امام رضا (ع) میفرمایند: «رَحِمَ ا... عَبْداً أَحْیا أَمْرَنا... یَتَعَلَّمُ عُلومَنا وَ یُعَلِّمُهَا النّاسَ، فَاِنَّ النّاسَ لَوْ عَلِموا مَحاسِنَ کَلامِنا لاَتَّبَعونا».
(عیوناخبارالرضا (ع)، ج یک، ص ۳۰۷)
این روایت در بین ما شیعیان، میتواند بهمثابه یک منشور فرهنگی و اجتماعی مورد توجه قرار بگیرد. روایت دارای لایههایی معناداری در نسبت میان معرفت، محبت و عمل است که هر سه، هویت دینی و اجتماعی شیعه را روشن میکنند.
در لایه معرفتی، تأکید حدیث بر یادگیری «علوم اهلبیت» نه صرفا به معنای اطلاع سطحی، بلکه ناظر به فهم عمیق و دقیق مضامین و محاسن کلام ایشان است؛ چنانکه در حدیث آمده است اگر جامعه، گستره و زیباییهای این آموزهها را بشناسد، گرایش طبیعی به همراهی و «تبعیت» رقم خواهد خورد، بنابراین گام نخست در ژرفای دینداری و کنش اجتماعی، بسط معرفت و آگاهی است؛ زیرا احساس تعلق و حتی کنش دینی بدون پشتوانه معرفتی، به سطحینگری و تزلزل ارزشها منجر میشود.
در بعد اجتماعی روایت، آموزش این معارف به جامعه، برجسته میشود. انتقال معرفت از فرد به جامعه بهصورت یک مسئولیت جمعی ارائه میشود؛ گویی معرفت وقتی به بلوغ میرسد که در اجتماع، نمایان شود و به سرمایه فکری و فرهنگی جمعی تبدیل شود.
امام رضا (ع) با اشاره به اینکه «اگر مردم، محاسن کلام اهلبیت را بدانند، از آنان پیروی خواهند کرد»، به خلأ آگاهی در جامعه اشاره میکنند؛ ایشان کمبهره ماندن جامعه از زیبایی و عمق سخنان اهلبیت (ع) را، ریشه فاصله میان مردم و ناآگاهی از معارف اهلبیت (ع) برمیشمرند.
عنصر محبت در روایت، بهمنزله عامل انگیزشی فرایند شناخت و عمل برجسته است. ذکر دعای آغازین روایت (رَحِمَ ا... عبدا...) بیانگر آن است که پیوند قلبی و عاطفی با اهلبیت (ع)، مقدمهای مهم برای تلاش معرفتی و اجتماعی است. محبت، پیوند میان معرفت و عمل را برقرار میسازد و دینداری را از سطح دانستن به مرحله پذیرش و باور میرساند. این مودت، اگر با معرفت همراه باشد، به بروز رفتارهای اجتماعی اصیل و کنشهای اثرگذار میانجامد.
درنهایت عمل، آشکارترین و بیرونیترین نمود تعامل دو عنصر معرفت و محبت است.
عمل برپایه معرفت و محبت، نقطه تعالی حضور اجتماعی شیعه است و موجب بروز رفتار دینی در جامعه و نشر معارف میشود؛ یعنی محبت یک احساس صرف نیست، بلکه عامل تحرک اجتماعی و تعالی فرهنگی در جامعه مؤمنان است.
در یک نگاه گسترده باید گفت که هریک از این ارکان، بدون وجود رکن دیگر، ناقص و گاه حتی آسیبزاست. معرفت منهای محبت به نوعی جمود معرفتی منتهی میشود، محبت بیمعرفت زمینه احساسات آسیبپذیر و گاه انحرافآفرین را فراهم میسازد، و عمل بیپشتوانه معرفتی و محبت، به رفتارهایی فاقد اصالت و اثربخشی بدل میشود. ظرافت حدیث امامرضا (ع)، دقیقا در تأکید بر هماهنگی این سه عنصر نهفته است.
این روایت بهصورت خاص، مسئولیت ویژهای را برای نخبگان دینی و عالمان ترسیم میکند. درواقع این قشر مأموریت دارند محاسن کلام اهلبیت (ع) را نهتنها در لسان فقهی و حدیثی، بلکه با زبانی متناسب با نیازهای روز جامعه و ابزارهای رسانهای نوین، معرفی کنند تا زمینه پذیرش گستردهتر فراهم باشد.
امروزه نقش رسانهها، شبکههای اجتماعی و فناوریهای ارتباطی، مسیر انتقال و بازتولید معارف اهلبیت (ع) را به سطحی تازه برده است. به بیان دیگر، میتوان این روایت را نقشهراهی برای گفتمانسازی معنوی و فرهنگی در جامعه امروز تلقی کرد.
این روایت، الگویی جامع برای دینداری اجتماعی شیعی ترسیم میکند که اساس آن بر سه رکن معرفت، محبت و عمل، استوار است. انسجام و هماهنگی این سه رکن، احیای امر اهلبیت (ع) و بالندگی جامعه شیعی را تضمین میکند. از این منظر، حدیث امامرضا (ع) نهفقط دستوری فردی بلکه منشوری فرهنگی و اجتماعی برای عالمان، نخبگان و عموم مؤمنان بهشمار میرود؛ منشوری که گذار از معرفت به محبت و از محبت به عمل را گامبهگام پیشنهاد میدهد و جامعه را در مسیر رشد فرهنگی، معنوی و اجتماعی پیش میبرد.