غلامرضا زوزنی/شهرآرانیوز - آیدا کوهستانی فاروج جوان هنرمندی است که مانند بسیاری از اهالی تئاتر کارش را از فعالیتهای فرهنگی هنری در مدرسه آغاز کرده است. او همه علاقه و پیشرفتش در تئاتر را مدیون توجه خانوادهاش و مربیای که در مدرسه به او تئاتر میآموخته است، میداند.
این هنرمند جوان که اکنون مربی تئاتر است و در آموزشگاهها به کودکان و نوجوانان تئاتر میآموزد، دبیرستان را با اخذ دیپلم تجربی سپری و حتی دوره کارشناسی را هم در رشته زیستشناسی تحصیل کرده است.
با اینکه موقعیت تحصیلی مناسبی داشته اما از همان دوره نوجوانی به آموزش تئاتر بازیگری روی آورده و از سال 1383 تا 1385، پای تدریس استاد حمید قلعهای نشسته است. چند سال بعد هم به کلاسهای مرحوم سیدرضا کمال علوی رفته و در آن دورهها هم با چموخم نویسندگی نمایشنامه آشنا شده و هم از تجربیات این استاد تئاتر و سینما در حوزه بازیگری بهرهمند شده است.
او میگوید در دوره نوجوانیاش خانوادهها و بهطور کلی جامعه برای ورود به رشتههای هنری سختگیر بودند. خانوادهها تا میدیدند دانشآموزی معدل درسیاش خوب است او را مجبور میکردند به رشتههای ریاضی و تجربی برود. در حالی که ممکن بود یک نوجوان علاقهاش به هنر باشد: «البته الان شرایط خیلی بهتر شده است و خانوادهها آزادی انتخاب بیشتری به فرزندانشان میدهند. خانواده من هم اجازه دادند در کنار تحصیل، به علاقهمندیهای هنریام بپردازم.»
دانش آموزی از حمید قلعهای (پیشکسوت تئاتر مشهد)، کوهستانی را به طرف فعالیت در تئاتر کودک و نوجوان سوق میدهد. در کنار تحصیل در رشته هنرهای نمایشی، به آموزش هم مشغول میشود. پردیس تئاتر مستقل، شمایل، کانون رشد آموزش و پرورش و فرهنگسرای ترافیک شهرداری مشهد، از جمله محلهایی بوده که از دانش کوهستانی برای آموزش بازیگری به هنرجویانشان بهره بردهاند. به گفته او تماشاگرهای کودک بسیار باهوش هستند و نمیتوان جلو آنها هر بازیای را ارائه داد: «کودکان تماشاگران سالمی هستند. بازیگر در همان لحظهای که برای کودکان اجرا میکند میتواند نتیجه کارش را بگیرد. تماشاگر کودک ملاحظاتی که تماشاگر بزرگسال تئاتر دارد را ندارد. کودکان حسهایشان را بروز میدهند. کودکان اگر از نمایش و تئاتری خوششان نیاید همان لحظه واکنش نشان میدهند. اگر بازیگری نتواند مخاطب کودک خود را به تئاتر جذب کند آن را از دست داده و ممکن است شروع کند با کناردستیاش حرف بزند یا حتی خوراکیهایی که همراهش هست را بخورد. بارها شده روی صحنه در حال اجرا متوجه شدم مخاطبان جذب اجرا نشدهاند؛ در همان لحظه مجبور شدم نحوه بازیام را عوض کنم تا آنها را به نمایشم جذب کنم.»
نوع نگاه بعضی از اهالی تئاتر که در حوزه کودک و نوجوان فعال هستند کار را قدری برای فعالیت هنرمندانی مانند این بانوی تئاتری سخت کرده است: «تعداد معدودی از همکاران ما در تئاتر فکر میکنند کار کردن برای کودکان ساده است. امروز نمایش کودک سطحی شده است و بعضیها سعی میکنند با شوخیهای سطحی آنها را بخندانند یا موسیقیهایی که بین جوانان باب شده را استفاده میکنند تا حالوهوایی مانند یک جُنگ برای کودکان فراهم آورند. برخلاف تصوری که بعضی از همکاران من دارند، تئاتر کودک اینقدر سطحی نیست. مخاطب کودک بهویژه کودک امروزی، اینقدر سطحی نیست. کودک واقعا تفاوت یک جُنگ که برای سرگرمی است را با تئاتری که قصهای برای گفتن دارد و آنها را جذب میکند میفهمد.»
شکل گرفتن شخصیت انسان از دوره کودکی مسئلهای است که این کارگردان تئاتر کودک و نوجوان به خوبی آن را درک کرده است و باور دارد عملکرد تئاتریها میتواند آینده مخاطبان کودک و نوجوان را بسازد: «شاید یک کودک که به صورت اردو به تماشای تئاتر آمده یا حتی با اعضای خانوادهاش تصمیم داشته اوقاتش را با تماشای تئاتر بگذراند اولین و آخرین مرتبهای باشد که پا به سالن تئاتر میگذارد. ما میتوانیم با ارائه یک تئاتر سطحی، او را برای همیشه از تئاتر دلزده کنیم و از طرفی هم میتوانیم با یک کار تأثیرگذار او را مخاطب جدی تئاتر کنیم. حتی فراتر از اینها ما میتوانیم او را به تئاتر و هنر علاقهمند کنیم.»
به نظر او نگاه به تئاتر کودک و نوجوان در جامعه نگاهی سطحی است: «بخشی از این نگاه به نوع نگاه مدارس و مدیران و مربیان مدارس بازمیگردد. برخی از آنها به تئاتر کودک به چشم یک اردوی تفریحی نگاه میکنند. شاید برایشان خیلی تفاوت نداشته باشد که نوآموز و دانشآموز مهدکودک و مدرسهشان را به شهربازی ببرند یا به تماشای تئاتر ببرند. به همین دلیل در انتخاب تئاتر خیلی دقت نمیکنند.»