اقلام ضروری برای کوله‌پشتی زائران اربعین مصدومیت ۵ زائر ایرانی در تصادف ون با جرثقیل در عراق شاخص اصلی در انتخاب عینک آفتابی استاندارد چیست؟ بیشتر سرطان‌های کبد قابل پیشگیری هستند پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (چهارشنبه، ۱۵ مرداد ۱۴۰۴) | تداوم هوای گرم سال تحصیلی دانشجویان نو ورود از ۲۶ مهرماه آغاز خواهد شد حادثه واژگونی آمبولانس اورژانس در اصفهان با کولر روشن خودرو هم از گرمازدگی در امان نیستید زنگ خطر باروری زنان ایرانی به صدا درآمد «انگور» میوه بهشتی برای سلامت قلب و مغز دستگیری کلاهبردار شیاد در مشهد با تیزهوشی یک طلافروش آغاز ذخایر استراتژیک دارو و تجهیزات پزشکی پیشرفت ۷۰ درصدی طرح جامع پایانه مرزی «دوغارون» خراسان رضوی صدرنشین پاک‌ترین هوای شبانه‌روز گذشته (۱۵ مرداد ۱۴۰۴) «روزبه وادی» جاسوس موساد به‌اتهام افشای اطلاعات شهید هسته‌ای اعدام شد (۱۵ مرداد ۱۴۰۴) حکم اعدام «مهدی اصغرزاده» تروریست داعشی اجرا شد (۱۵ مرداد ۱۴۰۴) پاپوش خطرناک زن جوان برای نامزد خیانتکارش | جسدی که هرگز پیدا نشد! قتل مسلحانه برای چند دانه آلو در نزدیکی مشهد | نیمی از سر مقتول جلوی چشم فرزندانش متلاشی شد انکار قتلی که در حضور شاهدان رخ داد ! نجات جان کودک مسموم شده با مواد مخدر در نیشابور آیا نام‌گذاری «کوروش» برای فرزندان ممنوع شده است؟ دومین کامیون با راننده کودک در گناباد توقیف شد +عکس(۱۴ مرداد ۱۴۰۴) مجازات توهین کردن در قانون چرا چرخ قانون افزایش جمعیت ایران لنگ می‌زند؟ | افشاگری درباره پشت پرده مخالفان تصادف مرگبار در محور دهلران با ۳ فوتی و ۵ مصدوم (۱۴ مرداد ۱۴۰۴) زلزله شاهرود را لرزاند + جزئیات (۱۴ مرداد ۱۴۰۴) ثبت ۶۹ فوتی در تصادفات جاده‌ای استان‌های مرزی اربعین تکلیف امتحانات معوق دانشگاه‌ها مشخص شد | زمان آغاز سال تحصیلی ۱۴۰۴ اعلام شد خواستگار قلابی با کلاهبرداری ۲۵ میلیارد ریال دستگیر شد
سرخط خبرها

معجزه تشویق

  • کد خبر: ۳۱۰۳۵۴
  • ۲۳ دی ۱۴۰۳ - ۱۵:۲۶
معجزه تشویق
از اول دبستان با او هم‌کلاس بودم. از همان سال اول همه مسخره‌اش می‌کردند. حتی معلم‌ها. ناظم او را مجسمه صدا می‌زد.

همیشه ردیف آخر کلاس می‌نشست، گوشه دیوار. حتی در روز‌های سرد زمستان باز هم خودش را گوشه دیوار مچاله می‌کرد. انگار بدنش حس نداشت. انگار سرما را نمی‌فهمید. از اول دبستان با او هم‌کلاس بودم. از همان سال اول همه مسخره‌اش می‌کردند. حتی معلم‌ها. ناظم او را مجسمه صدا می‌زد. یک بار با خط‌کش زد توی سرش.

عظیمه از جایش تکان نخورد و حتی پلک هم نزد. هر چه سرش داد زد چرا زنگ تفریح‌ها این‌قدر دیر به کلاس برمی‌گردی، چرا این‌قدر صفر و یک توی دفتر نمره داری، اصلا انگار نه انگار. صدا از او در نمی‌آمد. از آن موقع عظیمه را مجسمه صدا می‌زدند. نه دوستی داشت نه درس می‌خواند نه با کسی حرف می‌زد. معلم‌ها هم دیگر کاری به کارش نداشتند، از او یکی دوباری درس می‌پرسیدند، چندباری می‌آوردندنش پای تخته، وقتی بی‌تفاوتی اش را می‌دیدند او را به حال خودش رها می‌کردند. 

شنیده بودم مادر عظیمه مرده و او در خانه با همان سن کم پخت‌و‌پز می‌کند و هوای خواهر و برادر کوچک‌ترش را دارد. شاید همین باعث شده بود معلم‌ها نهایت لطفشان این باشد که به او نمره قبولی دهند و او برود کلاس بالاتر. تا اینکه پنجمی شدیم. آن سال معلم کلاس با همه معلم‌های سال‌های پیش فرق می‌کرد. سوزنش روی عظیمه گیر کرده بود. هر وقت درس جدید می‌داد به او می‌گفت بلند شود و هر چه از درس یاد گرفته برایمان توضیح بدهد. او هر روز این کار را تکرار می‌کرد. روز‌های اول عظیمه مثل قبل سکوت می‌کرد و به میز چوبی مقابلش خیره می‌شد. 

معلممان، اما انگار واقعا قصد نداشت دست از سر این دانش‌آموزش بردارد. عظیمه همچنان مجسمه‌ای بود که هر روز بعد از هر درس جدید باید از جایش بلند می‌شد و درس پس می‌داد، اما به میزش خیره می‌شد و بعد می‌نشست. مدتی گذشت و او حالا چند کلمه‌ای در کلاس حرف می‌زد. انگار کد می‌داد. کلمات کلیدی درس توی ذهنش می‌ماند همان‌ها را تکرار می‌کرد. وقتی معلم ذوق می‌کرد او هم به وجد می‌آمد. ثلث اول بود، اولین امتحانمان را خوب یادم هست. چون همان روز معلم برگه‌ها را تصحیح کرد. 

یک دفعه کوبید روی میز و عظیمه را صدا زد. همه‌مان ترسیدیم. گفت زود بیا جلوی تخته. برگه عظیمه را داد دستش. آن وقت خودش از پشت میز بلند شد و از ما هم خواست بایستیم و او را با کف زدن تشویق کنیم. عظیمه ۱۰گرفته بود آن هم بدون ارفاق و تقلب. ما کف می‌زدیم و عظیمه از خوشحالی چشم‌های کم‌حالش برق می‌زد. آن برق توی چشم‌های عظیمه را هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم.

او تا آخر سال اوضاع درسش بهتر شد حتی جدول ضرب را هم حفظ کرد و بالاخره با درس آشتی کرد. حالا این روز‌ها که بچه‌ها امتحان ترم اولشان است یاد عظیمه و آن معلم افتاده‌ام. کاش معلم‌ها هیچ‌وقت فراموش نکنند، تشویق بجا چه تأثیری روی دانش‌آموز دارد و کاش بعضی‌هایشان بدانند تمسخر و شکستن عزت نفس بچه‌ها چطور خردشان می‌کند و مسیر زندگی‌شان را تغییر می‌دهد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->