به گزارش شهرآرانیوز، روابط دوجانبه ایران و چین بیش از یک دهه است که از اهمیت استراتژیک برخوردار شده و به نظر میرسد همهگیری ویروس کرونا حتی این روند را تقویت کرده است. دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، در حالی به ایران پیشنهاد کمک میدهد که حاضر به لغو تحریمها برای مبارزه با ویروس کرونا نشد. در سوی دیگر، اما چینیها در حال ارسال هوایی تجهیزات و پرسنل پزشکی به تهران هستند.
اخیرا رسانههای اجتماعی چگونگی سرمایهگذاری برخی گروههای سیاسی قدرتمند ایران و همچنین برخی مشاغل را در محور تهرانپکن نشان دادند.
در تاریخ ۵ آوریل، هنگامی که کیانوش جهانپور، سخنگوی وزارت بهداشت ایران، دادههای چین درباره ویروس کرونا را شوخی تلخ خواند، احتمالا انتظار واکنش عجیبی نداشت، اما بسیاری از محافظهکاران ایران بلافاصله به وی حمله کردند و سفیر چین در ایران نیز در توئیتی واکنش نشان داد. تنها چند ساعت پس از این واکنشها، جهانپور از پکن به دلیل کمک به ایران در طی بحران شیوع کرونا تشکر کرد.
اما پرسش اینجاست که چین چگونه چنین مصونیتی در تهران به دست آورده که حتی انتقاد به آن هم مجاز نیست؟ پاسخ به این پرسش را میتوان در روابط اقتصادی فزاینده بین دو کشور و در رؤیای تهران برای پیوستن به بلوک در حال ظهور شرق یافت.
یک دهه پیش، چین به بزرگترین شریک تجاری ایران تبدیل شد، چرا که تحریمهای تحت هدایت آمریکا علیه برنامه هستهای این کشور همه جهان به خصوص اروپا را همراه کرده بود. این روند با بازگشت تحریمهای آمریکا پس از خروج یکجانبه دولت ترامپ از توافق هستهای ایران در سال ۲۰۱۸، که پکن هم یکی از امضاکنندههای آن بود حالا تسریع شده است.
علیرغم استراتژی فشار حداکثری واشنگتن، ارزش صادرات و واردات ایران به چین نزدیک به ۲۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۹ بود که تقریبا یک پنجم از کل صادرات ایران و یک چهارم واردات آن را تشکیل میداد. در نتیجه، سیاست نگاه به شرق موضوعی کم اهمیت برای تهران نیست. این یک ضرورت استراتژیک است یا حداقل به عنوان چنین چیزی به تصویر کشیده میشود.
مرحوم اسدالله عسگراولادی، یک تاجر برجسته ایرانی و رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین در سال ۲۰۰۱، گفت: ما کار با چین را شروع کردیم، زیرا آمریکا و متحدان اروپایی آن با ما همکاری نمیکنند. پس از انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹، مشاغل آمریکایی و شرکتهای تابعه و همتایان اروپایی آن ایران را ترک کردند و به مشاغل و صنایع چینی اجازه دادند که خلأ آنها را پر کنند.
هنگامی که ایران به هواپیماهای جنگنده نیاز داشت، این پکن بود که هواپیماهای جنگنده اف-۷ را که نسخه چینی میگ-۲۱ بود در اختیار ایران قرار داد. وقتی بانکهای اروپایی تحت فشار تحریمهای آمریکا نتوانستند خدمات مورد نیاز به ایران ارائه دهند، باز هم این بانکهای چینی بودند که وارد عمل شدند. وقتی فرانسویها نتوانستند در شبکههای قطارشهری تهران کار کنند، ایران در سال ۱۹۹۵ چین را دعوت کرد تا مسئولیت پایان پروژه را بر عهده بگیرد. مرحله اول قطارشهری ایران در سال ۱۹۹۹ توسط چین تکمیل شد و پکن به کار خود روی این پروژه تا امروز هم ادامه میدهد.
چین نفت ایران را خریداری میکند و این پول در بانکهای چین است. مشاغل چینی خدمات و محصولاتی را به ایران ارائه میدهند که همتایان آمریکایی و اروپایی آنها نمیتوانند. مشاغل آمریکایی و اروپایی به سختی میتوانند بانکی در اروپا یا آمریکای شمالی پیدا کنند که بتواند خدمات مورد نیاز آنها را برای تجارت با ایران ارائه دهد. ترکیب منافع اقتصادی ایران، جاه طلبیهای سیاسی و انزوای بینالمللی آن را به یک شریک تجاری ایدئال برای چین تبدیل کرده است. البته این پکن است که دست بالا را در این ارتباط دارد.
بسیاری در تهران شراکت با چین را بهترین گزینه میدانند چرا که از نظر آنها پکن مثل اروپا و آمریکا در امور داخلیشان دخالت نمیکند. محافظهکاران ایران از یک بلوک شرقی نوظهور صحبت میکنند: یک کنسرسیوم آسیایی که در آن ایران یک عضو پیشرو است. آنها مشارکت خود با چین را به عنوان یک عمل تجدیدنظرطلبانه در برابر نظم غربی و جهشی در جهت تبدیل ایران به قدرت پیشرو منطقهای میدانند. ضمن اینکه از نظر این گروه همکاری با چین راهی برای شکستن دیوار ایجاد شده توسط تحریمهای آمریکاست.
چین و ایران در دهه ۱۹۹۰ وقتی آرزو کردند چارچوبهای جدیدی را برای تجارت جهانی و ایجاد بازارهای خود در آسیا ایجاد کنند، به هم بیش از پیش نزدیک شدند. این روابط به ویژه در پی بازدید ویژهای از طرف رئیس جمهور وقت و رهبر فعلی جمهوری اسلامی، [آیت الله] علی خامنهای در سال ۱۹۸۹ رنگوبوی جدیتری به خود گرفت. با آغاز ابتکار کمربند و جاده ابریشم جدید در سال ۲۰۱۳، تهران به یاد روزهای شکوهمند جاده ابریشم، هنگامی که ایران در مرکز آن قرار داشت، افتاد. محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، هیچ فرصتی را برای تأکید بر آمادگی ایران برای پیوستن به این ابتکار از دست نداده است.
همانطور که مشاغل ایرانی راههای اطراف پکن و شانگهای را آموختند، چینیها نیز تهران و راهروهای قدرت سیاسی ایران را به خوبی میدانند. در همین حال، رقبای اروپایی آنها به طور فزایندهای از روند سیاسی در تهران سردرگم و ناامید شدند. آنها حتی وقتی در پی اجرای برنامه جامع اقدام مشترک (JCPOA) در سال ۲۰۱۶ به تهران بازگشتند، با سیستم تغییر یافتهای روبهرو شدند که در آن چینیها از حمایت تندروها و نهادهای قدرت بهرهمند بودند.
بازگشت نفت شرکت فرانسوی توتال به دنبال رفع تحریمها به عنوان بخشی از برجام عملا هیچ دستاوردی نداشت. بعد از تحریمهای جدید آمریکا توتال دوباره از ایران خارج شد و شرکتهای ایرانی نزدیک به منافع نفتی چین بلافاصله این خلا را پر کردند.
چین بیشترین منفعت را از تحریمهای آمریکا علیه ایران میبرد. این تحریمها باعث ایجاد هرگونه رقابت بالقوه شده و انحصار بی نظیر و چند لایهای را در ایران فراهم کرده است. در همان زمان که مشاغل ایرانی که با چینیها کار میکنند از تحریمها جان سالم به در بردند، شرکتهای ایرانی که با شرکتهای اروپای غربی و آمریکای شمالی کار میکنند مجبور شدند درهای خود را ببندند. آنها به سادگی نمیتوانند صنایع غربی را به همکاری با تهران وادار کنند چرا که هزینه دور زدن تحریمها به حدی است که به کار در ایران نمیارزد.
مقامات ایرانی از ماهیت مهم روابط با چین آگاه هستند. اخیرا محمد کشاورززاده، سفیر ایران در چین گفته است: در این زمان از تحریمها باید بسیار مراقب آنچه که درباره چین در تهران گفته میشود باشیم. او حتی با انتقاد از کسانی که به روابط تهران و پکن حمله میکنند آنها را دشمن ایران و نظام نامید؛ بنابراین جای تعجب ندارد که یک مقام رسمی مانند جهانپور مجبور شود اینقدر سریع اظهار نظرهای قبلی خود درباره چین را پس بگیرد. به هر حال تهران نمیتواند پکن را ناراحت کند.