دستگیری زورگیری که با چاقو به ماشین حمله کرده بود توصیه پژوهشگران: دیر شام نخورید! کاظمی: تحقق سند تحول مهم ترین رسالت آموزش پرورش است درمان سرطان ریه به کمک نانوحباب‌ها ساجدی نیا تاکید کرد: افزایش تاب‌آوری جامعه در مقابل مخاطرات طبیعی ضروری است شناسایی مجرمان ۹۰ پرونده لاینحل به کمک اطلاعات بانک ژنتیک رمزگشایی از قتل سه زن در مشهد ۳.۵ میلیون زوج نابارور در کشور| ۳۰ درصد زوجین در سن باروری تک فرزند قرار دارند حادثه معدن این بار در نطنز (۶ آذر ۱۴۰۳) یادی از زنده‌یاد دکتر جمال‌الدین مستقیمی، پدر علم آناتومی ایران | کاشف کالبد‌ها مدیرکل بهزیستی خراسان رضوی تغییر کرد | عزل «محترمانه» فیروزی پس از حادثه کودک کاشمری حق طلاق در اختیار مردان است یا زنان؟ مراقبت‌های دوره‌ای کودکان باید براساس زمان طلایی تشخیص بیماری‌ها باشد آیا تأمین‌اجتماعی برای واریز حقوق بازنشستگان و مستمری‌بگیران از بانک‌های دیگر قرض گرفته است؟ مرگ مشکوک ۲ کودک پس از مصرف ماکارونی در تهران چالش‌های مراقبت از  سالمندان در خانه کشف ۲۶ فقره سرقت قطعات خودرو در شهر مشهد (۶ آذر ۱۴۰۳) گلایه شهروندان از  تعیین سقف پذیرش در برخی مراکز درمانی | ماجرای سقف گذاری بیمه چیست؟ کشف ۵۰ میلیارد ریال لوازم جانبی قاچاق تلفن همراه در ترمینال مشهد (۶ آذر ۱۴۰۳) انهدام باند هفت‌نفره سرقت و مالخری اموال مسروقه در مشهد | تعویض موادمخدر با کالای سرقتی بررسی قوانین فرزندخواندگی و حمایت از کودکان بی‌سرپرست در کشور زنجیره تولید و تأمین دارو با کمبود نقدینگی مواجه است بانوی جوان مرگ مغزی در مشهد به ۳ بیمار زندگی دوباره بخشید (۶ آذر ۱۴۰۳) پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی (سه‌شنبه، ۶ آذر ۱۴۰۳) | آغاز بارش باران از فردا تا شنبه پرداخت دو ماه علی‌الحساب متناسب‌سازی حقوق برای بازنشستگان لشکری (۶ آذر ۱۴۰۳) + زمان ابلاغ احکام حال‌وروز بازنشستگان خوب نیست | مطالبه بازنشستگان از دولت باید کنترل تورم باشد تمدید بیمه‌های تکمیلی و عمر بازنشستگان تأمین اجتماعی (۶ آذر ۱۴۰۳) زنان بیمه‌شده چگونه می‌توانند درخواست کفالت والدین یا همسر ازکارافتاده را ثبت کنند؟ جزئیات بیمه عمر بازنشستگان تأمین اجتماعی | مبلغ پرداختی به خانواده‌های بازنشستگان فوت‌شده چقدر است؟ ۵ ماده غذایی مفید برای فصل سرما آمار نگران کننده ابتلا به ایدز در کشور مشهد جزو شهر‌های موفق کشور در درمان زخم‌ها و اسکار‌های ناشی از بیماری سالک است
سرخط خبرها

وقتی هیولای خیالی به کمکم می‌آید

  • کد خبر: ۲۵۳۱۳
  • ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۲:۲۸
وقتی هیولای خیالی به کمکم می‌آید
ملیحه ابراهیمی یزدی
در روز‌هایی که اعداد نمودار مبتلایان و فوت‌شدگان کرونا مثل تابلوی بازار بورس ثانیه‌به‌ثانیه اوج می‌گرفت، بین حس ترسیدن و نترسیدن از مبتلا شدن به کووید۱۹، لباس می‌پوشید و از خانه بیرون می‌زد.
رفتنش نه اینکه پایان تمام غر زدن‌هایی باشد که با شروع صبح با صورت نشسته و چشم‌های قی کرده پایان می‌گرفت، بلکه شروع فیلم و سیانس‌های کودکی سه‌ساله بود که هرروز دستگیره برنجی در ورودی خانه‌مان را چنگ می‌انداخت تا شاید یکی از قرشمال‌بازی‌هایش کارساز شود.

روز‌های اول با هزار ترفند و بهانه تا اتاق رو به آفتابش می‌کشاندمش تا شاید با غروب آفتاب فراموشش شود که خبری از پارک، بازی و سه‌چرخه‌سواری در کوچه‌ای که رفت‌و‌آمد خودرو‌ها امان نفس کشیدنش نمی‌دهد نیست، اما بعد از تحمل ساعت‌ها همان آش و همان کاسه بود.
سخت‌ترین روز‌ها که رسانه‌ها دست به هر تلاشی می‌زنند تا قرنطینه ملکه ذهن عموم شود، پشت قاب جعبه جادو هم تا چشم کار می‌کند بنر‌های زردرنگی است که از شاخه‌های درختان آویزان یا نخ‌پیچ بر روی تنه میله‌های آهنی که راهنمای مسیر‌های اصلی هستند هشدارت می‌دهند تا جایی که امکان دارد در خانه بمانی. در این اوضاع چطور می‌توانستم جوابی نو برای سؤالات کهنه و تکراری دخترک کنجکاوم بیابم. هرصبح تمام انرژی‌ام را صرف ایما و اشاره به همسر می‌کردم تا شاید دست و پا شکسته همکاری کند و همانند شبهی از در ورودی چوبی قهوه‌ای عبور کند تا دوباره تراژدی «چرا باید در خانه بمانیم؟» تکرار نشود.

دیالوگ‌های «پس کی مهدکودکم باز می‌شود، چرا رستوان نمی‌رویم، چرا مریم‌جون خانه ما نمی‌آید و دلم برای خانه مامان نازی تنگ شده و...» میان‌برنامه‌های شبکه پویا هستند که با یک کاسه خوراکی -حالا می‌خواهد مفید باشد یا مضر- صداخفه‌کن‌های خوبی‌اند که اصل ماجرا را به به دست فراموشی می‌سپارند. و، اما بعد از گذشت ۴۰، ۵۰ روز وقتی قرار بود در محل کار حاضر شوم، قصه جدیدی با شدت بیشتری از شیوع کرونا در خانه ما اتفاق افتاد. بهانه‌های بنی‌اسرائیلی که دوباره ما را به سر خط آورد. شرایط سخت‌تر از اثبات یک نظریه بود. باید در کسری از ثانیه قانعش می‌کردیم. هزار دلیل و برهان برای اینکه چرا من و پدرش مجازیم به بیرون از خانه برویم، اما او همچنان باید در اتاق رو به آفتابش با اسباب و اثاثیه‌های تکراری‌اش نهایتا از پشت توری پشه‌بندش شاهد تماشای رد شدن گربه لنگی باشد که به طرفه‌العینی از لبه دیوار همسایه می‌گذرد.
اما احساسات او همانند مهارت گربه لنگ نه تنها لنگ نمی‌زند بلکه روزبه‌روز یا بهتر بگویم با گذشت ساعتی از روز شدت و حدت بیشتری می‌یابد. تنها خاموشی چراغ پذیرایی و ترس از یک هیولای خیالی که هر لحظه ممکن است به سراغ آن‌هایی بیاید که تعداد دفعات شست‌وشوی دست‌هایشان کمتر از دیروز بوده است پایان می‌یابد.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->