به گزارش شهرآرانیوز، شاید برای آنها که نمکگیر سفره باکرامت امامحسین (ع) نشدهاند و جانشان با عشق به حضرت ارباب گره نخورده است، دیدن تصاویر میلیونها آدمی که در گرمای شدید و در بیابان با پای پیاده و شوقی وصفناپذیر بهسوی حرم یار روانهاند، نهتنها منطق و معنا ندارد، بلکه تعجبآور باشد و حتی آن را رد کنند، اما کسانی که به اندازه قطرهای از این اقیانوس چشیدهاند، میدانند که بزرگترین منطقها پشت این عشق نهفته است. در بررسی عظمت اربعین حسینی و زیارت آن و برکات بیمثال پیادهروی چندمیلیونیاش با حجتالاسلاموالمسلمین دکتر علی سرلک، عضو هیئتعلمی دانشگاه هنر و کارشناس مذهبی، گفتگو کردهایم.
عظمت اربعین حسینی ریشه در چه اسراری دارد و چه مغناطیسی باعث میشود میلیونها نفر از سراسر جهان برای شرکت در این زیارت، خود را به کربلای معلی برسانند؟
عدد اربعین در معارف دینی، عدد کمال و بلوغ و نشاندهنده تعالی و بسامد یک مفهوم و حقیقت است؛ چنانکه در ماجرای حضرت موسی (ع) و میقات، چنین بود و قرآن کریم میفرماید حضرت موسی (ع) بعد از چهل روز توانست به آن کمال برسد و در معرض انوار الهی قرار بگیرد. در ماجرای عاشورا و کربلای حضرت سیدالشهدا (ع) نیز اربعین، آغاز انتشار پیامی است که عدهای قصد داشتند در گودال قتلگاه آن را خاموش و مسکوت کنند.
اربعین یعنی بازتاب پیام امامحسین (ع) در کربلای سال ۶۱هجری که این امام مظلوم با خون قلب خود آن را به یادگار گذاشتند. اربعین پژواک همین پیام است. وقتی کاروان بازماندگان آمدند، تمام کسانی که میتوانستند به باور برسند، از طریق پدیده عجیب اربعین دلهایشان متوجه عاشورا شد. به غیر از کاروان اهلبیت (ع)، جابربنعبدا... انصاری که از اصحاب پیامبر (ص) بود، همراه جناب عطیه در اربعین به زیارت امامحسین (ع) آمدند و ملاقات عجیبی آنجا رخ داد، لذا سرآغاز توجه به سیدالشهدا (ع) ازسوی مردم، ماجرای اربعین است.
زیارتنامه کوتاه، اما پرمغز اربعین چه حقایقی را درباره عاشورای حسینی و تأثیر این قیام بر سرنوشت عالم، بیان میکند؟
زیارتنامه اربعین که امامصادق (ع) آن را انشا کردهاند، فلسفه اربعین و دلایل قیام سیدالشهدا (ع) را برای مردم تبیین میکند، لذا این زیارتنامه، مانیفست شیعه است و تراز رفتار یک شیعه موحد انقلابیالهی با ماجرای کربلا را تبیین میکند. امامصادق (ع) در این زیارتنامه، ریشهها و پیامدها و پیامدهای قیام اباعبدا... الحسین (ع) را تشریح میکنند و این نشان میدهد وارثان خون سیدالشهدا (ع) باید رزمایش، آرایش فرهنگی، سیاسی و حتی اقتصادی خود را از زیارت اربعین آغاز کنند، از اینرو پیادهروی اربعین رزمایش انتظار، چشمانتظاری و اعلام آمادگی است.
پیادهروی چندروزه اربعین و حرکت عظیم و میلیونی از شهرهای مختلف عراق و دنیا بهسمت کربلا، چه معجزاتی را در خود نهفته است و به عالم عرضه میکند؟
در ایام اربعین شاهد حضور میلیونها زائر و فعالیت صدها و بلکه هزاران موکب و مجموعههای مختلف هستیم که از سر عشق و اخلاص و ارادت در مسیر زائران خدمتگزاری میکنند. به این کار، اقتصاد موحدانه میگویند که تمام سود آن تقرب به سیدالشهدا (ع) است و برکت از همینجا ناشی میشود. اساسا در مناسبات اقتصادی قابل فهم نیست که مجموعهها و افرادی بیمنت، بدون دریافت مادی و هیچگونه چشمداشت، تمام امکانات خود را بسیج کنند و از سر ارادت برای کسانی که در این مسیر حضور دارند، هزینه کنند.
این جنس معاشرت اقتصادی در دنیا نظیر ندارد. در بازیهای المپیک شاهد بودیم کشور فرانسه با وجود حدود ۳۰هزار ورزشکار و همراه و با وجود حمایت اسپانسرهای مختلف، دچار مشکل شد و حتی در تأمین آبمعدنی برای میهمانان خود، ناتوان بود، اما در راهپیمایی اربعین با حضور نزدیک به ۲۵میلیون زائر، هیچ کموکسری احساس نمیشود. معجزه اربعین را حتی در مباحث معیشتی و خوردوخوراک نمیتوان با هیچکدام از مجموعههای جهانی که ادعاهای علمی و محاسبات دقیق دانشگاهی و آکادمیک دارند، مقایسه کرد.
قصه اربعین، قصهای عجیب و جوشیده از متن فطرت انسانها برای دستیابی به آرمان وجوبی ماست که همانا آرمان عدالت و تحقق اراده خداست. اربعین به ما ثابت کرده است تاریخ و جغرافیا میتوانند بیاعتبارترین ملاکها در ممانعت از رسیدن انسان به حقیقت باشند. ماجرای پیادهروی اربعین از موهبتهای بزرگ و معجزات واضحی است که پیش چشم ما قرار دارد. معجزه فقط آن نیست که کوهی شکافته شود و شتری از دل آن بیرون بیاید یا عصایی تبدیل به مار شود، از آنها بزرگتر، رخداد حیرتانگیز اربعین است.
در ایام اربعین و پیادهروی چندروزه آن، شاهد شکلگیری جامعه ایمانی حول محور امام هستیم، چه چیز به این گردهمایی و جامعه ایمانی ضریب میدهد؟
یک سهضلعی این معجزه را صورتبندی کرده است و آن هم متن حادثه روز دهم سال ۶۱هجریقمری است. اولین ضلع مظلومیت سیدالشهدا (ع) است؛ یعنی افرادی که در راهپیمایی اربعین شرکت میکنند، هر سختی، دشواری و کمبودی را به یاد مظلومیت و مصائب امام (ع) تحمل میکنند؛ مثلا برخی افراد میگویند در این گرما به راهپیمایی اربعین نروید، آنها میگویند اشکالی ندارد؛ چراکه بدن مطهر امام هم در گرما زیر آفتاب بود یا میگویند کمبودهایی شاید باشد (البته اینگونه نیست) در جواب میگویند اشکال ندارد، در کربلا هم همه تشنه بودند یا آن افراد میگویند بچههای کوچک را نبرید، اما در جواب میگویند بچههای کوچک امامحسین (ع) هم در کربلا حضور داشتند. همه اینها بیانگر مظلومیتی است که در کربلا رخ داده است.
دومین ضلع، حماسه کربلاست. حماسه کربلا بسیار حیرتانگیز بود؛ مثلا نوجوان سیزدهساله وسط میدان میایستد و رجز میخواند و همه بهخاطر غربت او و امامحسین (ع) گریه میکنند، ولی این غربت در اوج حماسه، سرشار از سلحشوری، بزرگی و عظمت است. رجزهایی که اصحاب اباعبدا... (ع) میخواندند، انباشتهای از چگالی بزرگ خشم، رشادت و حماسه را شکل میداد. اوج این حماسه آنجاست که حضرت زینب (س) در کاخ یزید به وی میگوید: «من تو را تحقیر میکنم».
رکن سوم شکلگیری این معجزه، بحث عرفان و معرفت، صفای باطن، نورانیت قلب، زمزمهها و مناجات موجود در کربلاست. در روایات داریم شب عاشورا حبیببنمظاهر شوخی میکرد، یکی از اصحاب به او گفت: اولا تو پیرمرد هستی، ثانیا چگونه میتوانی در چنین شبی شوخی کنی؟ حبیب در جواب گفت: «مگر از این شب و موقعیتی که در آن قرار گرفتهایم، بهتر هم وجود دارد و مگر میتوان معنای بزرگتری در عالم پیدا کرد؟».
این سه ضلع چگونه به رقم زدن معجزهای به اسم زیارت و پیادهروی اربعین کمک میکنند؟
عرفان، حماسه و مظلومیت، سه ضلعی هستند که زمینه متراکمی را بهوجود آوردهاند تا معجزه پیادهروی اربعین شکل بگیرد و هرجا که برگزارکنندگان آن بخواهند تردید کنند، کافی است یک جرعه از این سهگانه را بنوشند؛ مثلا یک روضه بشنوند یا خطی از این داستان را مرور کنند.
دنیایی که مناسبات آن در تنگناهای منفعتی است، نه توانایی فهم آن و نه چشم دیدنش را دارد و نه میتواند آن را نادیده بگیرد، لذا این حماسه عظیم یک حیرت خاص به دنیای امروز بخشیده است. در بزرگترین کارناولها در دنیا که حتی در گینس هم ثبت شدهاند، حداکثر ۵۰۰هزار نفر شرکت میکنند که آنهم با جاذبههای مختلف و در یک نیمروز رخ میدهد، اما در حماسه بزرگ اربعین، جمعیتی نزدیک به ۲۸میلیون نفر در طول یک ماه حضور دارند.
زائران اربعین قدمهایشان را نذر ظهور اماممهدی (عج) کردهاند، چه ارتباط معناداری بین این پیادهروی چندروزه و اجتماع مؤمنانه با زمینهسازی برای ظهور منجی موعود وجود دارد؟
دنیای امروز مناسبات اجتماعی و تحلیلهای جامعهشناختی خود را در بسترهای محدود صورتبندی میکند. اگر پدیدهای مشابه اربعین بیاید و همه این تحلیلهای اجتماعی و جامعهشناختی را دچار تحولات مفهومی و ماهیتی کند، کمکم کسانی که تمام فکر و اندیشه و سابقه آنها درباره تحلیلهای ظاهری جامعهشناختی است، به خود میآیند و درمییابند که خبری در راه است. در مناسبات آنها این حضور تنها براساس تحریک عواطف است، غافل از آنکه در دل این جمعیت، نخبگان بزرگی در حوزههای علومتجربی، علومپزشکی و علوم پایه از ایران و سایر نقاط جهان حضور مییابند.
کسانی که در ابتدا این حرکت را پوپولیستی و عوامانه تلقی میکردند، کمکم متوجه میشوند که باورهایشان دچار تغییرات جدی شده است و شامه نخبگانیشان در حال باز شدن است و رایحه ظهور را استشمام میکنند. آنها در حال باور این امر هستند که انتظار و رخداد ظهور واقعی است؛ به همین خاطر اتفاق بزرگی که پیادهروی اربعین رقم میزند، باورپذیری ظهور است برای کسانی که یا بیتفاوت بودهاند یا خدایناکرده دربرابر موضوع ظهور، زاویه داشتهاند و اساسا درباره مصلح و منجی، تصورات انتزاعی داشتهاند.
ماجرای پیادهروی و زیارت اربعین، از یک نظر زمینهساز باورپذیری ظهور و حتی رخ دادن ظهور است، لذا تمام آن چیزی که دنیای مادی و خودخواهی بشر بافته است، در حال رشته شدن است، آنهم در بستر کشوری که سالها درگیر جنگ بود و حتی بخشی از آن تحت سلطه داعش بود، اما پیادهروی اربعین در آن برگزار میشد.
ظهور، امتداد پیادهروی اربعین و ثمره شیرین این شجره طیبه است و با وجود آنکه مردم عراق پذیرایی بسیار خوبی از زوار میکنند، جریانسازی و شوق و اشتیاق غالب بهخاطر مردم و شیعیان ایران است.