فاطمه سیرجانی - «با علاقه که وارد میدان شوی، کوه را هم میتوانی از میان برداری».
این جملهای است که مدیر موفق هنرستان فنیوحرفهای عترت حرفهایش را با آن تمام میکند. موقعی که مصاحبه تمام شده و دارد حرفهایش را جمعبندی میکند، میرسد به این جمله و نقطه پایانی هم برای آن نمیگذارد و میداند تا زمانی که عشق و علاقه باشد، هیچ پایانی برای آن نیست؛ برای کسی که سالهای سال دویده و کنار هنرجویان و همراه و همگام آنها بوده و سرش درد میکرده برای نمایشگاه زدن و معرفی آثار هنری بچهها به دیگران و همه سختیها و مشکلاتش را به جان خریده است تا بتواند کارها را روی روال بیندازد و بچههای هنری این مجموعه را به دیگران ثابت کند.
برای او که از همان زمانی که پا به میدان مدیریت گذاشت، جور دیگری فکر میکرد؛ اینکه برای حل مشکلات بزرگتر باید مشکلات کوچک را از میان برمیداشت. به قول خودش سنگریزهها را که از وسط برداری، خیلی چیزها حل است .در این راه روزهای سخت هم کم نداشته است؛ حتی شبهایی با دلهرههایی که خواب را از چشم آدم میگیرد و حتی برخی از وقتها تا مرز ناامیدی هم پیش میرود. صحبت از مدیری است که عنوان کارآفرین برتر در جشنواره مرکاپ را از آن خود کرده است و کنارش مجموعهای با استعدادهای شاخص علمی را که در زمینه هنر هم خوش درخشیدهاند راهبری میکند. هنرستان عترت قرار ملاقاتمان است. شما هم میتوانید همراهمان باشید.
دوست دارید از همان دوران کودکی شروع کنیم؟
خواهش میکنم. ویدا اورلی و اصالتا ترک هستم. پدرم ترک آذربایجانی و مادرم کرمانی است. پدربزرگم سرهنگ شهربانی بود و در سیستان به دنیا آمد. اجداد پدریام بعد از جنگ جهانی دوم مجبور به مهاجرت شدند؛ ابتدا به باکوی آذربایجان و سپس به آذربایجان ایران مهاجرت میکنند. نام فامیلی اورلی که ریشهای فرانسوی دارد، یادگاری از اجداد پدریام است. پدرم مترجم بود و به چند زبان زنده دنیا تسلط داشت. او مترجم شرکت راهداری آمریکایی بود. سال ۱۳۵۲ در مأموریتی که به سیستانوبلوچستان داشت، به همراه خانواده به این استان سفر کرد و من اول اردیبهشت سال ۱۳۵۳ در زاهدان به دنیا آمدم. دوران دبستان و راهنمایی را در همان استان گذراندم. تا سیزدهسالگی آنجا بودیم، اما در همین مدت همکاریهایی با صداوسیمای استان در قالب گویندگی و بازیگری تئاتر و فیلم کوتاه داشتم. خاطرم هست بچه که بودم، داستان«علی بابا و چهل دزد بغداد» را پدرم به انگلیسی میخواند و این برای سالهای بعد من در یادگیری زبانهای خارجی انگیزهای بود.
از چه زمان وارد اجتماع و فعالیتهای اجتماعی شدید؟
بعد از پایان مأموریت پدر، مادرم که فرهنگی بود و دغدغه پیشرفت بچهها را داشت، برای استان خراسان و شهر مشهد انتقالی گرفت و ادامه زندگیام در این شهر رقم خورد. دوره متوسطه را در رشته ریاضیفیزیک در دبیرستان سعدی گذراندم. سپس در رشته کامپیوتر در دانشگاه زاهدان ادامه تحصیل دادم. کارشناسی ارشدم را در رشته مدیریت آموزشی از دانشگاه آزاد نیشابور گرفتم و اکنون دانشجوی ترم دوم دکتری در همین رشته هستم. به دلیل مترجم بودن پدرم، تسلط خوبی به این زبان دارم. رتبه اول زبان انگلیسی بودم. سالهای آخر تحصیل با یکی از همدانشگاهیهایم که ترم بالاتر بود و در رشته مهندسی صنایع تحصیل میکرد، ازدواج کردم. کارشناسیام که تمام شد، دخترم فاطیما نهماهه بود. همان سال شرکت ایرانخودرو نیرو میخواست؛ سالهای 75-76. همزمان هم در آموزشوپروش آزمون دادم و هم در ایرانخودرو. چون به زبان انگلیسی و اردو و هندی تسلط داشتم، خیلی زود با حقوق و مزایای خوب در ایرانخودرو استخدام شدم. البته در آزمون آموزشوپرورش تبادکان هم بهعنوان دبیر ریاضی پذیرفته شدم؛ اما به دلیل علاقه به کارهای فنی، کار در یکی از کارخانجات زیرمجموعه ایرانخودرو را انتخاب کردم. یکی از افتخارات من در شرکت ایرانخودرو این است که در مدت همکاریام در این شرکت افتخار حضور در پروژه سیستم ABS ترمز زانتیا را داشتم.
چه شد که از آموزشوپرورش سر درآوردید؟
تا سال 81 به عنوان کارشناس کنترل کیفیت و مسئول آزمایشگاه، اندازهگیری قطعات و برنامهنویس سیستمها مشغول کار بودم، اما مأموریتهای کاری، حضور پیاپی در نمایشگاههای بینالمللی و شرکت در دورههای تخصصی روز به روز مسئولیتم را در این شرکت سنگینتر میکرد. با به دنیا آمدن پسرم و افزایش مسئولیتهای زندگی، تصمیم به استعفا گرفتم؛ آن هم زمانی که در اوج پیشرفت بودم .بعد از قطع همکاری با ایرانخودرو تصمیم گرفتم ادامه فعالیتهای اجتماعیام را باتوجه به علاقهام به آموزش و تدریس دنبال کنم. در آزمونی که سال 81 از طرف آموزشوپروش برگزار شد، شرکت کردم و بهعنوان هنرآموز حقالتدریس در 2 هنرستان «صیفیحصار» و «رجائیثانی» در منطقه طرقبهوشاندیز پذیرش شدم. اوایلش حقالتدریس بودن برای من که قبلا تعداد زیادی کارگر زیر نظرم کار میکردند و حقوق بهنسبت بالا با موقعیت اجتماعی خوبی را رها کرده بودم، سخت بود. فکر کنید با کلی اضافهکار و برو و بیا حقوقم به ۱۰۰هزار تومان نمیرسید، اما برایم این مهم بود که اولا قرار است نسل فردای این جامعه را تربیت کنم و دوم اینکه فرصت بیشتر برای بودن در کنار خانواده و رسیدن به فرزندانم را داشته باشم. حدود ۶ سال بهعنوان معلم حقالتدریس در طرقبهوشاندیز خدمت کردم.
شما جزو معدود معلمهایی هستید که از همان اوایل استخدام، مدیریت مجموعهای آموزشی به او واگذار میشود.آیا این موضوع علت خاصی داشت؟
سال 88 تازه پیمانی شده بودم و باید دورهای را میگذراندم تا مرحله استخدامم بگذرد؛ اما با توجه به سوابق کاری و پیشینه مدیریتی که قبل از پیوستن به آموزشوپرورش داشتم، ریاست وقت ناحیه، مدیریت هنرستان «محمودزاده اسکویی» در شهرک شهید رجائی را برایم در نظر گرفت. حکم مدیریتیام هم صادر شده بود؛ البته من نه آشنایی قبلی با منطقه داشتم و نه همکاران ناحیه از سوابق کاری من مطلع بودند. فقط یکی، دو باری که برای بازدید از کارگاهها آمده بودند، سختگیریام برای ورود بدون مجوز به کارگاه و به قول خودشان تعهدی که در عمل به قوانین داشتم، جالب بود. آن هم برای تازهواردی که سرپرستی بخش کامپیوتر را عهدهدار بود. این موضوع موجب خوشایند مدیران اداری و مقطع فنی ناحیه قرار گرفت. بعد از بررسی فعالیتهای دوره گذشتهام، تصمیم بر این شد که مدیریت هنرستان را من بسپارند. بیشتر کارهایی که در هنرستان اسکویی انجام شد، کارهای پایهای و تجهیز هنرستان بود که در خیلی از موارد اطلاعات فنی به کارم میآمد و در کنارش از همکاران دیگر بهخصوص همسرم کمک گرفتم تا هزینه کمتری برای هنرستان داشته باشد.
از چه زمانی مدیر هنرستان عترت شدید؟
بعد از 3 سال خدمت در هنرستان محمودزاده، به پیشنهاد اداره به هنرستان عترت منتقل شدم. طلاب از جمله محلات قدیمی با مردمان اصیل است که توانسته بافت فرهنگی و اجتماعی خودش را بهخوبی حفظ کند. کار کردن با بچهها و خانوادههایشان دلچسب و راحت است؛ چون قدردان هستند و کوشا و فقط باید به آنها خط داده شود و نتیجه کار در این مجموعه خیلی شیرین و لذتبخش است؛ چرا که بچههای مستعد و علاقهمندی دارد .
اینطور که میگویید، هنرجویان این مجموعه باید افتخارات زیادی داشته باشند.
همان سالهای اول و دوم که بهعنوان مدیر هنرستان مشغول به کار شده بودم، چند نفر از هنرجویانم در مسابقات
عملی-فنی در رشتههای کودک یاری و تربیت کودک موفق به کسب رتبه دوم کشوری شدند. در جشنواره هنرهای تجسمی در رشته نقاشی و آبرنگ هم رتبه اول استان و کشوری را داشتیم. ما امسال 17رتبه در مسابقات فرهنگی و هنری داریم. سال گذشته موفق شدیم رتبه دوم طراحی دوخت مانتو در سطح کشور، رتبه سوم استانی سنجش شایستگی در معماری و طراحی دوخت و رتبه چهارم در رشته گرافیک و ... را کسب کنیم. همه اینها را مرهون زحمات و تلاشهای هنرجویان و همکاران خوبم بهخصوص کادر اجرایی، معاونان فعال و سرپرست بخش هستم.
به عنوان یک مدیر برای پیشرفت مدرسه و هنرجویان آن چه کارهایی را دنبال کردید؟
مجموعهای که شامل بخشهای متفاوت و متعدد در رشتههای تربیت کودک، گرافیک، معماری داخلی و طراحی دوخت و ... است، برای هنرستان طراحی و احداث نشده بود و سال 78 نوسازی شد و به هنرستان تغییر کاربری داد. کم و کاستیهای زیادی داشت. به دلیل کار قبلیام در ایرانخودرو، ارتباطات و تعاملات خوبی با افراد داشتهام و همیشه سعی کردهام حتی بعد از فاصله گرفتن از آن محیط و پیوستن به آموزشوپرورش تعاملات حفظ شود. بهعنوان مثال در همین مدرسه اگر برای کارهای فنی به متخصص یا دستگاه فنی نیاز داشتیم، از دوستانم در آن زمینه خاص کمک میگرفتم. با کمک مدیران و مسئولان فنی اداره کل، آقایان مهندس رضایتی و مهندس فیضی و همکارانشان توانستیم در حد بضاعت مدرسه را تجهیز کنیم؛ اگرچه هنوز جا برای کارکردن فراوان است. در رصدی که مدیران از مجموعه ما داشتند، متوجه ظرفیت بالای آموزشی هنرستان شدند و در چند مرحله برای تجهیز آن کمک کردند. به دلیل دیده شدن و رشدی که بچهها داشتند و همچنین کسب مقامات کشوری در رشتههای مختلف، شهریور۹۶ از من به عنوان اولین مدیر هنرستان دخترانه فنی و نماینده استان خراسانرضوی در برنامه زنده «فرصت برابر» دعوت شد تا دلیل این موفقیت و پیشرفتها و نحوه برنامهریزی در هنرستان را با دیگر مدیران فنی کشور در حد بضاعت به اشتراک بگذاریم.
دلیل این موفقیت را چه میدانید؟
به نظر من مدیر موفق کسی است که بتواند استعدادها را شناسایی کند و در مسیر رسیدن به هدف بهرمند گردد. قرار نیست مدیر خوب، کارپرداز و مجری صرف امور باشد و سریع و بدون شناخت دست به تغییر ترکیب اجرایی و تیمش بزند، بلکه باید توانمندی رهبری کردن را داشته باشد. رهبری در نگاه من بر مدیریت ارجحیت دارد. وقتی قدرت جذب داشته باشی و بتوانی بر قلبها حکومت کنی، در کنارش میتوانی اهداف و برنامههایت را هم مدیریت کنی؛ میتوانی با ارتباط صحیح، روابط عمومی قوی و خوشخلقی سازمانت را مدیریت کنی. در بازه زمانی دهسالهای که مدیریت 2 هنرستان را عهدهدار بودم، اول از همه سعی کردم با روحیات همکاران آشنا شوم و بعد بر اساس روحیات، علایق و تواناییهایشان مسئولیت به آنها واگذار شود؛ اما مهمترین عامل موفقیت، تعامل و ارتباط دوستان و احساس امنیت از سوی کسی است که به لحاظ رتبه کاری یک پله بالاتر قرار دارد.
چه اقداماتی برای این مجموعه انجام دادید؟
مدیر هر مجموعهای همیشه سعی در ایجاد بهبود وضعیت دارد. زمانی که من به عترت آمدم، فقط یکی، دوتا از کلاسها دارای دیتا بود؛ اما امروز با کمک اداره نوسازی و شورای شهر، همه کلاسها به سیستم دیتا مجهز است. تا جایی که امکانش برایم فراهم بود، کلاسها را هوشمند کردم. چون مدرسه از ابتدا برای کاربری هنرستان احداث نشده بود، نیاز به ساماندهی داشت که توانستم با گرفتن بودجه آنها را به انجام برسانم. اکنون کف کارگاهها پارکت شده و میزهای کارگاهی و صندلی مخصوص سفارش داده شده است. تعدادی صندلی چوبی برای حیاط مدرسه نیاز داشتیم که متأسفانه با پیگیریهای انجامشده، تأمین نشد و سرانجام با کمک امامجماعت خوب و همراه مدرسه، حاج آقای توکلیان، از قاین بهوسیله یک خیّر جفت و جور شد. گفتم که این مجموعه برای هنرستان احداث نشده بود و محیط کارگاهی برای فعالیتهای هنری بچهها وجود نداشت. با تغییر و تحولاتی که در کلاسها به وجود آوردیم، محیط را آمادهتر کردیم. تبدیل انباریها به نمایشگاه دائمی کارهای هنرجویان، اتاق مشاوره، آتلیه عکاسی و ... کمی محیط را آمادهتر کرد. حتی کتابخانه را از فضاهای پرت و بدون استفاده ساختیم. با کمک و پیگیری اداره ناحیه ۵ خیّر کویتی که در مناطق محروم و تبادکان چند مدرسه و مسجد بنا کرده بود را متقاعد کردم که نمازخانهای در حیاط مدرسه احداث کند. البته نظر من احداث کارگاهی در محوطه حیاط بود، اما او فقط هزینه احداث نمازخانه را تقبل میکرد، برای همین نمازخانه طبقه بالا را به کارگاه خیاطی تبدیل کردیم و در حیاط مدرسه نمازخانهای حدود 100 متر، بنا کردیم.
شما امسال بهعنوان رتبه برتر مدیریت کارآفرینانه سومین جشنواره مرکاپ انتخاب شدهاید. درباره این جشنواره و دلیل انتخابتان توضیح میدهید؟
جشنواره مرکاپ جشنواره مراکز رشد کارآفرینی است. یکی از آیتمهای مرکاپ در کنار کارآفرینی، مدیریت کارآفرینانه و اجرای HSE در راستای تربیت کارگر ماهر و آموزش اخلاق حرفهای است، همچنین جذب مشارکتهای بیرونی. از جمله فعالیتهای دوره دهساله همکاری مدیریتی من با آموزشوپرورش جذب مشارکتهای مردمی و تعامل با دستگاهها، سازمانها و ادارات مختلف به شمار میرود. در واقع یکی از شاخصههای سند تحول همین است؛ جذب مشارکت از سازمانهای بیرونی برای پیشرفت و رسیدن به آموزش؛ البته این مشارکت حتما نباید جنبه مالی و اقتصادی داشته باشد، بلکه میتواند مشارکت معنوی باشد. بهعنوان مثال منِ مدیر با رفتار و گفتار بتوانم والدین را مجاب کنم که میتوانند زمینه رشد استعداد و آینده موفق فرزندانشان را در هنرستانها و کارهای فنی ببینند. چقدر کارشناس و کارشناسارشد و حتی دکتر داریم که الان بیکار هستند و هنری هم برای عرضه ندارند؛ درحالیکه میتوانند جذب فعالیتهای بهتری شوند. باعث افتخار است که بگویم هنرجویی در رشته گرافیک داشتیم. او آنقدر در کارش متبحر بود که بورسیه کشور اسپانیا شد. نوع کار و ظرافتی که بچهها در کار دارند، سبب شده آموزشوپرورش ناحیه بخشی از هدایایی را که قرار است در مناسبتها داده شود، از صنایعدستی بچههای ما تهیه میکند.در بحث کارآفرینی چند سالی است که شرایطی فراهم کرده بودیم که هنرجویان خیاطی دوره کارآموزی را در پایگاه ثابت خود هنرستان بگذرانند. با این تصمیم، هم بچهها دوره 45 روزه کارآموزی را زیر نظر مربیان در فضایی امن و سالم میگذراندند و هم مدرسه از طریق فروش روپوش کار و مقنعهای که بچهها در دوره کارآموزی آماده کرده بودند، کمبودهای کارگاه خیاطی مثل میز اتو و... را تأمین کرد.
از جشنوارهها و نمایشگاههایی که تا الان بر پا کردهاید، بگویید.
در سال به مناسبتهای مختلف از جمله هفته مشاغل، حجاب و عفاف، بزرگداشت مقام مادر و... چند نمایشگاه برگزار میکنیم. البته در خود محله طلاب نه فضای ارائه کار مانند نگارخانه و... وجود دارد و نه استقبال از کارهای هنری زیاد است. زمستان سال گذشته هنرجویان هنرستان عترت به مدت 10 شب کارهای هنری خود را در بولوار دانشجو در معرض دید بازدیدکنندگان از این نمایشگاه قرار دادند. من آن محل را برای این انتخاب کردم تا هنر دست بچههای این منطقه دیده شود و با خریدهایی که میشود، انگیزه بیشتری برای ادامه راهشان داشته باشند. خاطرم هست یکی از بچهها به قدری کارهایش فروش داشت و با استقبال روبهرو شد که از روز سوم دستگاه کارتخوان با خود میآورد. نمایشگاهی هم وسیعتر از آن در اول اردیبهشت و هفته مشاغل بهصورت ترکیبی از 2 رشته گرافیک و طراحی دوخت در نگارخانه پارک ملت برگزار شد که با استقبال خوب مخاطبان همراه بود. در این میان مخاطبان و بازدیدکنندگانی چون مدیران دستگاهها و نهادهای مختلف، ریاست اداره نواحی هفتگانه، فرمانداری، استانداری، نماینده مجلس و... داشتم، اما دریغ از یک بازدیدکننده از شهرداری منطقه خودمان.
چه برنامهای برای آینده کاری در نظر دارید؟
اینکه حس میکنی بعد از چند سال تلاش در برابر مدیران باسابقه و قوی دیده میشوی، حس درونی خوبی دارد؛ هم برای خودم و هم همکاران .البته برنامهریزیها و کارهای در دست اقدام زیاد دارم که به شرط حیات و بودن در این پست، بعد از اجرایی شدن حتما شما بزرگواران را در جریان خواهم گذاشت.