گفت‌وگو با یکی از هنرمندان قالی‌باف کشورمان که در منطقه 11 کارگاهی دارند به سمت کارگاه راه افتادم. وارد که شدم یک کارگاه کوچک را دیدم که هنرمندی چند بانوی منطقه به فضای آن شکل زیبایی داده بود. هر گوشه اتاق یک دار قالی زیر بار نخ‌ها قرار گرفته بود و از قالی گرفته تا قالیچه و تابلو فرش و کوزه‌‌ فرش زیر دستان هنرمند بانوان این کارگروه داشت شکل خودش را پیدا می‌کرد. بوی نخ و ابریشم و رنگ هم در فضای کارگاه پیچیده بود.
الهام شکیبایی، به نوعی نفر اول این کارگاه است که از بقیه زودتر کار را شروع کرده و بقیه هر کدام به نوعی کار را از او آموخته‌اند. شکیبایی متولد شهری است که در حوزه قالی‌بافی حرف‌های زیادی برای گفتن دارند. او دهه 50 در سبزوار به دنیا آمده و بعد از آن به همراه خانواده راهی مشهد شده است. به نظر همان تولد در شهری که قالی‌بافی حرف زیادی در آن برای گفتن دارد کافی بوده است تا او این هنر را با وجود خود درآمیزد و بعد از کوچ به مشهد این هنر را در دستور کار قرار دهد. شکیبایی به اعتقاد خودش از همان کودکی اهل هنر و صنایع‌دستی و کاردستی و به عبارتی هنردوست بوده است و در همان دوران تحصیل ابتدایی خیاطی می‌کرده است. علاقه اصلی او به قالی‌بافی در دیدن قاب تلویزیون شکل گرفته است و با دیدن دار قالی‌بافی و حضور هنرمندان این حوزه در تلویزیون استعداد خودش را به موفقیت در این حوزه نزدیک دانسته است. شکیبایی در ادامه مرور زندگی کودکی‌اش به این نکته اشاره می‌کند که بر خلاف بسیاری از بچه‌ها و دانش‌آموزان آن زمان که می‌خواستند خلبان و دکتر و مهندس شوند، از همان کودکی دوست داشته که یک بافنده ماهر شود و بتواند در مسیر علایق خودش کار و البته زندگی کند. او این کار را با خیاطی، پولک‌دوزی، رنگ کردن نخ و فرش‌بافی تمرین کرده است. به گفته خودش خیلی اهل درس خواندن نبوده و در سال دوم راهنمایی عطای درس را به لقایش بخشیده است، البته بعدترها دوباره به سمت درس برگشته است و در فاصله سال 86 تا 89 به صورت فشرده درس‌خوانده و توانسته مدرک دیپلم خود را بگیرد و پس از آن، در حوزه گردشگری مدرک کاردانی خود را کسب کرده است. آن کودک به قول خودش درس نخوان، مدرک کارشناسی را هم در رشته صنایع دستی که مرتبط با کارش بوده است، گرفته و این روزها دانشجوی ارشد پژوهش هنر دانشگاه پیام نور تهران است، چرا که سعی دارد تحصیلات خود و مدارک دانشگاهی را در ارتباط با هنری که دارد کسب کند.


دست به فرش
سال 80 آغاز زمانی است که دیگر الهام شکیبایی به دیدن و شنیدن درباره قالی‌بافی اکتفا نکرده و به دنبال دوره‌های آموزشی رفته است. او در مسیر رفت و آمد به حرم مطهر حضور بانوان در یک شرکت صنایع دستی را می‌بیند و متوجه می‌شود که آموزش فرش‌بافی و قالی‌بافی انجام می‌شود. شکیبایی درباره چگونگی ورودش به این کلاس‌ها گفت: «در هر کلاس آموزشی فرش‌بافی 20 نفر می‌توانستند حاضر شوند که زمانی که من رفتم ظرفیت تکمیل شده بود و مجبور بودم پشت شیشه بایستم و نگاه کنم تا کار را یاد بگیرم. با وجود این سختی، کار را یاد گرفتم و جالب این بود که روزی که امتحان دادم از آن 20 نفر، 4 نفر قبول شدند و من هم با اینکه شرایط یکسانی نداشتم پذیرفته شدم. من نمی‌توانستم در کلاس‌ها حاضر شوم ولی امتحان برای من آزاد بود که در هر دو امتحان کتبی و عملی موفق به قبولی شدم.»
شکیبایی بعد از گذراندن دوره آموزشی و گرفتن مدرک تخصصی، بسیار مشتاق به بافت اولین فرش شده و در همان حدود سال 80 داری خریده و مشغول بافت می‌شود. او که اعتقاد دارد هر کاری را باید خود آدم یاد بگیرد تا بتواند با تمام وجود آن را پیش ببرد در این‌باره گفت: «من در همان اولین کار هم به این شیوه عمل کردم و سعی کردم کار را خودم پیش ببرم. به همین واسطه کار اول را ذره ذره پیش بردم ولی خودم این کار را انجام دادم و هرگز کار را به کسی واگذار نکردم. از دیگران زیاد سؤال کردم ولی در همان کار اول بسیار بر کار مسلط شدم، مثلا چله‌کشی را حدود 50بار انجام دادم ولی بالاخره خودم انجام دادم و از پس آن برآمدم. در تمام روزهایی که کار را آموزش دیدم و بعد که دار را تهیه کردم، بسیار مشتاق بودم که چله‌کشی را یاد بگیرم، کار را به مرحله چله‌کشی برسانم و بتوانم آن را خودم انجام دهم.»
شکیبایی در ادامه درباره کارهایی که در این سال‌ها بافته است، این گونه روایت کرد: «من تاکنون حدود 9 تا 10 قالیچه نفیس بافته‌ام و البته هیچ کدام را نگه نداشته‌ام و به خاطر شرایط مجبور به فروش کارها بودم، البته نکته‌ای که وجود دارد این است که این کارها بیشتر در خارج از کشور به فروش رفته و کارهای پرطرف‌داری بوده است.»
این بانوی هنرمند منطقه در ادامه درباره افزودن دانشش در این حوزه گفت: «زمانی که دوره کارشناسی را شروع کردم به این نکته توجه داشتم که باید در کنار بافت فرش در بقیه زمینه‌هایی که مربوط به این حوزه هست، توانمند‌تر شوم به همین خاطر هم دوره رنگرزی نخ را در تهران گذراندم تا به بخش دیگری از کار مسلط شوم. به این حد هم بسنده نکردم، دوره‌های رنگرزی شیمیایی را گذراندم و بعد متوجه شدم هنوز هم حوزه رنگ بسیار گسترده است و روش رنگرزی طبیعی را هم آموختم. البته که دیگر به این قیمت‌ها نمی‌شود رنگ طبیعی را استفاده کرد، به عنوان مثال برای رنگ زدن قرمزدانه طبیعی باید میلیون میلیون هزینه کرد.»
شکیبایی در ادامه مروری هم به چگونگی به‌کارگیری رنگ‌ها در دوره فعلی داشت و افزود: «اکنون به خاطر بالا بودن هزینه رنگ‌های طبیعی مجبور هستیم رنگ طبیعی را با رنگ شیمیایی ترکیب کنیم تا هم هزینه‌ها کم شود و هم اینکه کیفیت به نسبت مطلوبی در فرش داشته باشیم. بیشتر نخ‌هایی که من، اینجا استفاده می‌کنم چون کار رنگرزی را خودم انجام می‌دهم، با ترکیب رنگ شیمیایی و طبیعی نخ‌ها رنگرزی و استفاده می‌شود.»


کار سخت هنرجویان
یکی از کارهایی که شکیبایی در کنار بافندگی فرش انجام می‌دهد، آموزش هنرجویان است. شکیبایی در این‌باره بیان کرد: «همیشه ساده‌ترین روش یادگیری گذراندن دوره و کلاس است، اما همان‌قدر که این روش ساده است، تأثیر آن هم کم است. همان‌طور که خودم در چله‌بافی و تا حدودی هم در رنگرزی سعی کردم کار را خودم یاد بگیرم به هنرجویانی هم که به من مراجعه می‌کنند همین روش کار را پیشنهاد می‌کنم. بعد از گذراندن آموزش‌های اولیه به سرعت آن‌ها را در شرایط کار قرار می‌دهم و بعد از مدتی بسیار کوتاه آن‌ها باید کار حرفه‌ای و سخت بافندگی را انجام بدهند، چون معتقد هستم در این روش هنرجو در همان کار اولیه بسیاری از چالش‌های کار بافندگی فرش و قالی را می‌بیند و برای کارهای بعدی پخته‌تر است و آمادگی کامل دارد و خداراشکر هنرجویانی که به این روش با من کار را یاد گرفته‌اند، موفق بوده‌اند و اکنون هم این کار را ادامه می‌دهند.»
بعد از دوره‌ آموزشی اولیه، چله‌بافی و انجام رنگرزی، شکیبایی سعی کرده یک هنر دیگر هم به هنرهای خود اضافه کند و در همین راستا رفوگری را که از بخش‌های مهم و تکمیلی بافت فرش است، یاد گرفته است. او درباره این عمل گفت: «در زمان بافت فرش ممکن است برای آن مشکلاتی مانند سرکجی فرش و یا کیست فرش به وجود آید که معمولا بافنده متوجه نمی‌شود یا اگر متوجه شود باید رد شود تا سرعت کار گرفته نشود. بعد از اتمام بافت فرش باید نواقص کار گرفته شود و این کار و هنری است که باید رفوگر به خرج دهد تا یک فرش مهیای استفاده شود.»
حجم‌بافی یکی از آن کارهای سخت هنری است که باید گفت انجام این کار در توان هر کسی نیست، چرا که هم دوره آموزشی فشرده دارد و هم اینکه کسی از پس آن برمی‌آید که توانسته باشد ابتدا به کار فرش‌بافی مسلط شده باشد. شکیبایی در کنار همه دوره‌هایی که گذرانده و فرش‌هایی که بافته است، توانسته به حجم‌بافی هم مسلط شود. حجم‌‎بافی هنر بافتن فرش‌هایی به قالب اجسام است، یا شاید هم بتوان گفت ساخت اجسام به شکل فرش یعنی حجم‌بافی، شکیبایی در این هنر هم دست توانمندی دارد و از کوزه گرفته تا کاسه و گلدان را حجم‌بافی کرده است.


طرح و رنگ
یکی از ارکان مهم در فرش‌بافی، طراحی نقش فرش است. شکیبایی برای اینکه هنر فرش‌بافی را بر خود تمام کند، طراحی را هم عهده‌دار شده و خودش در این سال‌ها چند طرح فرش تهیه کرده است. او درباره طرح‌هایی که تاکنون به نگارش درآورده است، گفت: «من در زمینه طراحی فرش هیچ آموزشی ندیده‌ام و فقط خودم این کار را از طریق فیلم و تلویزیون فرا گرفته‌ام. اولین طرحی هم که تهیه کردم و با الهام گرفتن از حدود 30 طرح مختلف کشیده شده است به وسیله استادان مختلف بود که به چشم یک پازل به آن‌ها نگاه کردم و از هر طرح و نقش یک تکه برداشتم و اولین طرح فرش خودم را تهیه کنم.»
شکیبایی افزود: «در طراحی یک نقش فرش، نقش اساسی و نهایی را رنگ‌آمیزی کار ایفا می‌کند. این نکته مهمی است که چه رنگ‌هایی در کار استفاده شود که کار را به نما آورد. رنگ‌ها دقیقا همان چیزی هستند که مدام در فرش دیده‌ می‌شوند و به قول معروف رصد می‌شوند. گاهی یک انتخاب اشتباه رنگ
می ‌تواند باعث نابودی تمام زحمت یک بافنده شود، به عنوان مثال من اینجا و در کارگاه نمونه کاری دارم که متعلق به عصر صفویه است و اکنون روی آن کار می‌کنم تا با تغییر رنگ جدید آن را تهیه کنم چرا که می‌تواند یک رنگ جدید آن کار قدیمی را بسیار به جلوه آورد. باید اصول یک فرش بافته شده خوب را این‌گونه برای شما عنوان کنم که طراحی، رنگ‌آمیزی و رنگ نخ خام نقش بسیار تعیین‌کننده‌ای در یک کار خوب دارد.»


یک کارگاه مستقل
شکیبایی در ادامه گفت‌وگو درباره علاقه به فرش‌بافی در جامعه گفت: «الان خیلی‌ها هستند که دوست دارند ببافند. دوست دارند فقط گلیم‌بافی کنند یا فقط صوفی‌بافی کنند و خیلی‌ها هم هستند که دوست دارند همه این‌ها را با هم داشته باشند. برای خیلی‌ها این مهم نیست که رنگ و طرح چگونه است. نقطه مقابل این هم وجود دارد، خیلی‌ها دوست دارند که فقط در کار طراحی مشغول شوند. عده‌ای دوست دارند فقط رفوگری انجام دهند. برخی هم تمام تمرکزشان را بر رنگرزی می‌گذارند. به نوعی باید بگویم، فرش‌بافی دنیای جذابی از هنرهاست که طرف‌داران زیادی دارد. اما کاری که من در پیش گرفته‌ام و ناشی از علاقه بوده است ایجاد یک کارگاه مستقل بوده است که از طرح و نقش گرفته تا رنگرزی و پرداخت و رفو همه و همه را خودم انجام ‌دهم چرا که به این شکل هیچ وقت کارم به زمین نمی‌ماند.»
این بانوی فرش‌باف منطقه در ادامه درباره مراحل بافت فرش گفت: «اولین کار مشخصا طراحی است، بعد رنگ‌‌آمیزی طرح و سپس تهیه نخ است. حالا چه نخ آماده، خریداری شود و چه نخ خام گرفته شود و سپس رنگرزی شود. مرحله بعدی چله‌کشی دار قالی است، اینجا مرحله آغاز به کار بافت رقم می‌خورد و مرحله بعد از بافت هم پرداخت فرش است. لازم است بگویم پرداخت فرش به 2 نوع انجام می‌شود یکی پرداخت ماشینی است که فرش به صورت صاف و مرتب آماده می‌شود و نوع دیگرش به صورت دستی است که با قیچی و دستگاه‌های کوچک انجام می‌شود که کار را برجسته و زیباتر جلوه می‌دهد.»
شکیبایی درباره اولین کاری که بافته است نیز گفت: «اولین کاری که بافتم طرح بته جقه بود. طرح جالب و خاصی شد که رنگ آبی را برای آن به کار گرفتم و بعدها فهمیدم رنگ آبی در فرش‌بافی خاص شهر قم است. بعدها رنگ آن کار را به گل‌بهی و کرم و صورتی برگرداندم که رنگ‌ خاص فرش‌های تبریزی بود. 2 قالیچه کرک و ابریشم از آن طرح بافتم که دار آن کار پنبه بود. در سال 82 در بازار فرش خسروی آن کار‌ها را برای فروش بردم و در حالی که فقط 000/600 تومان پول ابریشم و کرک داده بودم آن فرش‌ها را از من به قیمت 000/300 تومان می‌خریدند که نفروختم و همان کار را به دبی بردم و به قیمت هر کدام 000/000/3 تومان به فروش رساندم. خب جای تأسف دارد که در کشور خودمان با چنین کار با ارزشی این‌گونه برخورد شود.»
او درباره تعداد کارهایی که تا به حال بافته است، نیز بیان کرد: «من تاکنون حداقل 10 جفت قالیچه بافته‌ام و در کنار این‌ها کار حجمی و تابلو فرش هم زیاد بافته‌ام.»


قیمت پایین هنر
شکیبایی در ادامه درباره درآمد حاصل از بافت فرش هم گفت: «بعد از اتفاقی که برای فروش اولین کار دست‌باف من افتاد همیشه کارهای خودم را برای فروش به خارج از کشور می‌برم. پدرم دوستی در کویت دارند که اولین بار در خانه پدری من یکی از کارهایم را دیده بود و قصد داشت آن کار را به مبلغ 000/000/50 تومان بخرد. از کارهای من خوشش آمده بود، این مرد کویتی آدم ثروتمندی است که برای یکی از کارگران خودش مغازه فرش فروشی در کویت دایر کرده است و برخی از کارهای من در آنجا به فروش می‌رسد. نکته‌ای که در فروش وجود دارد این است که چه کاری تهیه می‌شود. من از روز اول به خاطر عشق به فرش‌بافی وارد این کار شده‌ام و الان هم این کار را ادامه می‌دهم، ولی بعضی‌ها این کار را به چشم تجارت می‌بینند و به همین خاطر خیلی روی ظرافت کار و کیفیت زمان نمی‌گذارند. من به عنوان کسی که در این کار هستم همواره تلاش کرده‌ام کاری را قبول کنم که ظرافت و مشتری خودش را داشته باشد. وقتی کار ظریف‌تر می‌شود قیمتش هم بالاتر می‌رود بنابراین وقت بیشتری می‌گذارم و توصیه من این است که همکاران من در این حوزه ظرافت را بر زمان اولویت قرار دهند.»
شکیبایی سپس در واکنش به ‌اهمیت کمی که مسئولان به این هنر ارزنده می‌دهند، گفت: «فرش‌بافی یک هنر اصیل ایرانی است، ولی متأسفانه به نظر می‌رسد در این سال‌ها این هنر تا حدود زیادی به فراموشی رفته است و کسی قدر آن را نمی‌داند و توجهی بدان نمی‌شود. از طرفی گرانی‌های اخیر به این صنعت هم ضربه وارد کرده است چرا که از یک سو هزینه رنگرزی بالا رفته است و از طرفی قیمت نخ ولی در مقابل قیمت خرید فرش دست‌باف جهش آنچنانی نداشته است. این فقط یک هنر نیست، این هنری است که بیانگر آداب و رسم و رسومات و فرهنگ ماست و به نظر من شایسته نیست با این هنر به این شکل برخورد شود. مسئولان باید به توسعه این هنر فکر کنند و به دنبال راهکاری باشند تا از کسانی که در این حوزه فعالیت دارند، حمایت کنند.»
و اما شکیبایی به عنوان نکته پایانی درباره بافت فرش به صورت دستی گفت: «کار بافت فرش، عشق می‌خواهد. کسی که با عشق به سمت این کار برود از تهیه نخ گرفته تا رنگرزی و رفو و ... موفق خواهد بود، چرا که کار فرش و بافت آن عشق‌ورزی به هنر است.»

 

تبلور هنر ایرانی
اگر بخواهیم داستان اولین بافت فرش‌ها را در ایران بررسی کنیم باید از آنجا که اثبات شده بگوییم، چرا که قصد نداریم درباره روایت‌های متعدد که اثبات هم نشده است حرفی به میان آید. گفته می‌شود پس از حکومت تیموریان، تبریز مرکز سیاسی سلسله‌های قرقویونلو و آق‌قویونلو گردید و قالی‌های زیبایی در این شهر بافته شد. در ابتدای دوره صفویه هنر قالی‌بافی به اوج شکوفایی و نوآوری و نبوغ هنرمندان آن زمان رسید و همین امر باعث شد که بعد از گذشت چند صد سال هنوز مورد تقلید باشد. قالی‌بافان صفوی حدود هزار و پانصد تخته قالی از خود به یادگار گذاشته‌اند که برخی از آن‌ها به عنوان شاهکارهایی بی‌بدیل ثبت و در موزه‌ها نگه‌داری می‌شوند. در دوره صفوی قالی‌بافی از یک پیشه‌ روستایی و عشایری به شغل و حرفه‌ای پراهمیت در کارگاه‌های شهری تبدیل شد. تجارت و صادرات هنر زیبای ایرانی به کشورهای اروپایی آغاز شد و قالی‌بافان شهرهای اصفهان، کاشان، تبریز و کرمان در طرح‌های ترنج دار، گلدانی، شکارگاه، گلدار هراتی، درخت و بوته، باغی و لهستانی هنر خود را عرضه کردند.
هم‌زمان با انقراض سلسله صفوی هنر قالی‌بافی وارد دوران سقوط خود شد. طبق صحبت‌ها و آمار و ارقام در دوران پایانی قاجاریه قالی‌بافی حیاتی دوباره یافت. این حیات دوباره خاصه در دو دهه اول قرن چهاردهم هجری قمری باعث ارائه تقاضای زیاد برای قالی ایرانی شد و در نتیجه تعداد زیادی از شرکت‌های خارجی از کشورهایی چون انگلیس، آمریکا، سوئیس، یونان و … به سرمایه‌گذاری در قالی ایران و تولید انبوه آن ترغیب شدند و بخشی از مهم‌ترین و نفیس‌ترین قالی‌های ایران در همین دوران و به دستور همین شرکت‌ها در شهرهایی چون کرمان، اراک، همدان، تبریز و مشهد بافته شد. در سال ۱۳۱۴ شمسی با خلع ید از کمپانی شرق، اختیارات انجام فعالیت‌های تولید و تجاری قالی ایران به مؤسسه دولتی تازه تأسیس شده‌ای به نام شرکت سهامی فرش ایران واگذار شد و بدین ترتیب این شرکت از این سال به بعد به کار ترویج قالی‌بافی و تولید و تجارت آن پرداخت.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->