سنتی در قرآن کریم وجود دارد به نام «سنت تغییر»، چون مبنای کار این جهان، رحمت است مگر اینکه مردم کاری انجام دهند که خود را از این رحمت محروم کنند. به تصریح قرآن کریم، خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد، مگر اینکه آنها خود تغییری در خویش ایجاد کنند.
از امامحسین (ع) و امامزمان (عج) که بگذریم، اگر فردی عدالتخواه در جامعهای قیام کند (کمااینکه فراوان بودهاند چنین افرادی در طول تاریخ)، درصورتیکه مردم همراه شوند، پیشرفت کرده، وضعیتی را اصلاح میکنند، اما اگر مردم به هر دلیل مثل ترس، نداشتن درک و معرفت، دنیاگرایی و... آن مصلح را یاری نکردند، او بییار و یاور میماند و تلاشهایش به نتیجه نمیرسد.
چون مردم از یاری امام زمان (عج) خود دست کشیدند، حضرت سیدالشهدا (ع) شهید و مردم به حاکمان ظالم و پست و مصائب بیشمار مبتلا شدند. درباره حضرت بقیها... (عج) نیز این موضوع صادق است. وقتی جامعه منتظر به مسئولیت خود عمل کند، یعنی اولا راه را بهدرستی بشناسد و ثانیا پای این مسیر بایستد، انتظار به ظهور ختم میشود، اما اگر بهدلایلی مثل ترس از دست دادن دنیا، فشار و تهدید و... کنارهگیری کند، بستر ظهور فراهم نمیشود، لذا از مهمترین شرایط ظهور، آمادگی منتظران است.
قیام امامحسین (ع) و امامزمان (عج) از نظر اهداف و مقاصد یکی است. لازمه پیروزی هر دو آنها همراهی و مقاومت و ایستادگی مردم است. یعنی اگر مردمی که راه را پذیرفتهاند مقاوم و مستحکم بمانند، طبیعتا هم یاری خدا را دارند و هم از نعمت وجود ولی خدا بهره میبرند و برکات به آنها میرسد. درمقابل، اگر مردمی که در انتظار ولیخدا هستند، چه امروز در عصر غیبت و چه در دوران حضور امامحسین (ع)، در میدان سخت مبارزه و رویارویی با خطر از دست دادن منافع و امتیازات، پا پس بکشند، از رحمت و موهبت ولیخدا محروم و به مصائب پرشمار روبهرو میشوند.
برای ظهور امامزمان (عج) علائمی لازم است که دست ما نیست، اما شرایط ظهور با ماست؛ اگر منتظران به معنای واقعی کلمه راه و مشکلات آن را شناخته و در مسیر ایستاده باشند، انتظارشان مؤثر و منتج به ظهور میشود، اما اگر ولیخدا یاری نشود و مردم به او پشت کنند، هم ولیخدا آسیب میبیند و راهش ابتر میماند و هم مردم اسیر گرفتاری و مصیبت میشوند؛ مثل کوفیان که به تصور آبادی دنیا با یزید و ابنزیاد همراهی کردند و بعد از عاشورا به بلایایی بزرگ مبتلا شدند، آنها نهتنها دنیایشان آباد نشد، بلکه سعادت و آخرتشان هم از دست رفت.
انتظار یعنی پذیرفتن سنت تغییر و پای کار امام ایستادن. نصرت در هر عصر و زمانی شکلی دارد. نصرت برای یک شاعر، شعر گفتن است و برای دیگری، هزینه از مال و ثروت و زمانی هم حضور در میدان نبرد. پاسخ به ندای «هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی» سیدالشهدا (ع) که امروز ندای امامزمان (عج) هم است، راههای مختلف دارد. نصرت میتواند فکری-فرهنگی باشد یا علمی-تبیینی و فقط به جنگ و جهاد نیست؛ هرچند آنهم مهم است.
امروز و در عصر غیبت اماممهدی (عج)، نصرت امام عصر (عج) اولا علمی است؛ یعنی شناخت این راه و تفاوت آن و مقایسهاش با دیگر راهها. دوم نصرت تبیینی است؛ یعنی معرفی این راه و راههای مغایر و مخالف با آن و اینکه چگونه میتوان منتظر واقعی بود و جهان را در مسیر انتظار ناب قرار داد. این کار نیازمند فعالیتهای هنری-فرهنگی و حضور در عرصههای مختلف است. همه این عرصهها نصرت است؛ برای مثال امروز مردم مظلوم غزه به انواع نصرت و کمک نیازمندند. شاید کسی نتواند به آنها کمک مالی کند، اما میتواند با قلم و تبلیغ و حضور مؤثر در فضای مجازی و اطلاعرسانی، به کمک مردم غزه برود.
نصرت و یاری اماممهدی (عج) در عرصههای سیاست، اقتصاد، فرهنگ، خانواده و... امکان و تجلیاتی دارد. با چنین انتظار و سبک زندگی منتظرانهای دیگر ناامیدی معنا پیدا نمیکند و زندگیمان در ابعاد مختلف پویا میشود. انتظار در چنین معنایی و نصرت امامزمان (عج) با این نگاه و روحیه، زندگی را معنایی متفاوت میبخشد و رهاورد چنین سبکی از زندگی، زمینهسازی برای ظهور و روی کار آمدن دولت کریمهای است که جهان را آباد و با ظلم و تباهی در آن مبارزه میکند.