انقلابی به ادب و ادبیات دینی التزامی مؤمنانه دارد. خوب فکر میکند، خوب میاندیشد و خوب هم میگوید. او از بدگمانی میپرهیزد؛ چه در قرآن خدا خوانده است «ان بعض الظن اثما» را. میداند که بعضی از این گمان بد رواداشتن در حق دیگران، گناه است. از گناه هم باید پرهیز کرد. این با سادهانگاری و افتادن به «تله فریب» فرق میکند. به خوشبینی مفرط نمیافتد که کید و نفاق و ریا را نادید انگارد. مؤمن هوشیار است. به غفلت دچار نمیشود و سوءبرداشت، ذهن و ضمیرش را اشغال نمیکند.
انقلابی، شهید بهشتی است که وقتی در حقش نامردی را تمام میکنند، بیجواب میگذارد و با خواندن «ان الله یدافع عن الذین آمنوا» همگان را به این حقیقت توجه میدهد که خداوند، دفاع از مؤمنان را خود به عهده میگیرد. انقلابی بدگویی دیگران را هم به کلمات پسندیده و کنایت شایسته جواب میدهد. با این عیار و معیار است که امروز هم میتوان انقلابیون را از مدعیان انقلابیگری تمیز داد. آنان که زبان به فحش میگشایند، انقلابی نیستند. در ایمانشان هم هزار تردید رواست. به منش مسلمانی هم رفتار ندارند. ادعایشان پوستین وارونه است. کلاه بر سر خودشان میشود و دیگری را نمیفریبد.
آنان را که در فضای مجازی به نام انقلابیگری به ستیز با حقیقت میپردازند و کارگزاران نظام را به هر ناشایست و ناسزایی مینوازند، به این فتوای شرعی رهبر معظم انقلاب باید ارجاع داد که در پاسخ به استفتای «دشنام و فحش چیست و چه حکمی دارد؟» مینویسند: «اگر مسلمانی را به عمل یا صفتی زشت بنامند؛ مثلا به او بخیل یا گدازاده بگویند، یا کور یا به نام حیوانی صدا کنند، چنانچه این تعبیرات در عرف، شتم و تحقیر محسوب شود، دشنام و حرام میباشد.» حالا به این کلام معیار، کلماتی را که نگاشتهاند، عیار بسنجند. آیا بطلان ادعای خود را نمیبینند؟
کار ندارم که نوشتههای بسیارشان عنوان مجرمانه هم میگیرد و میشود آنان را تحت تعقیب قرار داد. مباحث حقوقی در جای خود محترم، اما ما به حقیقت ماجرا کار داریم؛ حقیقتی که به تیغ کلام مدعیان هزار زخم برمیدارد. هرکه میخواهد در شمار مؤمنان باشد و به صفت انقلابی ممتاز شود، باید مرزبان حرمت خود و دیگران و جامعه باشد. اینکه خود را مقدم شمردم، به این دلیل است که فرد فحاش، اول از خود حرمت میبرد و بعد به حرمتزدایی از دیگران زبان میبرد.
این یک واقعیت است که افراد را از آنچه درباره دیگران میگویند، بهتر میتوان شناخت تا آنچه دیگران درباره آنها میگویند. از کوزه وجود هرکس، دقیقا همان میتراود که از آن پر شده است، نه چیز دیگر. باید جان طرف از «فواحش پنداری» مالامال باشد تا زبانش به فحاشی باز شود. فردی چنین هم ضد نظامات اخلاقی و ضد انقلاب است نه انقلابی، همین!