سرخط خبرها

از پشت درهای بسته!

  • کد خبر: ۲۵۹۰۰
  • ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۰۸:۲۲
از پشت درهای بسته!
سعید جلائیان - خبرنگار شهرآرا محله
چند شب پیش دلم هوای زیارت کرده بود، اما می‌دانم که در‌های حرم برای حفظ سلامتی و جلوگیری از شیوع کرونا به روی عاشقان حرم بسته شده است. پس از افطار با دیدن تصاویر حرم در صفحه تلویزیون دیگر نتوانستم خودم را برای نرفتن و نگاه نکردن به گنبد امام رضا (ع) قانع کنم. با خودم گفتم حداقل تا میدان ۱۵ خرداد می‌روم و سلامی خدمت آقا عرض می‌کنم تا کمی دلم آرام شوم.
ماسک به صورت گذاشتم و قدم به قدم راهی میدان ۱۵ خرداد برای عرض سلام خدمت ثامن الائمه (ع) شدم. به میدان که رسیدم دیدم تنها من نبودم که دلم مجبورم کرده بود بی‌توجه به بسته بودن در‌های حرم و کرونا از خانه بیرون بزنم. در ورودی خیابان امام رضا حداقل ۱۰ نفر مانند من بودند که آمده بودند رو به گنبد ثامن الحجج (ع) سلام عرض کنند. از کودک گرفته تا سالمند در ورودی خیابان امام رضا ایستاده بودند و رو به گنبد با امام هشتم (ع) سخن می‌گفتند.
خودرو‌ها نیز یک به یک در قسمت خطوط ویژه اتوبوس توقف می‌کردند و رانندگانشان پیاده می‌شدند و به امام رضا (ع) عرض احترام می‌کردند. سلامی که مانند سلام بسیاری از ارادتمندان امام هشتم همراه با بغض و حسرت بود. بودن در میدان ۱۵ خرداد برایم کافی نبود. باید نزدیک‌تر می‌شدم از این‌رو چشم به حرم دوختم و در حاشیه خیابان به سوی حرم حرکت کردم.
برایم جالب بود رانندگان تاکسی دیگر مثل قبل برای آن‌هایی که در کنار خیابان راه می‌روند، بوق نمی‌زنند و مقصد را جویا نمی‌شوند. گویا آن‌هایی که از حمل مسافر در این خیابان امرار معاش می‌کنند، بهتر از همه این روز‌ها حال رهگذران این خیابان را می‌دانند و با بوق‌های خود خلوت زائران امام رضا (ع) را به هم نمی‌زنند. به میدان بسیج که رسیدم به تعداد جمعیتی که آمده بودند از راه دور امام رضا (ع) را زیارت کنند، اضافه شد. یک مرد جوان با صدای بلند مشغول خواندن زیارت حضرت در گوشه‌ای از این میدان بود و چند نفری پشت سرش مشغول زمزمه آن. دعایشان که تمام شد از آن‌ها جدا شدم، زیرا باز هم فاصله برای من زیاد بود و دلم می‌گفت باید به حرم نزدیک‌تر شوم. صدای سرفه‌های یک مادر که با چشمانی اشک بار از خدا طلب شفا برای شوهرش می‌کرد من را به خود آورد. مردم و زائران همه با دیدن او راه خود را تغییر می‌دادند تا نکند او بیمار باشد. به تقاطع دانش که رسیدم، دیدم به تعداد بی قراران زیارت باز هم افزوده شده است. تعداد شیعیانی که با بسته بودن حرم برای زیارت آمده بودند کم نبود. برای بسیاری همین آمدن و سلام دادن مرهمی بود بر دل‌های بی‌قرارشان، اما با این حال حسرت و ناراحتی را می‌شد از نگاه‌شان دید. البته برخی در این میان ناراحتی خود را با صدای بلند ابراز می‌کردند. یکی هم شاکی گریه و دعا می‌کرد تا زودتر شر این بیماری کم شود تا او به مراد دلش که نشستن در صحن مسجد گوهرشاد است، برسد. گوشه‌ای ایستادم و با امام رضا (ع) سخن گفتم. چند ساعت از شروع زیارتم گذشته بود، اما دل کندن از خیابان امام رضا برایم دشوار بود. به اطراف که نگاه کردم تنها من این شرایط را نداشتم. بسیاری از مدت‌ها قبل آمده بودند تا بیرون از حرم زیارت کنند. آنجا با خودم گفتم درست است با وجود ویروس کرونا شرایط بیشتر خیابان‌ها مثل گذشته عادی شده است، اما حال و هوای خیابان امام رضا این روز‌ها با گذشته متفاوت‌تر می‌شود. اگر مردم تا دیروز برای عبور از این خیابان عجله می‌کردند، اما حالا رهگذرانش دل کندن و عبور از آن برایشان دشوار شده و ثانیه‌ها را می‌کشند تا اندکی بیشتر در آن بمانند.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->