به گزارش شهرآرانیوز، ادبیات و رسانه دو حوزهای هستند که بهطور عمیق با یکدیگر ارتباط دارند و هرکدام میتوانند بر دیگری تأثیر بگذارند. ادبیات به عنوان یک شکل از بیان هنری، توانایی خاصی در انتقال احساسات، افکار و ایدهها دارد. نویسندگان با استفاده از زبان، تخیل و روایت، میتوانند دنیای جدیدی را برای خوانندگان خلق کنند و آنها را به تفکر و تأمل در مسائل مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی وادارند.
از سوی دیگر، رسانهها به عنوان ابزارهای ارتباطی و اطلاعرسانی، نقش مهمی در انتشار و ترویج ادبیات دارند. رسانههای جمعی مانند تلویزیون، رادیو، اینترنت و شبکههای اجتماعی میتوانند بهسرعت آثار ادبی را به مخاطبان وسیعتری معرفی کنند و به ترویج فرهنگ کتابخوانی کمک کنند. همچنین نقد و بررسی آثار ادبی در رسانهها میتواند به شکلگیری سلیقه عمومی و افزایش آگاهی فرهنگی جامعه کمک کند.
در نهایت، میتوان گفت که ادبیات و رسانهها در یک چرخه پویا و متقابل به همدیگر وابستهاند و این ارتباط میتواند به غنای فرهنگی و اجتماعی جوامع کمک کند.
صبح امروز (۲۰ آبان ۱۴۰۳) در تالار شهر مشهد، دهمین نشست انتقال تجربه شهرداری مشهد با موضوع تأثیر ادبیات بر رسانه با حضور رشید کاکاوند، نویسنده و شاعر و پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی، برگزار شد.
رشید کاکاوند با اشاره به اهمیت ادبیات تصریح کرد: هر بار که به خراسان میآیم، هیجانزدهام. معتقدم ریشههای ادبیات فارسی در این سرزمین قرار دارند. پرداختن به ادبیات نیاز ضروری هر آدمی است.
وی درباره وضعیت ادبیات خاطرنشان کرد: همه شما حتماً به این موضوع اشراف دارید که زبان فارسی روزهای خوبی را نمیگذراند و دیگر اصلاح زبان دغدغه کسی نیست. افراد زیادی هستند که در گفتار و زبانشان غلط املایی و انشایی دارند. در این بین کسانی که حسن نیت دارند و مثبت فکر میکنند میگویند چه فرقی دارد، مهم این است که منظور را میرسانم. زبان بیانگر ابعاد شخصیت افراد است. مردمی که حالشان خوب نیست و شرایط خوبی ندارند، طبیعی است که زبان خوبی هم نداشته باشند.
این شاعر و نویسنده ادامه داد: یکی از موارد قابلافتخار برای ما، زبان و ادبیات فارسی است؛ بنابراین باید به آن توجه کنیم. وای بر زبانی که اصطلاحات عاطفیاش بدون فکرکردن به کار میروند. کلمات عاطفی وقتی احساس در آنها وجود ندارد، خالی و پوچ هستند. بعضی شاعران شعر احساسی میگویند، اما درکی از آن ندارند و ما دیگر شعر بزرگ نداریم.
کاکاوند بیان کرد: اکثر شاعران قدیمی ما با اندیشههای بزرگ، حکیم بودند و بر سایر علوم تبحر داشتند. همهچیز به زبان ختم میشود. دوست داریم افراد برجسته تاریخ ما شاعر باشند؛ زیرا شعر مدال افتخار و اعتبار این فرهنگ بوده و از همهچیز برای ما در این فرهنگ مهمتر است. اگر جامعه ما دوباره به شعر برگردد، اخلاق هم به آن برمیگردد. در آن موقع هیچ جرم و جنایتی اتفاق نمیافتد. اگر مدیران ما به شکل ثابت، رباعیات خیام را با تأمل بخوانند، اداراتمان تبدیل به بهترینها میشوند؛ همه ما این را میدانیم، اما به آن باور نداریم. یکی از دلایلی که با ادبیات ارتباط برقرار میکنیم این است که انگار چیزی را گم کردیم و حالا بعد خواندن آن پیدایش میکنیم؛ مثلاً عشق که تقریباً کاراییاش را از دست داده است. در جامعهای که در آن، جرم و دروغ بهوفور احساس میشود و بعد از انجام این اقدامات، احساس بدی پیدا نمیشود، معلوم است که ادبیات و زبان بیاعتبار است. کلمات در زبان دارای جنسیت و رنگ و احساس و موسیقی هستند. باید بدانیم کلمات کدام بار عاطفی و تداعی را در ذهن ما دارند.
وی با اشاره به ارتباط تاریخ و ادبیات تصریح کرد: در سرزمین ما مهمترین مقوله تاریخ فرهنگ، ادبیات است. ما وقتی ادبیات میخوانیم، با واقعیتها روبهرو نمیشویم، بلکه با حقایق بزرگی روبهرو میشویم؛ پس هنر برای گفتن واقعیت نیست.
این پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی ادامه داد: سؤالم این است که واقعاً دردمان نمیآید از اینکه زبانمان دارد اینگونه از بین میرود؟ تا بیست سال آینده دیگر جوانان ما مطالعه نمیکنند؛ زیرا نمیتوانند ارتباطی با ادبیات و زبان بگیرند. اکنون ما نمیتوانیم برداشتی از حرفهای آدمها داشته باشیم.
وی درباره تأثیر ادبیات و عرفان بر رسانه اضافه کرد: با جدیگرفتن زبان فارسی، عرفان هم در آن رشد میکند. عرفان واقعی چیزی است که معرفت را به مردم انتقال میدهد. این مفهوم عرفان جامعهگرا و ایرانی بوده و تارک دنیاکردن عرفان جعلی است. زبان فارسی قابلیت معناگرایی دارد. در آخر، دوباره این جمله را تکرار میکنم که زبان فارسی بیاعتبار شده و ما متهمان این اتفاق هستیم. باید از زبان درست استفاده کرده و سالم صحبت کنیم.