از کارکردهای خانواده، تأثیرات روحی و روانی است و این فراتر از جاذبهها و نیازهای جنسی است. اسلام و قرآن برخلاف غیرمسلمانان و دیگر مکاتب که کارکردهای خانواده را به نیازهای جنسی و جسمی تقلیل میدهند، رهاورد و کارکردی والاتر و برتر برای آن قائل است؛ یعنی تأمین نیاز انس و الفت انسان. انسان از ریشه اُنس است و این نیاز در خانواده و در ارتباط با پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده برطرف میشود.
قرآن در آیه۷۲ سوره مبارک نحل میفرماید: «وَا... جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ بَنِینَ...؛ و خدا از جنس خودتان برای شما جفتهایی آفرید و از آن جفتها پسران و دختران و دامادان و نوادگان بر شما خلق فرمود...»؛ این یعنی انسان در فضای خانواده، پاسخ نیاز خود درباره تولیدمثل و داشتن فرزند را نیز دریافت میکند. کارکرد دیگر خانواده را میتوان تربیت دینیاجتماعی انسان دانست.
قرآن در آیه ششم از سوره مبارک تحریم میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا...:ای کسانی که ایمان آوردهاید، خود را با خانواده خویش از آتش دوزخ نگاه دارید...». این آیه شریف بر داشتن تقوا و مصونیت از گناه با رویکرد خانوادگی تأکید میکند و از اهمیت فضای خانواده در پرهیز از گناه و دور شدن از آتش دوزخ، میگوید.
این نشان میدهد که هیچ عضوی از خانواده جز پدر و مادر نمیتواند تربیت دینیاجتماعی فرزندان را برعهده بگیرد، از اینروست که در آیه۱۳۲ سوره مبارک طه میفرماید: «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاه؛ تو اهلبیت خود را به نماز و طاعت خدا امر کن!». این آیه، حکایت از تأثیر فضای خانواده بر عبودیت و انجام واجبات الهی دارد؛ البته قطعا کارکردهای خانواده بسیار گسترده است.
اگر بتوانیم خانوادههای ارزشی و اخلاقی را در پرتو آموزههای اسلامی رشد دهیم، نسلی که در آنها تربیت میشود، مؤثر و سرنوشتساز خواهد بود. قرآن کریم خانوادهها را به چهار گروه تقسیم میکند؛ نخست خانوادههایی که کارکرد لازم را نداشته و افت اخلاقی داشتهاند و نسلی که در فضای آنها رشد میکند، فاقد تربیت صحیح است؛ چنانکه قرآن در سوره مبارک مسد به خانواده ابولهب اشاره و تصریح میکند: نسلی که در این خانواده متولد شود، در مسیر خدا نخواهد بود و بهسوی کمال حرکت نمیکند. گروه دوم آنهایی هستند که پدر به بیاخلاقی مبتلاست و مادر انسانی، اخلاقی است؛ همچون فرعون و همسرش آسیه که اینجا نیز خطر رشد و تربیت انسانهای بیاخلاق وجود دارد.
قرآن درباره گروه سوم، از حضرت نوح (ع) یاد میکند که رفتار نامناسب و افت اخلاقی همسرش، باعث تربیت فرزندی ناصالح شد که نهایتا مقابل پدر بهعنوان نبی الهی ایستاد و به آن سرنوشت دچار شد. در گروه چهارم، آیات الهی به خانوادههایی اشاره میکنند که در آنها هم پدر و هم مادر، انسانهایی شایسته و ارزشی هستند؛ همچون حضرت ابراهیم (ع) و همسرش هاجر که در دامان آنها پیامبری همچون حضرت اسماعیل (ع) تربیت میشود. همچنیناند حضرت رسول (ص) و حضرت خدیجهکبری (س) که حضرت زهرایمرضیه (س) در پرتو تربیت الهی آنها رشد و پرورش یافتند.
خانواده موفق در نگاه اسلام، اوصافی ویژه دارد؛ همچون رابطه مثبت اعضای خانواده با یکدیگر و داشتن اعتماد بههم. دیگری نظم و انضباط در بهرهمندی از اوقات روزانه؛ چنانکه امامرضا (ع) بر اختصاص ساعاتی از شبانهروز برای تربیت فرزند و نسل تأکید میکنند. داشتن فضایل اخلاقی و قدردان بودن از یکدیگر و ابراز این قدردانی، از دیگر اوصافی است که آراستگی خانواده به آن، نسلی مطلوب را پرورش میدهد.
رعایت تفاوتهای جنسیتی بین زن و مرد، از دیگر عوامل توفیق خانواده در تربیت فرزند و نسل صالح است و قرآن و خانوادههای ارزشی بر رعایت این ظرافت تأکید میکنند، اما متأسفانه در فضای بسیاری از خانوادهها، این اصل رعایت نمیشود و به اسم تساوی، تفاوتهای بین زن و مرد را نادیده میگیریم، درحالیکه این تفاوتها خود از عوامل رشد انسانهاست.
داشتن تفاهم و سوءظن نداشتن زن و شوهر به یکدیگر، تبادلاندیشه و مشورت و حفظ اسرار خانوادگی، از دیگر عواملی است که به تربیت نسل ارزشی در محیط خانواده کمک میکند و جامعه را بهسوی کمال و تعالی، هدایت کرده، در این مسیر پیش میبرد.