به گزارش شهرآرانیوز، شعر در کشور ما پیوسته با اجتماع و فرهنگ و مسائل مردم که شاخهای از فرهنگ است، پیوندی ناگسستنی داشته است. در اشعار اولیه شاعران فارسی هم میبینیم که شاعران مسائل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اعتقادی و تربیتی را در قالب شعر بیان میکنند و این به خاطر تاثیرگذاری بیشتر این مسائل در قالب شعر بوده است. سپس دریچههای جدیدی در یکصد سال گذشته پیش روی شعر فارسی گشوده شد، اما شاید بتوان یکی از مهمترین و اصلیترین این فضای جدید را در خلق قالبی نو در شعر دانست. حال به بهانه ۲۷ شهریور، سالروز درگذشت محمدتقی شهریار، چهره برجسته ادبیات فارسی که بهعنوان روز شعر و ادب فارسی در تقویم ملی ثبت شده به سراغ «جواد گنجعلی»، شاعر خراسانی، رفتیم که «بیتفاوتی در نور زرد»، «چهارم شخص مفرد» ، «موهبت غریب وال بودن» از آثارش است.
در ادامه، گفتگوی ما را با این شاعر خراسانی درباره وضعیت و جایگاه شعر میخوانید.
سؤال شما مثل این است که بپرسیم هنر چه اهمیتی دارد. قاعدتاً شعر و ادبیات نوعی تراپی هستند که حال عمومی جامعه را بهتر میکنند و بر شکوفایی انسانها اثرگذارند.
مخاطبین شعر و عموم مردم با خوانش شعر میتوانند لحظات جذبه و اوج را تجربه کنند و پا به پای ادبیات به مرزهای شکوهمند عاشقی و هنر قدم بگذارند. به عقیده من، شعر روح آسمانی هر جامعهای است و ملتی که از خوانش شعر محروم باشد، یقیناً درک درستی از احساسات و عواطف بشری نیز نخواهد داشت.
ما مردم ایران با شعر زندگی میکنیم. تمام روزها برای مردمی که با شعر سروکار دارند و شاعرانه زندگی میکنند، روز شعر است. اما به هر حال وجود روزی با این عنوان در تقویم ما ایرانیان شاید تلنگری باشد برای کسانی که در روزمرگیهای زندگی، از ادبیات غافل میشوند.
تیراژ پایین کتابهای شعر به معنای اینکه مردم از شعر و ادبیات فاصله گرفتهاند، نیست. در واقع مردمی که در هرم مازلو در طبقات پایین قرار دارند و مشکل معیشتی آنها هنوز حل نشده است، به این معنا نیست که نخواهند، بلکه تأکید میکنم نمیتوانند به ساحت هنر و ادبیات ورود کنند. حداقلش این است که بگوییم مردم ما شعردوست هستند، اما واقعاً استطاعت خرید کتاب شعر را ندارند. البته فضاهای مجازی هم در کمرنگشدن اهمیت کتاب بیتأثیر نبوده است. کتابهای الکترونیکی و همچنین صفحات مجازی گاهاً نیازهای مخاطبین شعر را به عنوان یک شهروند عاشق یا علاقهمند به شعر مرتفع میکنند.
شعر مشهد از دیرباز جزو قلل مرتفع ادبیات ایران بوده و امروز هم به عقیده من در همان جایگاه است. گرچه انجمنهای ادبی و گعدههای هنری حالوروز خوبی ندارند، اما با تمام بیمهری متولیان ادب و هنر این شهر و رسانههای کاغذی، شعر مشهد همچنان و هماره در حال رشد است و به نظرم نوشتن شاعران تعطیل نشده و هیچگاه هم تعطیل نخواهند شد.
آنچه ترجمه شده است، تمام شعر ایران نیست. امیدوارم روزی برسد که شعر به دست اهلش در سراسر جهان برسد. شعر شاعران دیگری هم ترجمه شده است؛ البته نه مستقلاً، گاهاً در نشریات معتبر خارجی شعر شاعران خوبی را دیدهام؛ اما همچنان معتقدم نه در خارج مرزها بلکه شعر امروز ما در داخل کشور هم متأسفانه خوب معرفی نشده است. خصوصاً شاعران شهرستانی ما که دنیاهای بسیار عمیق و شعرهای بسیار ارجمندی دارند.
این موضوع خیلی میتواند گسترده و متنوع باشد. به جهانبینی، نوع نگاه و احساسات لحظهای مخاطب برمیگردد که البته قابلتغییر است. اما آنچه را میتوانم بگویم این است که از قدما، سعدی و حافظ و مولانا همچنان علاقهمندان بیشتری دارند و از شاعران امروز، فروغ فرخزاد، احمد شاملو و سهراب سپهری مخاطبین بیشتری دارند.
اینکه ما باید چهکاری انجام دهیم تا مردم به شعر نو اقبال بیشتری داشته باشند، به عقیده بنده سؤال درستی نیست. شعر راه خودش را پیدا میکند و ادبیات برای معرفی نیاز به تلاشکردن دیگران ندارد. اگر جایگاه شعر امروز را طی سی سال گذشته بررسی کنیم میبینیم شعر امروز، جایگاه بسیار ممتاز و ارجمندی پیدا کرده است. آنچه امروز میان مردم در صفحات مجازی دست به دست میشود اکثراً شعر سپید است و این نشان میدهد که شعر امروز مورد اقبال مردم قرار گرفته و شک نداشته باشید که در آینده نه چندان دور اتفاقات بسیار خوبی برای شعر امروز خواهد افتاد.