به گزارش شهرآرانیوز، تقریبا ۱۱ ماه تا برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری در سال۱۴۰۰ مانده است و بازار پیشبینیها درباره نفرات حاضر در این انتخابات بسیار داغ است. گزینههای شناخته شده زیادی در بین گزینههای مطرح شده وجود دارد که هر یک در نوع خود محل بحث و بررسی هستند. با این حال در میانه روزهای کرونایی و البته شرایط بغرنج اقتصادی که برخی مدعیان دیروز ریاست جمهوری را امروز کمی ترسانده است، گمانهزنیها همچنان و بهروال هر سال در ایام منتهی به انتخابات وجود دارد. در این میان شرایط اصلاحطلبان و اصولگرایان تفاوت فاحشی با یکدیگر دارد.
انتخاب دشوار اصلاحطلبان
جدا از اینکه تصمیم نهایی آنها برای کیفیت حضور در انتخابات به چه ختم میشود، گزینههای بالقوهای وجود دارند که میتوان از آنها بهعنوان گزینه ریاستجمهوری یا مدعیان کرسی ریاست بر قوه مجریه نام برد. با این حال دیروز از کسی بهعنوان گزینه اصلاحطلبان نام بردهشد که تاکنون نامش میان گزینههای بالقوه دیده نمیشد. سیدحسن خمینی، نوه بنیانگذار انقلاب، گزینهای است که حسین کنعانیمقدم، دبیرکل حزب اصولگرای سبز، از آن بهعنوان گزینهای مطلوب برای اصلاحطلبان یاد میکند. البته او به باشگاه خبرنگاران جوان گفته است که گزینه اصلاحطلبان باید کسی، چون سیدمحمد خاتمی یا سیدحسن خمینی باشد و مدعی شده محمدجواد ظریف نیز از گزینههای محتمل اصلاحات است. علاوه بر اینها، نام محسن هاشمی هم این روزها در گمانهزنیها زیاد شنیده میشود. بهویژه که او آخرین سال حضورش در شورا را پشت سر میگذارد. چندی پیش محمد مهاجری درباره احتمال نامزدی فرزند ارشد آیتا... هاشمی گفته بود که باید اندکی صبر کند و این منصب برایش زود است، اما عباس سلیمینمین در مصاحبه با نامهنیوز به همان اندازه که شانسی برای اسحاق جهانگیری قائل نیست، معتقد است شاید محسن هاشمی شانسی برای انتخابات۱۴۰۰ داشته باشد. گزینهای که شنیدهها از تلاش کارگزارانیها برای معرفیاش بهعنوان گزینه اصلاحات برای پاستور ۱۴۰۰ حکایت دارد. عملکرد ضعیف عارف در مجلس و شورای عالی سیاستگذاری بهقدری در کاهش جایگاه اجتماعی و حزبی او نقش داشت که حضور او در انتخابات۱۴۰۰ نمیتواند خطر جدی برای سایر نامزدها محسوب شود و احتمالا او بهعنوان یک نامزد پوششی وارد این عرصه خواهد شد. در میان گزینههایی که میتوانند نظر جریان اصلاحطلب را جلب کنند، نامهایی، چون عباس آخوندی، سورنا ستاری و البته بیژن زنگنه نیز دیده میشود که البته، چون همگی آنها بخشی از بدنه دولت مستقر به حساب میآیند و فقط تعدادی از آنها نزدیکی جریانی با اصلاحات دارند، به معنای واقعی کلمه اصلاحطلب شناخته نمیشوند و شانس کمتری برای ۱۴۰۰ دارند. به هر روی، اصلاحطلبان هم بهدلیل شیوه نظارتی و هم بهدلیل اوضاع بدنه اجتماعی خود، مسیر و انتخابی دشوار در پیش دارند.
امانوئل مکرون از نوع ایرانی
برخی رسانهها از محمدجواد آذری جهرمی بهعنوان نسخه ایرانی امانوئل مکرون نام بردهاند، اما نجاتنیا، دستیار ویژه وزیر جوان در وزارت ارتباطات، چندی پیش دراینباره گفت: وزیر ارتباطات نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری۱۴۰۰ را بهطور کلی رد میکند. در هر صورت محمدجواد آذری جهرمی که تا امروز از جناح خود صحبتی به میان نیاورده است، در صورت حضور در انتخابات ریاستجمهوری میتواند گزینه مناسبی برای اعتدالگرایان و جریان مستقل باشد.
یک اصولگرای عدالتخواه
هرچه اصلاحطلبان تکلیفشان برای حضور در انتخابات نامشخص و از همین رو گمانهزنی درباره گزینههای مدنظرشان زودهنگام است، تکلیف اصولگرایان مشخص و در افواه و افکار برخی نامزدهایشان نیز قطعی بهنظر میرسند. در میان همه اسامی، پرویز فتاح که بهتازگی به بنیاد مستضعفان رفته است، گزینه جدی بهنظر میرسد. او میان بیشتر اصولگرایان یادآور محمود احمدینژاد در انتخابات۸۴ و دولت نهم است، چهرهای عدالتخواه، اصولگرا و با دغدغههای اقتصادی که میتواند با تکیه بر رویکردی مردمی، آرای عمومی را جذب کند. سعید جلیلی هم از دیگر گزینهها به حساب میآید که شاید تصمیم بگیرد سرانجام از سایه بیرون بیاید و بهجای مدیریت «دولت در سایه»، بار دیگر عزم ریاستجمهوری کند. او مورد وثوق طیف تندرو اصولگراست، اما بهنظر میرسد طرفداری جدی میان اصولگرایان میانهرو ندارد.
رؤسای ۲ قوه و ریاست قوه نخست
محمدباقر قالیباف و سیدابراهیم رئیسی که هر ۲ رقبای مهم حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری۹۶ بودهاند و حالا هر ۲ ریاست ۲ قوای دیگر را بدون رأی مستقیم مردم برعهده دارند، همچنان از کسانی به شمار میروند که ممکن است عزم پاستور کنند. البته گمانهزنی درباره این موضوع زودهنگام است و ماههای آینده بیشتر میتوان درباره آن اظهارنظر کرد. با این حال فریدون عباسی، نماینده مجلس، بهتازگی گفته که قالیباف بهصورت رسمی در جمع نمایندگان اعلام کرده است که قصد نامزدی در انتخابات۱۴۰۰ را ندارد.
لاریجانی، خداحافظ بهارستان، سلام پاستور؟
علی لاریجانی با پایاندادن ریاست دوازدهسالهاش بر مجلس در خردادماه امسال، یکی از گزینههای اصولگرایان برای انتخابات۱۴۰۰ است. او که در سال۸۴ هم نامزد اصولگرایان بود و ناکام ماند، اینبار با رهاکردن مجلس و با تکیه بر داشتههای سیاسی ۱۲سال ریاست بر مجلس، بهنظر میرسد که آینده سیاسی خود را قرار است در پاستور جستوجو کند. او در برابر همه این گمانهزنیها سکوت کرده و واکنشی نداشته است، اما تحلیلگران سیاسی او را در مرکز تحلیلها و گمانهها بر سر نامزدهای۱۴۰۰ قرار دادهاند و از اکنون عقلای اصولگرا و اعتدالیون و حتی طیفی از اصلاحطلبان او را گزینه مناسبی برای ۱۴۰۰ میدانند.
«بهاریها»، بهار ۱۴۰۰ میآید؟
یکی از چهرههای سیاسی که خواندن دستش برای بیشتر کنشگران و رسانهها جذاب به حساب میآید، محمود احمدینژاد است. حال یک سال مانده به انتخابات، برخی اصولگرایان و نزدیکان سابقش معتقدند که او وارد کارزار انتخابات خواهد شد. محمدحسن قدیریابیانه از جمله همین افرادی است که بهتازگی گفته مطمئن است احمدینژاد نامنویسی میکند، اگرچه حتی اگر تأیید صلاحیت هم شود، رأی نمیآورد. عباس امیریفر، روحانی نزدیک به احمدینژاد، هم پیشبینی کرده است که احمدینژاد همچون سال۹۶ که همراه بقایی نامنویسی کرد، این بار همراه با غلامحسین الهام وارد میدان شود. احمدینژاد، اما همچنان سکوت کرده است و علیاکبر جوانفکر، مشاورش، نیز در واکنش به تمایل احمدینژاد برای حضور در انتخابات گفته است که تمایلی به صحبت دراینباره ندارد. از سویی ناصر ایمانی، فعال سیاسی اصولگرا، نیز معتقد است عزم احمدینژاد برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری آینده جزم شده است. او، اما تأکید میکند بعید است شورای نگهبان بهدلیل مباحثی، چون افزایش مشارکت صلاحیت او را تأیید کند. این فعال سیاسی اصولگرا تأکید جدی دارد که احمدینژاد استاد شوآف است و برای ورود به انتخابات بهدنبال جلب حمایت اصولگرایان و دیگر گروههای سیاسی نخواهد رفت.
کیفیت انتخابات مجلس یازدهم و میزان مشارکت زیر ۵۰درصد نشانی از بیانگیزگی سیاسی مردم بود که باید دید حضور برخی گزینهها میتواند شور را به انتخابات۱۴۰۰ بازگرداند یا نه؟ برای مثال اگر سیدحسن خمینی مقابل محمود احمدینژاد قرار گیرد، میتوان منتظر انتخابی پرشور و متفاوت بود؟