سمیرا منشادی - از همان اول ابتدایی که درسخواندن را شروع کردیم تا روزی که آخرین امتحان را دادیم و دانشآموخته شدیم معلم، دبیر و استادهای فراوانی داشتیم که هر کدام از آنها بهنوعی در ذهنمان ماندگار شدهاند. هر سال که در تقویم میرسیم به روز معلم، در گوشه ذهنمان آنها مانند چراغهای کوچکی روشن میشوند و خاطرههایشان ما را به سالهای دور میبرد. گذشته از خاطرههای تلخ و شیرینی که ذهنمان را فرامیگیرد ما مدیون همه آنها هستیم، حتی آنهایی که سرمان داد کشیدند، روی میز کوبیدند و برایمان جریمههای سنگین در نظر گرفتند و در این میان معلمهایی هم هستند که نامشان دیگرگونه در یادها میماند، آنها قصههای دیگری دارند. مانند سیدمجتبی صانعی، مدیر مدرسه دبیرستان دوره اول پسرانه تیزهوشان شهید هاشمینژاد. او مدیر باسابقه مدرسه سمپاد است که سیامین سال خدمتش را پشت سرمیگذارد و یکی از مدیران خلاق است. او نفر اول تجارب برتر مدیران سال90،94و نفر دوم تجارب برتر مدیران در سال96و همچنین مدیر نمونه منطقهای در سال 96 شده است. این مدیر پیشکسوت سابقه 30سال خدمت به آموزش و پرورش،21سال مدیریت مدارس مختلف از جمله مدرسه کمیساریای عالی مشهد، دو سال سرگروه مدیران اداره تبادکان و دو سال سرگروه مدیران مدارس سمپاد را در کارنامه کاریاش دارد. با او گپوگفتی داشتیم تا خاطرات این سالهای خدمتش را با ما در میان بگذارد.
شغل پدر و پسر
صانعی در خانوادهای فرهنگی بزرگ شده و عِرق خاصی به معلمی داشته است. او هم مانند همه بچههایی که دوست داشتند روزی معلم شوند، خودش را در آینده معلمی میدیده که به دانشآموزان درس میدهد. او میگوید: «پدرم معلم دبستان بود و میدیدم که تا چه حد به کارش علاقه دارد. در همان دوران کودکی دوست داشتم هنگامی که بزرگ شدم معلم بشوم.» او دو سال در روستای محل خدمت پدرش شاگرد پدر بوده است و از این دوره خاطرههای زیبایی دارد. صانعی میگوید:«یادم میآید که قرار بود کل کلاس تنبیه شوند و مسیری را در روستا بروند و برگردند. همراه دیگر دانشآموزان شروع کردم به پیادهروی که دیدم یکی از شاگردان کلاس بالا با دوچرخه دنبالم آمد. گفت پدرت سفارش کرده اگر خسته شدی میتوانی سوار دوچرخهام بشوی و برگردی. به او گفتم خسته نشدم و دوست دارم با دیگر دانشآموزان در این تنبیه دستهجمعی همراه باشم.»
انتخاب اول معلمی
خاطرات دوران کودکی این معلم کهنهکار فراوان است اما تلاشهای دوران نوجوانی و جوانیاش شنیدنیتر است. صانعی دیپلم تجربی میگیرد و هنگامی که خود را برای ورود به دانشگاه آماده میکند علاوهبر کنکور در آزمون رشته تربیت معلم هم شرکت میکند. هنگامی که جواب کنکور میآید او بر سر دو راهی انتخاب قرار میگیرد. از آن روزها اینطور میگوید: «در کنکور سراسری در رشته بهداشت محیط سمنان و در مشهد هم آزمون تربیت معلم قبول شده بودم. اما با پیشنه و علاقهای که داشتم، تربیت معلم را انتخاب کردم و از خواندن بهداشت محیط صرف نظر کردم.» او در سال 69وارد تربیت معلم میشود و فوق دپیلم علوم تجربی و در سالهای بعد کارشناسی و کارشناسیارشد مدیریت را میگیرد.
بهترین سالهای خدمتم
برای شروع کار تدریسش صانعی راهی یکی از مناطق محروم سرخس میشود. روستایی با کمترین امکانات. حالا با گذشت 30سال از آن زمان، او تدریس سهسالهاش در این روستای محروم را به عنوان بهترین سالهای کاریاش یاد میکند و میگوید: «مهر ماه سال 71با ابلاغیهای که داشتم به مدرسه راهنمایی اعزام شدم. این منطقه آنقدر محروم بود که حتی آب آشامیدنی سالمی نداشت. آنجا یک اتاق داشتیم و با دو نفر از دوستانی که از مشهد اعزام شده بودیم در آن ساکن شدیم.»
او اولین شبی را که میخواستند به آن روستا بروند به یاد میآورد و استرس شیرینی که آن شب تجربه کرده است به خاطر دارد و توضیح میدهد: «روستایی که میخواستیم برویم یک سرویس بیشتر نداشت که صبح به روستا مسافر میبرد و شب برمیگشت. آن شب، هم از ذوق و شوق اینکه فردا اولین روز کاریمان است و هم اینکه از سرویس جا نمانیم استرس شیرینی داشتیم، آن شب را فراموش نمیکنم.»
روز اول تدریس
روز اول تدریس هم یکی از روزهای زیبای کاریاش محسوب میشود و آن را همیشه در خاطرش دارد. صانعی آن روز را اینگونه برایمان توضیح میدهد: «هنگامی که ابلاغم را به مدیر دادم او گفت که امسال درس زبان انگلیسی را تدریس کنید و در کنار آن چند درس دیگر هم به من دادند. ساعت اول باید زبان درس میدادم سالها میشد که دیگر مطالعهای در این زمینه نداشتم. سرکلاس رفتم و به دانشآموزان گفتم که با آنکه رشته تحصیلیام چیز دیگری است، اما قرار شده امسال به شما زبان درس بدهم. تمام تلاشم را در آموزش به شما میکنم. اما شما هم قول بدهید که خوب درستان را بخوانید تا در آخر سال رتبه خوبی در این درس بگیریم. همین صحبت رفاقتی و قولی که آنها دادند سبب شد تا در امتحانهای نهایی درس زبان67درصد قبولی داشته باشیم و مقام سوم را در سرخس کسب کنیم.»
زندگی لذتبخش در روستا
با آنکه سالها از درسدادنش در روستای محروم سرخس میگذرد، اما بهترین سالهای تدریس و کارش را همان سالها میداند و از آن روزها با یک دنیا حسرت یاد میکند: «شاید بهنظر خیلی از افراد زندگی در روستا سخت است، اما تجربهام میگوید که زندگی روستایی لذتبخش است. در روستا امکانات گرمایشی و سرمایشی نبود، سرویس رفت و برگشت درست و حسابی نداشتیم، کمترین امکانات اولیه زندگی و بهداشتی دردسترس بود، اما آنچه تمام این نداشتهها را کمرنگ میکرد لطف خوش و محبت و احترامی بود که آنها به معلم و آموزش داشتند.» او هنوز هم اگر مجالی داشته باشد و کارها و مشغلههای زندگی اجازه بدهد دوست دارد که در روستا ساکن شوند.
فراغت برنامهریزی شده
صانعی اوقات فراغتش را در سرخس بهخوبی مدیریت کرده و در این باره برایمان توضیح میدهد: «آنجا در ساعتهایی که بیکار بودم ورزش میکردم. در آن دوران عضو تیم فوتبال فرمانداری سرخس بودیم که با این تیم توانستیم مقام قهرمانی هم بیاوریم. بعد از مدرسه هم با دانشآموزان مدرسه فوتبال بازی میکردیم که این بازیکردن خودش کلی صمیمیت میآورد.»
البته ورزشکردن را از همان دوران مدرسه شروع کرده و عضو تیم هندبال دبیرستانش در دوره دانشآموزی بوده که توانسته مقام اول را در دبیرستان کسب کند. در دوره تربیت معلم سال 70مقام سوم فوتبال استان و سال 71مقام اول را کسب کرده است. همچنین در سال 71و72 مربی تیم هندبال تیم دانشآموزی سرخس و عضویت تیم بسکتبال سرخس را هم در کارنامهاش دارد.
جدیت دانشآموزان روستایی
صانعی پشتکار دانشآموزان روستایی در آن دوران را زیاد میداند و میگوید: «روستایی که در آن تدریس میکردم نسبت به روستاهای کوچک اطراف مرکزیت داشت و مدرسه ما هم تنها مدرسه دوره راهنمایی در آن اطراف بود و دانشآموزان از 10تا20کیلومتر آن طرفتر برای درس خواندن به مدرسه راهنمایی ما میآمدند. آنها در سرما و گرما این مسافت طولانی را میآمدند و تلاششان را میکردند تا آیندهای بهتر را برای خود رقم بزنند. بهطور معمول دخترهای روستایی تاپنجم ابتدایی یا درنهایت اول راهنمایی درس میخوانند و سپس درس را رها میکردند. اما پسرها جدیت و فرصت بیشتری در درس خواندن داشتند. هنوز هم با برخی از آن دانشآموزان در ارتباطم، چند نفرشان تحصیلات بالایی دارند و این موضوع خیلی خوشحالم میکند.»
این مدیر باسابقه معتقد است در روستا خانوادهها بر این باورند که معلم خیر و صلاح فرزندشان را میخواهد بنابراین اگر سختگیری به فرزندشان میکند از سر دلسوزی و یادگیری بیشتر و برای موفقیت در درس است. به همین دلیل آنها گلایهای نداشتند و به طور کامل تربیت فرزندشان را به معلم میسپردند. این سبب میشد که معلم حس و ارتباط بهتری با دانشآموز داشته باشد. او معتقد است سختگیریهای معلمان در گذشته سبب میشد تا دانشآموزان از نظر سطح علمی قویتر باشند.
کلاسهایی در دل طبیعت
صانعی در لابهلای صحبتهایش به این موضوع اشاره دارد که کلاسهای درس را با توجه به شرایط روستا برگزار میکرده است. او میگوید: «10درصد کلاسها را در فضای باز برگزار میکردیم، حضور در طبیعت با سرشت آن کودکان هماهنگی داشت، زیرا زندگیشان در دل طبیعت بود. به همین دلیل در زمین کنار مدرسه باغچه کوچکی برای درس فنی و حرفهای درست کرده بودیم که خود دانشآموزان مراحل کاشت، داشت و برداشت را انجام میدادند و به طور عملی کشاورزی را یاد میگرفتند. ما در مدرسه تلاش میکردیم مهارتهای زندگی را در قالب درس به آنها آموزش بدهیم.»
یادگیری مهارتهای زندگی نکته مهمی است که در حال حاضر هم آموزش و پرورش به یاد گیری آن در خلال درسها تأکید دارد.
مشهد و فضای متفاوت کلاسها
صانعی بعد از سه سال کار در روستا و فضای دلنشین آنجا به مشهد ناحیه 5و دبیرستان شهرک شهید رجایی منتقل و مشغول تدریس میشود. او در ارتباط با این تغییر فضا میگوید:« فضای روستایی مقایسهشدنی با شهر نبود. در مشهد کلاسها شلوغ بود، سطح توقع دانشآموزان و خانوادهها متفاوت بود و مشکلات دیگری که درمجموع انرژی بیشتری از من میگرفت. اما در کلاسهای مشهد هم همه تلاشم را میکردم تا بتوانم بهترین درس را ارائه بدهم. در کلاسهایم همواره تلاش میکردم خلاقیت را سرلوحه کارم قرار بدهم. به عنوان مثال برای تدریس درس آتشفشانها اناری را به کلاس بردم و آن را با دست فشار دادم و کمکم پوست انار نازک شد و آب انار به بیرون ریخت. با این مقدمه درس را شروع کردم و از دانشآموزان سؤال کردم. در طول کارم خلاقیت تدریسی را داشتم، زیرا معتقدم مفاهیم را در ذهن دانشآموز ماندگارتر میکند. چند سال قبل عازم تهران بودم، سوار هواپیما که شدم یکی از خدمه پرواز جلو آمد و احوالپرسی کرد و گفت: «منو شناختین آقای صانعی؟» گفتم نه. اما از آنجا که معلم هستم احتمالا دانشآموزم بودی. او خندید گفت:« بله. در حال حاضر کمک خلبانم.» سپس خاطره همان روزی را تعریف کرد که انار را به کلاس بردم و گفت که آن مبحث درسی به طور کامل در ذهنش مانده است. از دو بابت خوشحال شدم، اول اینکه درسم در ذهنش مانده و دوم اینکه دانشآموز موفقی شده است.»
رکن اصلی تدریس خلاقیت
برای صانعی خلاقیت، هم در درس دادن و هم در مدیریت مهم است و آن را از ارکان اصلی کارش میداند. او میگوید:«خلاقیت و نوآوری در تدریس سبب میشود تا دانشآموز ترغیب و تشویق شود و برای درس خواندن انگیزه داشته باشد. از سویی تأثیرگذاری این نوع تدریس را بهخوبی میتوان در دانشآموز احساس کرد. همچنین در زمینه مدیریتی باید یک مدیر اشراف کامل به افرادی که با او کار میکنند داشته باشد و تواناییها و توانمندیهایش را بشناسد. اگر مدیر ایجاد انگیزه کند معلم مجموعه را از خودش میداند و با انگیزه بیشتری کار میکند و درنهایت امر، کار تدریس خود به خود و بهخوبی پیش میرود.» او در محیط مدرسه برای ایجاد انگیزه در بین معلمها، براساس کارکرد کادر آموزشی، معلم برتر را انتخاب کرده و مورد تقدیر قرار میدهد. سپس آن معلم در سایت مدرسه و بین بچهها معرفی میشود. این کار سبب میشود تا حس رقابت در بین دیگر دبیرها تقویت شود.
مدیر سمپاد شدم
این مدیر خلاق بعد از چندین سال کار در مدارس مختلف که به عنوان مدیر خدمت کرده است؛ با شروع به کار مدارس سمپاد برای مدیریت این مدرسه انتخاب میشود. او در اینباره توضیح میدهد: «به عنوان مدیر با چند تن از همکارانم به تهران رفتیم و مصاحبه دادم که در این مصاحبه قبول شدم. البته ناگفته نماند که به طور ذاتی به کارهای خاص علاقه دارم و این توانایی را در خود میدیدم که با دانشآموزان خاص هم کار کنم. با علم به اینکه کار در چنین مدارسی بیشتر است و نیاز به ایدهپردازی و خلاقیت دارد آن را قبول کردم. در مدتی که مدیر این مدرسه هستم تلاش کردم محیط آرام و خوبی را هم برای همکاران و هم برای دانشآموزانی که توانمندی و خلاقیت دارند فراهم کنم.»
او از جمله مدیرانی است که به مشورتکردن در کارهایش اعتقاد دارد و از سویی ارتباط خوبی هم با دانشآموزان دارد و علاقه خاصی بین او و دانشآموزانش وجود دارد.
ویژگی خاص دانشآموزان خاص
صانعی 21سال سابقه مدیریت را در کارنامه کاریاش دارد و از سال 92مدیریت مدارس سمپاد را به عهده گرفته است. او درباره تفاوت بین دانشآموزان مدارس سمپاد و دیگر دانشآموزان توضیح میدهد: «این دانشآموزان بسیار درس میخوانند و به همین دلیل از سوی جامعه به عنوان افرادی که مهارت اجتماعی کمتری نسبت به همسن و سالهایشان دارند شناخته میشوند. این دانشآموزان برای اینکه در این سطح بالا باشند باید ساعتهای زیادی را مطالعه کنند تا بتوانند در آزمون ورودی مدرسه قبول شوند. آزمونی که از هر 30نفر یک نفر در آن قبول میشود. پس از قبولی هم آنقدر درس میخوانند تا در امتحاناتشان که در سطح بالایی قرار دارد نمرات خوبی داشته باشند. آنها مطالبهگر هستند و مدیر و ملعم باید توان پاسخگویی به آنها را داشته باشند. گاهی دانشآموزان در برخی علوم حتی از معلم جلوتر هستند و این موضوع معلم و کادر آموزش را وادار میکند که تسلط کافی به مبحث درسی داشته باشند. اما همان طور که اشاره شد آنها از نظر مهارتها کمی عقبتر هستند و ما تلاش میکنیم تا این خلأ جبران شود.»
سختترین سال کاری
هنگامی که صحبت از سختترین سالهای کاری اش میشود صانعی میگوید: «سختترین سال کاریام، سال اول مدیریت در مدرسه سمپاد بود. زیرا میخواستم جواب اعتمادی را بدهم که مسئولان به من داشتند. این کارم علت داشت، زیرا سال قبل از آنکه مدیر دبیرستان آزادفر بودم با تحولی که در نظام آموزشی ایجاد کردم سبب قبولی 33نفر از دانشآموزان در آزمون تیزهوشان شدم. این موفقیت در حالی بود که سال قبلتر این مدرسه فقط 2نفر آمار قبولی تیزهوشان داشت. از اینرو کاندید مدیر مدرسه سمپاد شدم و حالا زمانی بود که باید تواناییهایم را نشان میدادم.» او با خلاقیتها و نوآوریهایی که داشته بهترین پاسخ را به اعتماد مدیران بالا دستش داده است.
آشنایی با فضای مجازی
این روزها که دیگر مدارس کلاسهای تدریس مجازیشان را شروع کردهاند، مدارس سپماد چند سالی هست که از این نوع آموزش برای درس دادن استفاده میکنند. این مدارس در کنار کار تئوری، در زمینه عملی هم فعالیت میکنند و یادگیریشان براساس آموزش توأمان علمی و تئوری است. صانعی در این زمینه میگوید: «ما در مدارسمان استودیو داریم و از چندین سال قبل هم معلمها از این طریق به دانشآموزان تدریس میکردند و دانشآموز و معلم ما با این فضا بیگانه نیستند. هر دانشآموز مدرسه سمپاد به طور متوسط در سال بیش از 50آزمون مجازی میدهد. به عبارتی این دانشآموزان برقرارکردن ارتباط مجازی برایشان آسانتر است و نسبت به دیگر همسن و سالان خود با فناوری روز آشنایی کاملتری دارند. برای اینکه دانشآموزان تیزهوش ما بتوانند مهارتها را یاد بگیرند، آنها را در قالبهای مسابقهها، المپیادها، مسابقههای ورزشی شرکت میدهیم تا مهارتهای اجتماعی را به آنها آموزش بدهیم.»
صانعی تلاش کرده تا بهعنوان یک مدیر محیطی را فراهم کند که دانشآموزان حالت تکبعدی نداشته باشند. همچنین در راستای شعار مدارس سمپاد که یک فرزند خوب برای خانواده، یک دانشآموز موفق در مدرسه، یک شهروند مفید برای اجتماع و یک بنده خوب برای خداوند است ،حرکت کرده باشد.
دانشآموزان، شهروند و فرزند موفق
او از شعار مدارس سمپاد برایمان میگوید و توضیح میدهد: «مدارس سمپاد شعاری دارند که مختص همه دانشآموزان مدرسه است. در تربیت و درسدادن تلاش داریم به این هدف برسیم با این عنوان که یک دانشآموز موفق برای مدرسه، یک فرزند خوب برای خانواده، یک شهروند مسئول در قبال جامعه و یک بنده خوب برای خدا هدف مدنظر ماست. از همین رو دانشآموزان را در قابل شهری که دارند آموزش میدهیم و تلاش داریم فرهنگ شهروندی را در آنها نهادینه کنیم. حساسسازی دانشآموزان در قبال شهر و محلهشان سبب میشود که آنها درباره محیط پیرامون خود احساس تعلق خاطر داشته باشند.»
در کارنامه این مدرسه قهرمانی در مسابقات ورزشی سمپاد، قهرمان والبیال استان، قهرمانی المپیاد ورزشی مدارس سمپاد در سال 97، نایب قهرمان والبیال استان در سال96، رتبهیک فرهنگی و هنری ناحیه6، رتبه سوم آزمون سمپاد استان، نفرات اول تا سوم المپیاد علمی و ریاضی استان، مقام اول نهجالبلاغه و اذان، احکام، انشای نماز، تفسیر قرآن، حفظ قرآن و دهها عنوان قهرمانی و برتری وجود دارد که این مدرسه و مدیر باسابقهاش را از دیگران متمایز میکند.
ارتباط کار با تحصیل
او یکی از دلایل موفقیت کاریاش را در این سالها ارتباط بین تحصیل و کارش میداند و میگوید: «به نظرم افرادی که در کاری مشغول میشوند که درس مرتبط با آن را خواندهاند کارایی بیشتری دارند. این دو در کار هم میتواند برای فرد موفقیت را به ارمغان بیاورد.از سوی دیگر تعهد و تخصص دو بالی هستند که در کنار هم میتواند فرد را برای کارهای بزرگ آماده کند. در این سالها تلاش کردم به عنوان مدیر تجربه را در کنار مطالعه و یادگیری شیوههای جدید قرار بدهم تا بتوانم همسو با علم و تکنولوژی جدید آموزشی مدرسهام را به پیش ببرم.»