محبوبه عظیمزاده - توی عکس اول، به دوربین زل زده و لبخند ملیحی هم نشسته روی لبش. مشکی پوشیده با یک شال روشن. پشت سرش پنجرههای آبیرنگ قدیمی است و کنار دستش یک گلدان سفالی با گلهای زردرنگ سرزنده. حتما وقتی این عکس را میگرفته ابدا به ذهنش خطور نکرده که قرار است یک روز گوشه بالای سمت چپ آن یک نوار مشکی بخورد، بشود خبررسان مرگش و دست به دست توی شبکههای اجتماعی بچرخد. عکس دومش، اما خودش نیست و آگهی ترحیمش است؛ آگهی ترحیمی که به مناسبت سومین و هفتمین روز درگذشتش منتشر شده در حالی که همزمان نام پدر و نام قاتلش روی آن نقش بسته.
قتل موقع خواب به دست پدر
مطابق آنچه تا الآن به گوش رسیده و آنگونه که خبرگزاریها و سایتهای مختلف این خبر را منتشر کردهاند حکایت، حکایت یک دلباختگی است. دلباختگی دختری چهارده ساله (البته سن رومینا که متولد ۱۳۸۵ بیان شده، در برخی از منابع خبری ۱۳ سال ذکر شده است.) به یک پسر بزرگتر از خودش که رسیدنشان به یکدیگر با مخالفت پدر دختر روبهرو میشود و در نهایت هردو تصمیم به فرار میگیرند.
چند روز بعد از این اتفاق، با پیگیریهایی که صورت میگیرد، دستگیر میشوند و دختر را نیروی انتظامی به خانوادهاش تحویل میدهد. اما این سرانجام ماجرا نیست.
پدر زمانی که دخترش در خواب بوده به سراغ او رفته و گردنش را میبرد. مرگ رومینا در بخش حویق شهرستان تالش رخ میدهد و به اذعان افراد محل، پدر بعد از ارتکاب به قتل در حالی که داس در دستانش بوده به قتل دخترش اعتراف میکند و بعد از آن بازداشت میشود و به مراجع قضایی تحویل داده میشود. بخشدار حویق درباره این اتفاق گفته که پدر این دختر هم اکنون در زندان به سر میبرد. در ادامه دادستانی نیز به عنوان مدعیالعموم به قضیه ورود پیدا کرد و بهزیستی اعلام کرد که حمایتهای لازم را در این زمینه انجام خواهد داد.
به گفته سرپرست معاونت اجتماعی پلیس استان گیلان، متهم در تحقیقات پلیس علت و انگیزه قتل دخترش را اختلافات خانوادگی و فرار از منزل به قصد ازدواج با مردی ۳۵ ساله و برخلاف رضایت او به دلیل اختلاف سنی زیاد بیان کرده است.
دو روایت از یک جنایت
انتشار خبر قتل فجیع رومینا توسط پدرش، دیروز تمام صفحات اجتماعی، سایتها و خبرگزاریهای رسمی کشورمان را بهخود اختصاص داد و بسیاری از رسانهها بهتحلیل و بررسی این حادثه تلخ پرداختند. در این میان نیلوفر حامدی، خبرنگار سایت خبری میدان، بهسراغ اسفندیار اشرفی، عموی مقتول و بهمن، مرد ۳۵ سالهای که رومینا را دوست میداشت رفت تا ابعاد تازهای از این جنایت خانوادگی را روایت کند؛ این گفتگوها دو روایت متضاد از یک ماجرای جنایی بود که در ادامه میخوانید. ماجرا از ارتباط رومینا و بهمن آغاز شد؛ رابطهای که بهزعم بهمن عاشقانه و از نظر عموی رومینا با رعب و تهدید همراه بود.
بهمن حدود ۳۵سال دارد و حالا و بعد از رومینا زندگی خود را نابودشده میداند: «چند سالی بود که عاشق هم بودیم و بالاخره تصمیم گرفتم تا یک نفر را بفرستم و او را از پدرش خواستگاری کنم، اما از آنجایی که مذهب ما یکی نبود، مخالفت کردند. بههمین خاطر هم دختر به من گفت که پدرم رضایت نمیدهد.
همین شد که با هم فرار کردیم و ۵ روز ناپدید شدیم. بعد از این ماجرا بود که پدرش در پاسگاه حویق از من بهجرم آدمربایی شکایت کرد. حتی بهمن تهمت زد که دخترش را بیهوش کردم و گاو و طلاهایش را هم دزدیدم. پاسگاه دختر را خواست و او هم به آنها گفت که بهخواسته خودش با من آمده است، ولی پدرش بیخیال نشد. در آگاهی آستارا هم از من شکایت کرد و چند روز بعد آگاهی با من تماس گرفت، ولی چند نفر از بستگان آمدند و خواستند که ما با هم صیغه کنیم تا ماجرا تمام شود... موقع بازجویی من گفتم که آن دختر را دوست دارم و اجباری در کار نبوده است و دختر هم در بازجویی این حرفها را تأیید کرد. یک شب در بازداشتگاه ماندم، اما در نهایت تبرئه شدم.»
پس از این اتفاقات، رومینا به خانه برمیگردد و بهگفته بهمن، وقتی مادر خانواده در حمام مشغول شستن لباسها بوده است، پدر ابتدا سعی میکند دخترش را خفه کند و وقتی موفق نمیشود، سر دختر را با داس میبرد؛ با شیونهای مادر و بقیه همسایهها پلیس سر میرسد و قاتل را بازداشت میکند.
این داستان، اما وقتی از زبان خانواده رومینا نقل میشود، تفاوت بسیاری با روایت بهمن دارد. اسفندیار اشرفی، عموی رومینا میگوید اصلا تفاوت مذهبی موضوع مهمی نبوده است و این پسر رومینا را تهدید کرده بود: «این پسر رومینا را با زور و تهدید اینکه او را میکشد با خود برد و ۶روز تمام هم او را نگه داشت.
بعد از این موضوع حتی ما خواستیم که بیایند و خواستگاری کنند، اما خانواده آن پسر گفتند نه، پسر ما اشتباه کرده است! حتی عاقد آمده بود که عقدشان کند، اما آن پسر قصدش چیز دیگری بود.» او میگوید که بهمن رومنیا را اغفال کرد و پس از آن باعث شد که برادرش بهمرز جنون برسد: «آن پسر در این مدت بارها با من تماس گرفت و ما را تهدید کرد.
به ما فحاشی میکرد. اگر از رومینا عکسی نمیفرستاد، این مسائل پیش نمیآمد. اصلا کدام مردی وقتی بخواهد با یک دختر ازدواج کند، عکسش را در اینستاگرام میگذارد؟
کدام مردی عکس ناموسش را در دنیا پخش میکند؟» برادر قاتل که از قضا عموی مقتول هم هست میگوید مادر رومینا شرایط خوبی ندارد: «مادرش ۴۰سال بیشتر ندارد و این روزها هم عزادار است.
او هم فامیل ما و مثل خواهرمان است. حالا چه کنیم؟ او، ولی دم است و باید برای پرونده تصمیم بگیرد. برادر من یک پسر ۶ساله هم دارد. حالا زندگیاش نابود شده است. ما خانواده باآبرویی بودیم، اما آن پسر همه زندگی ما را بههم زد.»
ورود سیاسیها به ماجرای قتل رومینا
کانالها و سایتهای خبری استان گیلان نیزدر اولین روز از خرداد این خبر را منتشر کردند و بعد از مدتی چهرههای سیاسی هم به این اتفاق ورود کردند.
معصومه ابتکار معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده با هشتگ ستم خانگی و خشونت خانگی به این ماجرا واکنش نشان داد و نوشت: «برای حفاظت از خانواده، موارد کودکآزاری و خشونت خانگی را به ۱۲۳ اطلاع دهیم؛ این وظیفه انسانی هر شهروند با وجدان است.»
او همچنین طی دستوری مسئول حقوق شهروندی معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری را موظف به پیگیری این پرونده کرد. شهیندخت مولاوردی، معاون پیشین رئیس جمهور در امور زنان و خانواده گفت: «رومینا نه اولین قربانی قتلهای ناموسی است و نه آخرین آن؛ تا زمانی که قانون، رویه قضایی و فرهنگ حاکم و مسلط بر جوامع محلی و جهانی بازدارندگی لازم را نداشته و با تشویق و ترویج آن در خدمت این جنایت بشری باشند.»
او در انتها نیز از هشتگ لایحه تأمین امنیت زنان در برابر خشونت و لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان استفاده کرد. روزنامهنگاران و خبرنگاران زیادی هم در خیل این واکنشگران وجود داشتند که به نوعی به این حادثه پرداختند. فریور خراباتی در این باره نوشت: «موضوع قتل رومینا فراتر از یه پدر روانیه! اون نگاههای سنگین اطرافیان، طعنهها، بیغیرت صدا شدنها، سرتو چطوری بالا میاریها و ... که از اطراف بهش منتقل شده داس رو داده به دستش. این حل نشه قربانیهای دیگری هم توی راه خواهند بود.»