آدمها وقتی عصبانی و ناراحت میشوند، واکنشهای مختلفی از خود نشان میدهند. برخی هرچه دم دستشان باشد میشکنند. عدهای شروع به فحاشی و بدوبیراه گفتن میکنند. برخی هم یقه طرف مقابل را میگیرند و قدرت نمایی میکنند. این وسط افرادی هم پیدا میشوند که ترجیح میدهند تا برگشت دوباره آرامش، صحنه نزاع را ترک کنند.
منشأ همه این رفتارها مهارت کنترل خشم است که برخی دارند و برخی هم ندارند. تا پیش از این ها، یعنی زمانی که هنوز قانون خیلی بر روابط آدمها حاکم نشده بود، وقتی خشم کسی را میگرفت، جان و مال و ناموس طرف مقابل برایش یکی بود و هرجور شده باید خشمش را با آسیب زدن به یکی از اینها خالی میکرد. اما رفته رفته با افزایش پیامدهای اجتماعی و قضایی این اتفاقات، نوع آسیبهایی که افراد میزدند هم تغییر کرد و خشونتها از نوع پرخاشگریهای رفتاری به کلامی، یعنی فحاشی، تغییر یافت.
گذشته از این افراد، کسانی هم هستند که در برابر کوچکترین واکنشی، سریع دهان به فحاشی باز میکنند. علتش شاید بی توجهی فرد به تأثیری باشد که این رفتار بر روان خودش و دیگران دارد. البته این دسته جزو گروهی هستند که با تمرین، خیلی راحت میتوانند رفتار غلطشان را اصلاح کنند. اما به طور کلی، ریشه بیشتر این رفتارها را باید در رشد نیافتگی روانی فرد جست وجو کرد. افرادی که تفکر ضعیفی دارند و نمیتوانند رابطه خودشان با دیگران را به درستی مدیریت کنند.
اجازه بدهید با زبان ساده تری این موضوع را توضیح بدهم: آدمها را به لحاظ رفتاری باید به ۲ گروه تأملی و تکانشی تقسیم کرد. برای نمونه، اگر یک فرد تأملی شب خواب راحتی نداشته باشد، صبح به نخستین چیزی که فکر میکند این است که چه عاملی باعث شده است دیشب خواب خوبی نداشته باشد، ولی یک فرد تکانشی به دنبال کسی یا چیزی میگردد که این ناراحتی را سر او خالی کند. دست کم عامل این موضوع را به باد فحاشی بگیرد تا به لحاظ روانی تخلیه شود. برای همین، رفتارهای یک آدم فحاش را باید از نوع رفتارهای ناپایدار و تکانشی به حساب آورد که از هیچ تفکر و تعقلی سرچشمه نمیگیرد.
افراد فحاش یا به طور کل کسانی که عادت به استفاده از کلمات زشت در صحبت کردنشان دارند در احترام به خودشان و دیگران با ضعف شدیدی روبه رویند، ضعفی که میتواند ناشی از واکنش به تنهایی و احساس تنفر از خود و دیگران باشد یا از ضربهای که کسی به خودشیفتگی آنها وارد میکند یا شرمندگی که از موجودیت خود دارند و فحش دادن و لگدمال کردن آبرو و حیثیت دیگران را تنها راه برای تسکین خودشان پیدا کرده اند. خلاصه اینکه علت هرچه باشد، ضعیف بودن و رشد نیافتگی روانی منشأ اصلی آن است، چیزی که هیچ فرد فحاشی حاضر به پذیرش آن نیست، چون در تصوراتش توانایی در استفاده کردن راحت از کلمات زشت و رکیک نوعی قدرت است که هر کسی آن را ندارد.
اگر با خواندن این چند سطر احساس ضعف در خودتان میکنید، خوشحال باشید، چون شما جزو گروه تأملی هستید و میتوانید خیلی راحت از شر این رفتار زشت خلاص شوید. راه چاره آن هم یادگرفتن مهارت کنترل خشم است. شاید طی کردن این مسیر کمی سخت به نظر برسد، ولی محال نیست. امیرمؤمنان علی (ع) میفرمایند: «اگر صبر ندارید، تظاهر به صبر کنید تا این رفتار کم کم در شما ایجاد شود.»