این روزها تبلیغاتی از علی پروین در فضای مجازی در حال دست به دست شدن است که برق از سر هر بینندهای میپراند و آه و افسوس برای گذشته طلایی این مرد را به آسمانها میکشاند. پروین که در این سالها کم در تیزرهای تبلیغاتی بی مایه رویت نشده این بار در امارات مدرسه فوتبالی را تبلیغ میکند که در واقع فعالیتی حاشیهای از بنگاهی معاملاتی با دلالانی از ملک و مهاجرت است. او در حرکتی رونالدینیویی فوتبال را به خرید و فروش مسکن و مهاجرت پیوند زده تا تصویری جدید از مردی که شاخه افتخارات زیر پایش را تبر میزند برای مان ترسیم کند.
در همان نگاه اول و از نوع تبلیغ و نفراتی که با ان پوششهای غیر متعارف در آن ایفای نقش میکنند به راحتی میتوان تا ته داستان را خواند و فهمید که از این مثلث فوتبال و ملک و مهاجرت فوتبالیستی جان سالن به در نبرده و ستارهای طلوع نخواهد کرد. در واقع از همان ماشینهایی که در تبلیغات مدرسه فوتبال، پروین و پسرش را سوار میکنند و در برجهای جمیرا دور میدهند میتوان بوی اضمحلال محبوبیت و افتخار را به خوبی استشمام کرد. پروین که روزگاری نامش را یک تریلی هم نمیتوانست بکشد امروز سبک بال برای مهاجرت استعدادهای این مرز و بوم و خروج ثروتهای کشور تبلیغ میکند و یاد و خاطره سلطانی اش را خط خطی میکند.
حالا سوال اساسی این است که مدرسه فوتبال علی پروین میخواهد این همه استعداد فوتبالی را برای کجا پرورش دهد؟ پروین که روزگاری از نازی آباد رشد کرد و در فوتبال همین مملکت به همه جا رسید قرار است نام و نشانش را خرج چه کسانی کند؟
متاسفانه در این مرز و بوم تعداد بزرگانی که شان و جایگاه خود را حفظ کنند و یادگاری دست نخورده از روزهای طلایی خود برای آیندگان به جا گذارند در حال کم شدن است و این برای ورزش و فرهنگ و تاریخ این سرزمین پرگهر فاجعه است.