مریم قاسمی/شهرآرانیوز-همشهری استاد خواسته است برای بازنشر و بازآفرینی نوای ماندگار«ربنا» قدمی بردارد. ضربههای ریز زخمههای سنتور حالا بر تن قطعهای پرمعنا فرود آمده است تا نوایی دیگر باشد از جنس «ربنا»ی استاد شجریان. نوایی از جنس معنا که آدم دوست دارد خودش را در این صدا پیچوتاب دهد، تنش را از زمین بالا بکشد و به بهشت برسد. قطعه بازآفرینی شده ربنا با سنتور که در روزهای اول ماه مبارک رمضان در فضای مجازی پیچید، نوای روحافزایی بود برای عاشقان این نوای ماندگار.
پویا سرایی، آهنگساز، موسیقیدان، رهبراکستر، نوازنده سنتور و پژوهشگر موسیقی، است که با این بازآفرینی خواسته است روح موسیقیایی ربنای استاد شجریان را در زمانی که دم افطارها جای پخش آن خالی است، زنده کند. نام او را پیش از این در بسیاری از آثار مهم موسیقی و در کنار خوانندههای بزرگی چون همایون شجریان، سالار عقیلی، محمد معتمدی، علیرضا قربانی، به عنوان آهنگسار و تکنواز سنتور دیده بودیم. اکنون دهها اجرای داخلی و خارجی با بزرگان موسیقی به اضافه تدریس در دانشگاه هنرهای زیبای تهران و نگاشتن مقالات پژوهشی از سوی او، به ما این امکان را میدهد تا با بینش عمیقتری به این بازآفرینی بنگریم.
حضور این هنرمند 37ساله در گروه موسیقی دستان، ارکستر ملی ایران، پروژه سیمرغ حمید متبسم، گروه اشتیاق به خوانندگی علیرضا قربانی، اجرای بداههنوازی و بداههخوانی همراه وحید تاج و احمد مستنبط، آهنگسازی و اجرای چند کنسرتو برای سنتور و ارکستر سمفونیک، اولین کنسرتینوی سرایی با نام «دوبل کنسرتینو برای دو سنتور و ارکستر سمفونیک» توسط نشر «ایسترن وسترن میوزیک» آمریکا، فقط بخش اندکی از فعالیتهای هنری اوست.
یکباره خلق شد
سرایی درباره چگونگی شکلگیری ایده بازآفرینی ربنای استاد شجریان که این روزها جای خالی پخش آن به شدت احساس میشود، میگوید: این ایده یکباره در من خلق شد. روز اول ماه مبارک رمضان بود و در منزل یکی از بستگان به نام آقای سنجابی بودیم که از خیران پیشکسوت هستند. دم غروب بود. میدیدم که او در فضای مجازی به دنبال قطعه «ربنا» میگردد و از دیگران می پرسد، چطور می شود آن را از سایتها دانلود کرد. در آن لحظات به این فکر می کردم که چرا این قطعه در دسترس نیست و چرا کسی آن را با ساز نزده است؟ همه اقوام داشتند درباره ربنا صحبت میکردند و اینکه چقدر این قطعه زیباست و چقدر جایش خالی است. این مسئله ذهنم را حسابی درگیر خود کرده بود که چرا این اثر بسیار غنی، به لحاظ هنری و ارزش موسیقیایی، جدا از اینکه محتوایش آیه قرآن است، یا شخص نامداری آن را خوانده است، کسی کاری برایش انجام نداده است. باز به این فکر کردم که میشد این قطعه را با ساز نواخت. این فکر در واقع مرا از جا پراند. به طبقه پایین ساختمان رفتم و شروع کردم به ضبط ربنایی که آن را با سنتور بازآفرینی میکردم. بعد از چند دقیقه برگشتم و قطعه بازآفرینی شده را گذاشتم روی پخش.
تکنواز قطعه «روشنا»، سپس قطعه بازآفرینی شده را با سازهای الکترونیک بازتنظیم میکند، میکس و مستر کار را هم خودش انجام میدهد که حدود یک شبانهروز زمان میبرد. او که یک مجوز کلی از اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی دارد و باتوجه به آن میتواند همه آثار بیکلامش را منتشر کند، این اثر را به سایتهای مختلف میفرستد. «خداراشکر تاکنون بازخورد خوب و کمنظیری از این کار گرفتهام.»
آن طور که استاد دانشگاه هنرهای زیبای تهران میگوید، ارزشهای صرف موسیقایی و هنری این اثر، جدا از محتوایش که شامل 4 آیه قرآن است و حتی جدا از اینکه یک اسطوره موسیقی آن را خوانده است، هدف او بوده است. «فکر کردم این ملودی خودش آنقدر زیبا و اثرگذار است که اگر شما بخواهید این را با سازی بزنید، شاید خودش اثر هنری اثرگذاری شود.»
20 سال است ربنا را در خفا میخوانم
کمی که از گفتوگویمان با این سنتورنواز مطرح میگذرد و متوجه عشق و علاقه درونی این هنرمند به قطعه ربنا میشویم که ریشه در کودکیاش دارد. میگوید: در کودکی قاری قرآن و تکخوان تواشیح بودم. سالهای طولانی، به عنوان کسی که هم ساز میزدم و هم میخواندم، کارهای عبدالباسط، شهات انور، قرائتی از عزیزی یا تواشیحهایی میخواندم و بهطور جدی سعی میکردم اینها را به ساز ربط بدهم. میگفتم چقدر اینها زیبا و اثرگذار میشود. روی همین اصل حدود 20 سال است قطعه ربنا را نیز در خفا میخوانم. حالا خیلی خوش صدا نیستم که این اثر را با خواندن بازنشر کنم، اما میخواستم به دلیل جاودان بودن این اثر، آن را با ساز بازآفرینی کنم. در اصل من به ربنای استاد شجریان حسی درونی و عمیق دارم و آن را از حفظ بودهام. برای همین این قطعه را خیلی سریع تولید کردم. شاید فقط 6 یا 7 دقیقه طول کشید آن هم بدون هیچ توقف و ادیتی.
افتخار است در روزگاری هستیم که همعصر است با استاد شجریان
«شاید کمتر کسی باشد که کار صرف هنری و موسیقایی انجام دهد و به نوعی تأثیر پذیرفته از استاد شجریان نباشد.» سرایی با بیان این جمله میخواهد بگوید همه هنرمندان موسیقی به نوعی تحت تأثیر استاد شجریان بودهاند، چه آنهایی که با ایشان کار کرده و چه آنهایی که مستقیم با ایشان در ارتباط نبودهاند. «در این سالها با تعداد زیادی از خوانندهای عزیز، صدها کار ضبطی دارم و در تورهای خارج از کشور در مقام ناظر ضبط، آهنگساز یا تنظیمکننده یا نوازندگی ساز سنتور حضور داشتهام، اما با شخص استاد شجریان به طور مستقیم کار نکردهام. با این حال معتقدم استاد شجریان با این جایگاه، بالاترین اثر را روی همه ما داشته است. یعنی یک جورهایی ذوق زیباشناسی همه ما را شکل داده است. همه ما بر اساس آنچه که او از یک «دستگاه» و یک تحریر از یک «گوشه» ارائه کرده و آن فرازوفرودهایی که برای ما عرضه کرده است، چه بخواهیم و چه نخواهیم، چه بگوییم و چه نگوییم، به شکلی از او آموختهایم و هنرجوی او هستیم. ما هرآنچه داریم بر اساس کارهای اوست. برای ما افتخار است در عصری زندگی میکنیم که همعصر هستیم با استاد شجریان.
استاد شجریان برای سرایی، یک اسطوره هنری است. میگوید از هر سو به استاد شجریان بنگریم متوجه اثرگذاری او میشویم. « پیش از انقلاب، استاد شجریان غیر از جایگاهی که زمینه تلحین نوای قرآنی یعنی همان با صوت خواندن قرآن داشته، همیشه خوانندهای صحیحخوان و اثرگذار بودهاست. بعد از سال 57 هم به سرعت به جایگاه دستنیافتنی هم در آواز و هم در خوشنویسی دست یافت. به طور کلی نقشی که این آدم در اعتلای هنر ایرانی داشته، کمتر کسی داشته است. کمتر کسی هست که چنین شأنی به هنر ایرانی در دیگر کشورها و فرهنگها بدهد.
خوشحال و غمگینم
سرایی بازخوردهای خیلی خوبی درباره بازآفرینی ربنا از اطرافیانش گرفته است، اما نمیداند از آن، تا چه حد در بین عامه مردم استقبال شده است. میگوید: به هر حال این کار در شرایطی صورت گرفته که چند سالی است حق نشر «ربنا» در فضای عادی وجود ندارد، به این دلیل سرخوردهام. از سوی دیگر خوشحالم کاری در این راستا کرده و راهی را باز کردهام تا این اثر بازنشر شود. آن هم در فضای عرفانی دم افطارها و غروبهای این ماه عزیز. اما به شدت غمگینم که چرا خود این اثر حق نشر ندارد و بازپخش نمیشود. با همه اینها باز هم خرسندم که شاید نقش کمی داشته باشم تا این اثر باز هم شنیده شود.