شکست ۷ گله استقلال | خارجی‌های بی‌مشتری، بلای جان تیم‌های ایرانی نتیجه و ویدئوی کشتی عبدولی مقابل حریف آذربایجانی (۲۷ شهریور ۱۴۰۴) | نایب قهرمان جهان هم به زانو درآمد زارعی: نمایشگاه «خانواده ورزش» فرصتی برای ارتباط مستقیم جامعه ورزشی با شهروندان است نتیجه و ویدئوی کشتی احمدی مقابل حریف مولداوی (۲۷ شهریور ۱۴۰۴) | صعود با ضربه فنی درخشش ستاره مشهدی تیم ملی والیبال نتیجه و ویدئوی کشتی فرخی مقابل حریف سوئیسی (۲۷ شهریور ۱۴۰۴) | دو قدم تا طلا نتیجه و ویدئوی کشتی عبدولی مقابل حریف قزاقستانی (۲۷ شهریور ۱۴۰۴) | صعود به یک چهارم نتیجه و ویدئوی کشتی فرنگی میرزازاده مقابل حریف فنلاندی (۲۷ شهریور ۱۴۰۴) | پهلوان ایرانی فقط ضربه می‌کند ویدیو درخواست بازبینی پیاتزا مقابل فیلیپین نتیجه و ویدئو مسابقه والیبال ایران و فیلیپین (۲۷ شهریور ۱۴۰۴) | صعود پر دردسر نتیجه و ویدئو کشتی پیام احمدی برابر حریف قرقیزستانی در قهرمانی جهان (۲۷ شهریور ۱۴۰۴) | صعود احمدی به یک چهارم نهایی قهرمانی جهان هاشمیان: حسرت چیز‌های ساده را می‌خوریم! نتیجه و ویدئو کشتی امین میرزازاده برابر حریف کروات در قهرمانی جهان (۲۷ شهریور ۱۴۰۴) | نماینده میزبان، ضربه شد برکناری ساپینتو جدی شد نتیجه و ویدئو کشتی علیرضا عبدولی برابر حریف اسپانیایی در قهرمانی جهان (۲۷ شهریور ۱۴۰۴) | شروع پرقدرت نتیجه و ویدئوی کشتی فرنگی فرخی مقابل شین‌جی‌لی از چین | برتری برق‌آسای غلامرضا (۲۷ شهریور ۱۴۰۴) بیانیه باشگاه استقلال بعد از شکست مفتضحانه | با سیدورف جلسه می‌گذاریم!
سرخط خبرها
خاطره‌نگاری با روز‌های خوش فوتبال مشهد در دهه ۶۰ به قلم قاسم زردکانلو

قاب خاطره/ محمد اعظم، شناسنامه فوتبال مشهد

  • کد خبر: ۲۷۵۳۵
  • ۰۱ خرداد ۱۳۹۹ - ۰۸:۴۵
قاب خاطره/ محمد اعظم، شناسنامه فوتبال مشهد
برادران اعظم‌حسینی بچه‌های سه‌راه کاشانی بودند؛ حسین، حسن، محمد، اکبر و داوود. محمد و اکبر و داوود در تیم ابومسلم رشد کردند و حتی هم‌زمان مانند این عکس با هم به بازی گرفته می‌شدند. حسین و حسن از محلات و آموزشگاه‌ها به فوتبال آمدند؛ زمانی که هنوز ابومسلمی در کار نبود. حسن اعظم در تیم آریای مشهد و منتخب آموزشگاه‌ها چهره شد و بسیار چابک و تکنیکی بود. محمد و اکبر و داوود به‌تدریج با حمایت حسین و حسن در فوتبال چهره شدند. در این میان محمد یک استثنا بود و تا پوشیدن پیراهن تیم ملی پیش رفت. چهره خندان، صدای خوش، اجتماعی بودن، خاکی بودن و داشتن روابط خوب با دیگران و سخت‌کوشی و قانع بودن از ویژگی‌های اعظم‌ها بود. در اردو‌ها و مسافرت‌ها برادران اعظم شادی و نشاط را به هم‌تیمی‌ها تزریق می‌کردند. جالب بود که همه‌شان تکنیکی بودند و شوت‌های بسیار خوبی داشتند. مهارت در پاس و اعتمادبه‌نفس بالا در میدان‌داری و تسلط در حفظ توپ ویژگی همه‌شان بود، اما محمد چیز دیگری بود. صدایش در اتوبوس در روز‌هایی که گوش‌کردن به موسیقی محدودیت داشت، در پیچ‌وخم جاده‌ها با خواندن ترانه قایقران هنوز در گوشم می‌پیچد. روحیه شوخ و سرگرم‌کننده‌اش در مسافرت‌ها بچه‌ها را از کسالت درمی‌آورد. روحیه تیم بود. با همه شوخی داشت. با بزرگ‌تر‌ها با احترام شوخی می‌کرد و هوای جوان‌تر‌ها را هم داشت. انگار نه انگار کوهی از مشکلات و گرفتاری‌های گوناگون فشارش می‌داد. چهره خندان و سبزه‌اش با چشمان تیزبینش مانند بازی فوق‌العاده‌اش همه تیم را احاطه می‌کرد. از ریز و درشت مشکلات تیم و بچه‌ها مطلع بود. روابط‌عمومی بسیار قوی داشت. با بیشتر فوتبالیست‌های هم‌دوره‌اش در ایران رفاقت و گپ‌وگفت داشت. ویژگی‌های اخلاقی او طوری بود که تماشاگران با او بسیار صمیمی بودند. در ابتدای فوتبالش و در امتداد آن از دانش جناب شجیع و جناب قیاسی بهره‌ها برده بود. او محور ابومسلم و منتخب خراسان بود و تمام برنامه‌های هجومی تیم بر اساس ویژگی‌ها و نبوغ او طراحی می‌شد. با توانمندی در حفظ توپ، ارسال پاس‌های متنوع با دقت مثال‌زدنی باعث شده بود که او بازیکنی بازی‌ساز در سطح کشور و ملی شود. پنالتی‌ها را صددرصد گل می‌کرد. شوت‌های پشت محوطه جریمه‌اش حرف نداشت. بازی با پای چپ و راست برایش فرقی نداشت. بسیار باهوش و بازی‌خوان بود. اعتمادبه‌نفس بالایی داشت و پاس‌های تودر و عمقی‌اش سعید صیامی را با دروازه‌بان‌ها تک‌به‌تک می‌کرد. او شاه‌مهره منتخب خراسان و ابومسلم بود. حیف که در آن روزگار بازیکنی مثل او از فوتبال فقط گاهی وقت‌ها بخاری یا یخچال نصیبش می‌شد. اگر حالا بازی می‌کرد، به‌جای پنکه و تلویزیون چهارده‌اینچ توشیبا باید ماشین حداقل پانصدمیلیونی سوار می‌شد. پس از پایان دوران بازیگری‌اش و دیدن دوره‌های مربیگری، باید در خانه منتظر می‌ماند تا کسی سراغش برود و اگر هم مشغول کار می‌شد، نگران این بود که زیرآبش را نزنند. این پاداش یک دهه بازیکن تراز اول خراسان بود! فوتبال بلای جانش شد، نه قاتق نانش و در تیمی که همه برایش هورا می‌کشیدند، از بی‌اعتمادی و استرس و ترس از بیکارشدن و نگرانی برای زن و بچه بلایی به سرش آمد که پسر شیرین فوتبال خراسان در اوج پختگی مربیگری رفت. رفت تا همسرش، دخترانش، برادرش و جامعه فوتبال داغ‌دارش شوند. این فوتبال به کسی رحم نمی‌کند. متحد باشید و هوای هم را داشته باشید. چون فوتبال عین زندگی است. باید مواظب اعظم‌های دیگر بود تا شادی‌های فوتبال غم‌هایش را گل‌باران کند.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->