ایران، قطب گردشگری سلامت در منطقه راهکارهای ساده برای حفظ سرمایه‌های شهری | بی تفاوت‌نبودن، مسئله این است! انجام ۷۳ مورد عمل کاشت حلزون شنوایی در دانشگاه علوم پزشکی مشهد وضعیت نگران‌کننده نرخ بازماندگی از تحصیل دانش‌آموزان | ترک تحصیل حدود یک میلیون دانش‌آموز آغاز اصلاح مدل بازرسی مشاغل خاص برای عدم قطع بیمه پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (دوشنبه، ۱۵ بهمن ۱۴۰۳) | افزایش تدریجی دما از فردا تا روز‌های پایانی هفته چرا از کودکی هیچ خاطره‌ای به یاد نمی‌آوریم؟ تأکید وزیر آموزش و پرورش بر تجهیز مدارس به فناوری‌های نوین دستیابی ایران به فناوری کشت سلولی گیاهی برای تولید ترکیبات ضد سرطان آغاز عرضه بدون محدودیت شیرخشک در داروخانه‌های سراسر کشور (۱۵ بهمن ۱۴۰۳) دستاورد‌های کمیته امداد در ۴۶ سال خدمت باقی‌مانده پاداش پایان خدمت بازنشستگان فرهنگی در روزهای پیش‌ رو واریز می‌شود سرگذشت پسری معتاد که به‌همراه برادرانش، تمام شهرت و اعتبار پدر را نابود کرد دستگیری چند سارق و مال‌خر توسط پلیس مشهد | زندگی لاکچری زالو‌های شهری خودروی شوتی با ۴۴ میلیون تومان خلافی، در بوشهر توقیف شد ایران، برترین کشور منطقه در اهدای داوطلبانه خون ۱۸ مرگ ناشی از هاری از ابتدای سال تاکنون (۱۵ بهمن ۱۴۰۳) | آمار قابل تأمل حیوان گزیدگی در ایران کاهش دردهای عضلانی با «زردچوبه» پدیده‌ای جدید بنام «بازنشستگان جوان» در مشاغل سخت و زیان‌آور | ۱۵ سال اختلاف بین بازنشسته عادی و بازنشسته پیش از موعد مهم‌ترین علامت ابتلا به آلزایمر چیست؟ خطرات پنهان هوای آلوده برای مادران باردار و نوزادان بدون مشورت پزشک حجامت انجام ندهید مبلغ عیدی بازنشستگان تأمین اجتماعی، کشوری و لشکری اعلام شد (۱۵ بهمن ۱۴۰۳) + جزئیات برخی از مدارس آموزش و پرورش ناحیه هفت مشهد فردا (دوشنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۳) غیرحضوری شد واکنش اورژانس به ماجرای تجاوز به یک زن در آمبولانس جان باختن ۸ نفر در تصادف مرگبار اتوبان غدیر (۱۴ بهمن ۱۴۰۳) + جزئیات یک پژوهش علمی ثابت کرد: تاثیر فعالیت بدنی بر کاهش مرگ و میر ناشی از سرطان مرخص شدن ۴۲ مصدوم اتوبوس اردبیل به مشهد از بیمارستان سمنان (۱۴ بهمن ۱۴۰۳) وزارت علوم: امکان ثبت پایان‌نامه‌ها و رساله‌های کپی‌برداری‌ شده در ایرانداک وجود ندارد مدارس کدام استان‌ها(دوشنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۳) غیرحضوری شد؟
سرخط خبرها

وقتی هیولای خیالی به کمکم می‌آید

  • کد خبر: ۲۵۳۱۳
  • ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۲:۲۸
وقتی هیولای خیالی به کمکم می‌آید
ملیحه ابراهیمی یزدی
در روز‌هایی که اعداد نمودار مبتلایان و فوت‌شدگان کرونا مثل تابلوی بازار بورس ثانیه‌به‌ثانیه اوج می‌گرفت، بین حس ترسیدن و نترسیدن از مبتلا شدن به کووید۱۹، لباس می‌پوشید و از خانه بیرون می‌زد.
رفتنش نه اینکه پایان تمام غر زدن‌هایی باشد که با شروع صبح با صورت نشسته و چشم‌های قی کرده پایان می‌گرفت، بلکه شروع فیلم و سیانس‌های کودکی سه‌ساله بود که هرروز دستگیره برنجی در ورودی خانه‌مان را چنگ می‌انداخت تا شاید یکی از قرشمال‌بازی‌هایش کارساز شود.

روز‌های اول با هزار ترفند و بهانه تا اتاق رو به آفتابش می‌کشاندمش تا شاید با غروب آفتاب فراموشش شود که خبری از پارک، بازی و سه‌چرخه‌سواری در کوچه‌ای که رفت‌و‌آمد خودرو‌ها امان نفس کشیدنش نمی‌دهد نیست، اما بعد از تحمل ساعت‌ها همان آش و همان کاسه بود.
سخت‌ترین روز‌ها که رسانه‌ها دست به هر تلاشی می‌زنند تا قرنطینه ملکه ذهن عموم شود، پشت قاب جعبه جادو هم تا چشم کار می‌کند بنر‌های زردرنگی است که از شاخه‌های درختان آویزان یا نخ‌پیچ بر روی تنه میله‌های آهنی که راهنمای مسیر‌های اصلی هستند هشدارت می‌دهند تا جایی که امکان دارد در خانه بمانی. در این اوضاع چطور می‌توانستم جوابی نو برای سؤالات کهنه و تکراری دخترک کنجکاوم بیابم. هرصبح تمام انرژی‌ام را صرف ایما و اشاره به همسر می‌کردم تا شاید دست و پا شکسته همکاری کند و همانند شبهی از در ورودی چوبی قهوه‌ای عبور کند تا دوباره تراژدی «چرا باید در خانه بمانیم؟» تکرار نشود.

دیالوگ‌های «پس کی مهدکودکم باز می‌شود، چرا رستوان نمی‌رویم، چرا مریم‌جون خانه ما نمی‌آید و دلم برای خانه مامان نازی تنگ شده و...» میان‌برنامه‌های شبکه پویا هستند که با یک کاسه خوراکی -حالا می‌خواهد مفید باشد یا مضر- صداخفه‌کن‌های خوبی‌اند که اصل ماجرا را به به دست فراموشی می‌سپارند. و، اما بعد از گذشت ۴۰، ۵۰ روز وقتی قرار بود در محل کار حاضر شوم، قصه جدیدی با شدت بیشتری از شیوع کرونا در خانه ما اتفاق افتاد. بهانه‌های بنی‌اسرائیلی که دوباره ما را به سر خط آورد. شرایط سخت‌تر از اثبات یک نظریه بود. باید در کسری از ثانیه قانعش می‌کردیم. هزار دلیل و برهان برای اینکه چرا من و پدرش مجازیم به بیرون از خانه برویم، اما او همچنان باید در اتاق رو به آفتابش با اسباب و اثاثیه‌های تکراری‌اش نهایتا از پشت توری پشه‌بندش شاهد تماشای رد شدن گربه لنگی باشد که به طرفه‌العینی از لبه دیوار همسایه می‌گذرد.
اما احساسات او همانند مهارت گربه لنگ نه تنها لنگ نمی‌زند بلکه روزبه‌روز یا بهتر بگویم با گذشت ساعتی از روز شدت و حدت بیشتری می‌یابد. تنها خاموشی چراغ پذیرایی و ترس از یک هیولای خیالی که هر لحظه ممکن است به سراغ آن‌هایی بیاید که تعداد دفعات شست‌وشوی دست‌هایشان کمتر از دیروز بوده است پایان می‌یابد.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->