جواد طاریبخش/شهرآرانیوز - خداداد عزیزی چهره اول مصاحبه علی صلاحی با
شهرآرا بود؛
مصاحبهای که روز پنجشنبه در این روزنامه چاپ شد و طی آن مدیرعامل سابق پیام ادعاها و اظهارات تندی داشت که نوک پیکان حمله بیشتر آنها بهسمت اسطوره فوتبال خراسان بود. خداداد حالا در گفتوگویی که در ادامه میخوانید، به همه اظهارات صلاحی جواب داده است؛ با شیوه خودش و با همه صراحتی که از او سراغ داریم.
اشتباه کردم حرف بنیاسد را گوش کردم این روزها کار به جایی رسیده که افرادی که خودشان در آن زمان مشخص نیست به چه صورتی بهعنوان مدیر معرفی شدند و فاتحه همهچیز را خواندند، به خودشان اجازه میدهند تا درباره دوران سیاه حضورشان صحبت کنند! درباره موضوع پیام در آن سالی که موفق شد به لیگ برتر صعود کند و مسائل بعد از آن هم اول باید بگویم که در آن برهه من اصلا قصدی برای حضوردر پیام نداشتم، چراکه شرایط خوبی نداشت و کار خیلی سختی را باید در لیگ یک انجام میدادیم. همان زمان موضوع حضور من در ابومسلم هم مطرح شده بود که حالا به دلایلی من تصمیم گرفتم نروم. آن زمان آقای بنیاسد به من زنگ زد و جلسهای را با هم برگزار کردیم. تا آن زمان من اصلا صلاحی را نمیشناختم، اما بنیاسد اصرار کرد که ایشان و آقای شاکری از دوستان و همکاران من بودند و حالا میخواهند تیم پیام را در اختیار بگیرند و شما میتوانید به آنها کمک کنید که من هم به عنوان مشاور در لیگ دستهاول بدون هیچ قراردادی قبول کردم که البته اشتباه هم کردم.
صلاحی، اشتباهی وارد فوتبال شد صلاحی اصلا صلاحیت حرفزدن درباره نهتنها من، بلکه فوتبال را ندارد و اشتباهی وارد این حوزه شد. بدبختی فوتبال ما در کل کشور و البته بیشتر در مشهد، این است که امثال این افراد وارد فوتبال میشوند و با جیب خالی و حرفهای بزرگ، اما تو خالی، فقط بهدنبال شهرتطلبی هستند. شما نگاه کنید از زمانی که ناجا از ابومسلم رفت، کدامیک از مدیران پیام یا ابومسلم بیشتر از یکسال حضور داشتند؟ هرکدام از مدیرانی که در ابومسلم و پیام بودند، درنهایت باعث فروپاشی این ۲ تیم شدند؛ آنهم فقط به این دلیل که از فوتبال فقط اسمش را شنیده بودند، اما بلد بودند با زبانبازی و جیب خالی برای خودشان شهرتی دستوپا کنند. من از شهرآرا هم گلایه دارم که چرا با مصاحبه با این افراد، آنها را بزرگ میکند. بههرشکل من را همه میشناسند و میدانند که آدم رکی هستم و حرف دروغ نمیزنم. حالا یکسری افراد مثل صلاحی که ازایندست مدیران همین حالا هنوز هم در فوتبال ما هستند و کم هم نیستند، بهدلیل اینکه خودشان را کسی نمیشناسد، دوست دارند با اسمآوردن از نام خداداد عزیزیها مشهور شوند.
حنطه را بهخاطر مسائل اخلاقی برکنار کردند آن زمان که من در تیم پیام به عنوان مشاور مشغول شدم، یادم هست پیام با علی حنطه با تیم استیلآذین در لیگیک بازی داشت و ۴ بر ۰ مقابل این تیم بازنده شد. بعد از این باخت همین آقای صلاحی و شاکری با من تماس گرفتند که جلسهای را برگزار کنیم. در این جلسه صلاحی عنوان کرد به غیر از رضایتنداشتن از مسائل فنی حنطه، از مسائل اخلاقی او هم رضایت نداریم. من گفتم چه اتفاقی افتاده است که صلاحی عنوان کرد بازیکنان به من مراجعه کردند و گفتند حنطه سر تمرینات به ما فحش میدهد و روحیه خوبی نداریم. بعد از آن شاکری هم گفت حنطه، شب قبل از بازی با استیلآذین در زمین سعدآباد آب ول کرده است تا زمین خراب شود و این کار هم غیراخلاقی است. من در آن جلسه گفتم اگه شما مستنداتی درخصوص فحشدادن حنطه دارید، بحثش جداست، ولی درخصوص آبولکردن در زمین خب او تصمیمگیرنده است و شاید زمین سفت بوده است. من به آنها گفتم شما تصمیم خود را از قبل گرفتهاید که حنطه را برکنار کنید، حالا چه نیازی به نظر من دارید که درنهایت هم همان شد و حنطه را عوض کردند.
صلاحی عشق شهرت بود متأسفانه بهدستآوردن شهرت برای برخی افراد باعث میشود تا آنها خود را بکشند. صلاحی هم به نظر من عشق شهرت بود. شما ببینید این آقا پولی که در دست نداشت -، چون همه پولها را شاکری آورده بود- هیچ تخصصی از فوتبال هم نداشت، پس چرا آمد فوتبال؟! دنبال چه چیز گمشدهای بود در این رشته؟ به عنوان مثال، صلاحی هنوز نمیدانست که چرا در لیگیک، بازیکنان یک تیم ۱۱ بازیکن هستند و در لیگ برتر هم ۱۱ بازیکن! همین آقا به من میگفت: آقاخداداد! اگر در هر ۲ لیگ تعداد بازیکنها ۱۱ نفر است، پس چرا اسم یکی لیگ برتر است و یکی لیگ دستهیک و چرا در لیگ برتر باید هزینه بیشتری شود و در لیگیک هزینهای کمتر؟! صلاحی گفته است که بهترین مدیرعامل پیام بوده و هواداران هنوز از او به نیکی یاد میکنند! به نظر من صلاحی کمیحافظهاش را از دست داده، والا هیچوقت شعارهای هواداران علیه خودش را یادش نمیرود. برنامه نود در همان زمان تصاویری را نشان میداد که روی همه تصاویر صدای بوق گذاشته بودند، از بس که هواداران علیه صلاحی شعار میدادند. من نمیدانم شاید کسی که فحش میخورد و علیه او شعار میدهند، جدیدا بهترین مدیرعامل لقب میگیرد.
بازیکنانی را به پیام آوردم که در خواب نمیدیدند درباره موضوع بازیکنان هم که صلاحی عنوان کرده گرانقیمت بودند و پیر، خب من قبل از این هم اشاره کردم که ایشان اصلا تخصصی درباره فوتبال ندارند که بخواهند دربارهاش صحبت کنند. تیمیکه من در آن زمان بستم، پیام شاید ۵۰ هزار سال دیگر هم نه در خواب میدید و نه در رؤیا. بازیکنانی مثل ابراهیم شکوری، هاشمینسب، محسن ارزانی، دیگو، اشپیتیم آرفی که بعدها برخی از آنها به پرسپولیس رفتند، مگر در پیام قراردادشان چقدر بود؟ من تیم را در آن زمان با هزینههای ایاب و ذهاب و خوردوخوراک و همه چی فکر میکنم حدود یکونیم تا یکمیلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان بسته بودم؛ آنهم درشرایطی که همان زمان تیم سپاهان کمتر از ۲۵ تا ۳۰ میلیارد تومان تیم نمیبست. با همه این شرایط ما تیم را بستیم و صلاحی قول داد که پول بازیکنان را در لیگ برتر میدهد، اما این کار را نکرد. من فکر میکنم از هفته سوم و چهارم بود که اعتراضاتم را شروع کردیم که آقای صلاحی تو قول دادی به این بازیکنان پول بدهی، ولی خب این کار انجام نمیشد؛ آنهم درشرایطیکه همین بازیکنان را من با ارتباطات خودم آورده بود و ریشم را گرو گذاشته بودم، ولی صلاحی به وعدههایش عمل نکرد. بازیکن هم حق دارد، پولش را میخواهد و این آقا انتظار داشته است که اعتراض هم نکنند به او!
هنوز چکهای سفیدشان را دارم صلاحی یکبار در اعتراض بازیکنان گفته بود من به شما سهام باشگاه را میدهم، همان موقع بازیکنان به او خندیده بودند که سهام این تیم را چه کسی میخرد؟! هاشمینسب میگفت خودت حاضری سهام باشگاه را بخری؟ اگر حاضری، من نصف قیمت میدهم؛ اما تو فقط حرف میزنی. اینکه صلاحی گفته من بازیکنان را به تحصن تشویق میکردم، چطور یادش نمیآید که من نزدیک به نیم فصل کار کردم بدون یک ریال دریافتی! در یکی از بازیها فکر میکنم با راه آهن بود که بازیکنان قصد نداشتند بازی کنند، همین آقای صلاحی ۲ فقره چک سفیدامضا که از آقای شاکری بود، به من داد که بازیکنان را راضی کنم، اما، چون حساب شاکری با صلاحی برای من فرق میکند، هنوز آن ۲ تا چک سفیدامضا دست من است. اگر مربوط به خود صلاحی بود، تا حالا ۱۰۰ بار حکم جلب صلاحی را گرفته بودم.
گفتم اگر پول ندارید، تیم را بفروشید، اما نفروختند درخصوص حضور من در سرمربیگری تیم در لیگ برتر هم باید بگویم بعد از صعود تیم پیام ما جلسهای را با شاکری و صلاحی برگزار کردیم و من در آنجا گفتم که تیم را بفروشید، چون شما پول ندارید و هزینههای تیم در لیگ برتر هم خیلی بالاست و میتوانیم با این پول در لیگ دسته اول تیم خوبی را راهاندازی کنیم و دوباره صعود کنیم، بهویژه اینکه من به آنها گفتم که حضور ۲ تیم مشهدی در لیگ برتر خیلی خوب نیست و با توجه به حضور ابومسلم و هواداران بیشتری که این تیم داشت، تمام نگاهها به سمت آنها خواهد رفت؛ اما این مسائل را قبول نکرده و عنوان کردند که استاندار با توجه به ارتباط نزدیکی که با آنها دارد، قول داده است کمک کند و اسپانسر هم میآوریم.
از ابومسلم پیشنهاد داشتم، اما در پیام ماندم من اصلا نمیخواستم هدایت پیام را قبول کنم. حتی در آن برهه ابومسلمیها با توجه به نتایج خوبی که ما با پیام گرفته بودیم و به لیگ برتر صعود کردیم، پیشنهاد هدایت تیم را به من دادند (همین حالا میتوانید صحت این موضوع را از بنیاسد بپرسید). خب من هدایت ابومسلم را قبول نکردم، چون اصلا نمیخواستم سرمربیگری کنم. بعد بنیاسد پیشنهاد هادی برگیزر برای ابومسلم را مطرح کرد و با توجه به اینکه بنیاسد هم رفیق نزدیک صلاحی و شاکری بود، بین خودشان توافقنامهای را امضا کردند و برگیزر به ابومسلم رفت. بعد از این موضوع هم صلاحی و شاکری و بنیاسد بر سرمربیگری من در پیام اصرار داشتند؛ حتی من پیشنهاد چند مربی دیگر را هم دادم، ولی من را هر روز پیش استاندار و معاونانش، شهردار و فرماندار و اینها میبردند و آنها هم قول دادند که به تیم کمک کنند که درنهایت با صحبتهایی که داشتیم و بر اساس وعدهوعیدهایی که داده بودند، هدایت پیام را پذیرفتم؛ اما هیچ کدام از آن وعدهها محقق نشد. درخصوص آن ۵ درصد سهام من هم بابت صعود تیم به لیگ برتر، من پولی از باشگاه طلب داشتم که آنها عنوان کردند به جای پول، ما سهام باشگاه را میدهیم، من هم عنوان کردم سهام باشگاه پیام به چه دردی میخورد؟! آخر خودشان رفتند و این ۵ درصد را به نام من کردند، بدون آنکه خودم بدانم و بعد هم رسانهای کردند.
تصمیم گرفته بودند من بروم درخصوص برکناری من هم این آقایان در آن زمان پول نداشتند و تیم را به استانداری تحویل دادند و استانداری هم در اختیار اداره کل ورزش و جوانان گذاشت. البته در آن دوره من علیه استاندار وقت خراسان رضوی مصاحبهای را انجام دادم، چون قرار بود پول بدهد و کلی قول داد، اما هیچکدام را انجام نداد، بعدا من شنیدم که از سوی استانداری تماسهایی با اداره کل ورزش و جوانان برقرار شده، اما بعد از آن را نمیدانم چه اتفاقی افتاد. خب پولی که نبود، من خودم هم نمیخواستم در پیام بمانم. آنها هم تصمیماتشان را گرفته بودند که صلاحی نباشد و من هم بروم.
مسبب نابودی پیام و ابومسلم مدیرانش بودند اواخر لیگ گفتند قرار است آقای ایزدی بیاید بالا سر تیم. در همان روزها من در تهران جلسهای را با او برگزار کردم و گفتم اگر پول داری، من میمانم؛ اما او هم وقتی حرف پول شد، به لکنت افتاد. من هم گفتم شما این تیم را خراب میکنید، اگر پول ندارید، بگذارید فرد دیگری بیاید؛ اما نگذاشتند وپیام سقوط کرد. بعد از آن هم یک فردی آمد که زمینهای موقوفهای را خرید و فروش میکرد و درنهایت پیام پروندهاش بهخاطر شهرتطلبی همین مدیرانش، غیرمتخصصبودن آنها و دروغگفتنهای آنها همچون ابومسلم نابود شد. مسبب این نابودیها هم همین مدیرانش بودند ولاغیر.