فشار بر رييس جمهور جهت اتخاذ تصمیمات جديتر براي قرنطينه مناطق آلوده؛ هر روز زياد و زيادتر ميشود و بالاخره در روز ۶ فروردين تا حدي به اين خواسته تن داده شد و قرار است از امروز اجرایی شود. این پرسش براي خيليها پيش آمده است كه چرا دولت در ايران بر سياست ناديده گرفتن يا كماهميت دادن به كرونا اصرار دارد يا حداقل چرا در گذشته اصرار داشته است؟ دولتي كه يك ماه پيش در پي عادي كردن اوضاع بود، اكنون در صدد است كه كمربندها را محكمتر كند. چرا اين همه مدت تعلل شد؟ آيا در ادامه نيز سياستهاي سختتري اتخاذ خواهد شد؟
بنده تا كنون در پاسخ به اين پرسش در چند مورد اشاره كردهام و به يك علت مهم پرداختهام. در اين نوشته با تكرار خلاصه آن علت، به مورد ديگري نيز اشاره خواهم كرد.
اجراي قرنطينهای در حد و اندازه كشورهايي مثل فرانسه و انگليس و نه حتی چين، نيازمند اقتدار كافي در مديريت كشور است. اقتدار از جهت توان تصميمگيري، توان اجرايي، توان تأمين امكانات و نيز پذيرش نسبي مردم است.
هيچكدام از اين شرايط در ساختار موجود اجرايي و اجتماعی كشور وجود ندارد. بنابراين گروهها و افرادي كه اجراي اين سياست را از دولت درخواست ميكنند، در حقيقت «تكليف ما لا يُطاق» بر دولت بار ميكنند، هر چند وظيفه حكومت و دولت صيانت از جان مردمش است و بايد اين كار را انجام دهد. ولي از آنجا كه گفتهاند، بيمايه فطير است، اين ساختار قادر به انجام اين كار نيست. سياستهاي ابلاغي اخير نيز معلوم نيست با چه كيفيتي ادامه يابد.
يكي از اشكالات كوچك قرنطينه، كاهش مصرف بنزين است كه به همراه استخراج گاز مورد نياز كشور توليد ميشود و ذخيرهسازي آن معضل جدي است. مصرف كمتر آن نیز درآمد دولت را كم ميكند. از سوی دیگر به علت كاهش قيمت جهاني آن، صادرات حتي قاچاق آن برای قاچاقچیان عزیز! به صرفه نيست! اين را گفتم كه بدانيم مشكلات بسيار پيچيده است.
اين ساختار به دليل كاهش منابع مادی و مالی و به دليل شكاف شديد داخلي، و به دليل بيتوجهي مردم به تصميمات آن، نميتواند مجموعهاي سياستي منسجم و قابل اجرايي را ارايه كند. تصميمات آن ديرتر از زمان مناسب اتخاذ ميشود. حمايتهاي مادي و مالي كافي ندارد. در اجرا نيز دچار مشكل ميشود. تشييع جنازه سردار اسداللهي و نيز رد کمکهای پزشكان بدون مرز نمونههاي آشكار اين وضعيت است.
علت ديگري هم به نظر ميرسد كه در عدم رغبت دولت براي اتخاذ تصميمات سخت در این مورد، موثر بوده است. رييس دولت گمان ميكند كه اكنون بهترين فرصت براي حل مسأله تحريمها و سپس آغاز گفتگوها است. به ظاهر عناصر واسطه قولهايي نيز داده و اخبارش منتشر شده است هر چند هیچکدام تاکنون نتیجه نداشتهاست. از اين رو معلوم نيست كه کنترل اپیدمی در ایران به تحقق اين هدف كمك كند. اصرارهاي پياپي براي لغو تحريمها و تهييج احساسات بينالمللي در اين رابطه شواهد این ادعا است. به نظر ميرسد كه اين وجه سياست براي رييس دولت در اولويت قرار دارد.
پيشبيني دقيق سياستها و پاسخ ترامپ به این درخواست سخت است ولي شايد به دلايلي با اين برنامه همراهي كند. او در قضيه كرونا تا حدی مشکل پیدا کرده است و با اين كار ميتواند قدري از آن را ترميم كند. بنابراين بايد پرسيد و منتظر بود كه آيا اين ويروس كُشنده ميتواند احياگر برجام باشد؟