به گزارش شهرآرانیوز، کارآگاهان پلیس آگاهی مشهد در جدالی خطرناک با اژدهای سیاه، موفق شدند متهمبهقتل فراری را در تعقیبوگریز حدود هشتساعته دستگیر کنند و به مشهد بازگردانند.
شب دوشنبه گذشته جوان هجدهسالهای در بولوار امت مشهد، دست به چاقو برد و در میان خشمی دلهرهآور، مرد ۳۲ساله را نقش بر زمین کرد. دقایقی بعد و با فرار ضارب از صحنه حادثه، پیکر خونآلود «علی-ش» به بیمارستان شهید هاشمینژاد مشهد انتقال یافت، اما تلاش کادر درمانی برای نجات وی بیفایده بود و او بر اثر عوارض ناشی از اصابت تیغه چاقو به قفسه سینه، جان خود را از دست داد.
طولی نکشید که با گزارش این جنایت هولناک به قاضی ویژه قتل عمد، تحقیقات قضایی در این باره آغاز شد و گروهی از افسران زبده دایره قتل عمد پلیس آگهی نیز با دستور سرهنگ کارآگاه جواد شفیع زاده (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) در کنار مقام قضایی قرارگرفتند. این گونه بود که بررسیهای تخصصی نشان داد متهم به قتل فراری جوان ۱۸ سالهای به نام «سجاد» است که به خاطر بروز اختلافات خانوادگی داماد خاله اش را هدف ضربه چاقو قرارداده است.
با توجه به اهمیت ماجرای این پرونده جنایی و با دستورات قاطع قاضی «وحید خاکشور» تحقیقات علمی و تخصصی گستردهای برای شناسایی مخفیگاه متهم به قتل فراری آغاز و مشخص شد که وی به مکان نامعلومی گریخته است.
به همین دلیل پیگیری این پرونده به گروهی از کارآگاهان با تجربه آگاهی به سرپرستی سرهنگ ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمد آگاهی) سپرده شد و رصدهای اطلاعاتی با بهره گیری از تجهیزات و فناوریهای نوین پلیسی در حالی ادامه یافت که سرهنگ مهدی سلطانیان (جانشین پلیس آگاهی خراسان رضوی) بر این عملیات نظارت مستقیم داشت. دقایقی بعد ردزنیهای فنی نشان داد که متهم ۱۸ ساله از مشهد خارج شده و در حال عبور از استان خراسان شمالی به سوی تهران است.
اگر چه بلافاصله تصویر و مشخصات متهم در اختیار مراکز انتظامی قرارگرفت، اما کارآگاهان با تجزیه و تحلیلهای کارشناسی و با نظر سرهنگ شفیع زاده، تصمیم گرفتند تا خود وارد جدال با اژدهای سیاه جاده شوند. این گونه بود که گروه منسجم کارآگاهان پدال گاز خودروی سمند را فشردند و به طرف جاده شمالی کشور به راه افتادند. آنها اژدهای سیاه جاده را زیر چرخهای خودرو جا میگذاشتند و چنان برای رسیدن به متهم به قتل فراری تلاش میکردند که هر لحظه امکان داشت در شعلههای آتشی فرو بروند که با سرعت چرخها از دهان اژدها بیرون میزد!
این جدال خطرناک به فاصله ۱۳۰ کیلومتری از متهم رسیده بود، اما آنها باید این ماموریت را به پایان میرساندند. عقربههای ساعت بامداد دوشنبه را نشان میداد، اما خواب به چشمان کارآگاهان نمیآمد. گروهی از کارآگاهان نیز از طریق دوربینهای ترافیکی چشم به نیروهای عملیاتی دوخته بودند و مسیر حرکت متهم را لحظه به لحظه گزارش میدادند. بالاخره هوا گرگ و میش شد و هرکدام از کارآگاهان به نوبت پشت فرمان سمند قرار میگرفتند ولی خوابی در کار نبود. چشمهای آنان زیر نور چراغ خودرو، اژدهای سیاه را میپایید تا این که بالاخره به کمین گاهی در نزدیکی گالیکش رسیدند. آنها میدانستند از متهم فراری عبور کرده اند بنابراین خیلی زود نشانهها و علایم «ایست وبازرسی» را در وسط جاده قراردادند جایی که هیچ خودرویی مسیر عبور دیگری نداشت. آنها ۲ اتوبوس را کنار کشیدند و بازرسی کردند، اما هیچ فردی با مشخصات متهم فراری درون اتوبوس نبود. نگرانی در چشمان کارآگاهان موج میزد که یکی از آنان با کارشناسان فنی در مشهد تماس گرفت، اما او آرامش را به قلب کارآگاهان بازگرداند، متهم فراری درون سومین اتوبوس عبوری نشسته بود که همرنگ اتوبوس دوم بود. طولی نکشید که در سحرگاه روزگذشته اتوبوس گرگان وارد کمین کارآگاهان اعزامی از مشهد شد. وقتی سرهنگ نجفی و سروان منفرد قدم در داخل اتوبوس گذاشتند، ناگهان با متهم فراری چشم در چشم شدند، اما او بلافاصله نگاهش رااز کارآگاهان دزدید و ازشیشه اتوبوس به بیرون نگاه کرد. در این هنگام کارآگاه بالای سر او قرارگرفت و دستبندهای آهنین را بر دستانش حلقه زد. «سجاد-ش» که دست و پایش به لرزه افتاده بود سعی میکرد به کارآگاهان ثابت کند که او را به اشتباه دستگیر کرده اند، اما تجربه افسران کارآزموده دایره قتل عمد بسیار بیشتر از آن بود که با چنین رفتارهایی فریب بخورند. لحظاتی بعد اتوبوس به سوی گرگان حرکت کرد و متهم ۱۸ ساله نیز در صندلی عقب سمند پلیس جای گرفت.
او دیگر همه راههای گریزرا بسته میدید به همین دلیل لب به اعتراف گشود و به قتل داماد خاله اش اعتراف کرد، اما سکوت معنادار او درباره انگیزه این جنایت خانوادگی نشان داد این ماجرای جنایی، زوایای پنهان زیادی دارد.
روزگذشته متهم فراری به مشهد انتقال یافت و با دستورات محرمانه قاضی خاکشور، بازجوییهای تخصصی از وی در پلیس آگاهی آغاز شد.
منبع: خراسان