۲ دختربچه در بندرعباس قربانی حریق خانگی شدند کل و بز ایرانی؛ گونه‌های در معرض خطر دیده می‌شوند + ویدئو آتش‌سوزی گسترده کارگاه گاز مایع در شیراز مهار شد پیش‌دبستانی در یک قدمی اجباری شدن ثبت ۱۲۸ زلزله در کشور طی یک هفته گذشته (۱۰ آبان ۱۴۰۴) | خراسان رضوی در صدر لرزه‌خیزترین استان‌ها جهان وارونه شد | سالمندان جلوتر از جوانان در ماراتن دیجیتال! توضیحات تأمین اجتماعی در خصوص کسر یک درصد از حقوق بازنشستگان صدور هشدار سطح زرد هواشناسی در پی پیش‌بینی رگبار باران در خراسان رضوی (۱۰ آبان ۱۴۰۴) ارائه تسهیلات و تخفیفات ویژه اقامتی به بازنشستگان و وظیفه‌بگیران کشوری از روز دوشنبه (۱۲ آبان ۱۴۰۴) نارضایتی بازنشستگان از قرارداد بیمه تکمیلی حق مناطق جنگی به کدام بازنشستگان پرداخت می‌شود؟ +جزئیات حکمت کارت آبان بازنشستگان لشکری شارژ شد (۱۰ آبان ماه ۱۴۰۴) + مبالغ واریزی واریز معوقات بازنشستگان تأمین‌اجتماعی در هفته جدید ادامه دارد (۱۰ آبان‌ماه ۱۴۰۴) بازداشت مأمور پلیس در پرونده تیراندازی جاده رودان هرمزگان معجزه کاهش وزن با مصرف عصاره یک چای معروف پانسمان بیماران پروانه‌ای، قربانی تحریم‌های آمریکا تفاوت آنفلوانزا با دیگر بیماری‌های ویروسی تنفسی چیست؟ خوردنی‌هایی برای کاهش علائم اختلال عاطفی فصلی انسداد ۸ سایت غیرقانونی فروش بلیت هواپیما | مسافران پیش از خرید، استعلام مجوز سایت را بگیرند پاسخ فرودگاه مشهد به خبر «درهای بسته» بر روی مسافران | اختلال در اتوماتیک، علت تأخیر ورود بود (۱۰ آبان ۱۴۰۴) + فیلم کلاهبردار حرفه‌ای با اعتراف به ۱۷ فقره کلاهبرداری میلیاردی دستگیر شد (۱۰ آبان ۱۴۰۴) اولین پرواز مستقیم تهران-وین روز دوشنبه (۱۲ آبان ۱۴۰۴) انجام خواهد شد بیش از نیم‌میلیون تولد در هفت‌ماهه نخست ۱۴۰۴ برخورد یک هواپیما با ساختمان مجاور فرودگاه در تبریز + جزئیات (۱۰ آبان ۱۴۰۴) راهکار‌هایی برای پیشگیری از مسمومیت در کودکان مدیرعامل راه آهن: مسافران ایرانی با قطار پُرسرعت به آنکارا می‌روند سرطان پروستات دومین سرطان شایع مردان ایرانی | سالانه ۱۰ هزار مورد جدید در کشور ثبت می‌شود پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (شنبه، ۱۰ آبان ۱۴۰۴) | مشهدی‌ها منتظر بارش باران باشند  مصدومیت ۱۳ مسافر بر اثر واژگونی اتوبوس در شهرستان گلبهار خراسان رضوی (۱۰ آبان ۱۴۰۴)
سرخط خبرها

نه او آدم سابق بود، نه من

  • کد خبر: ۳۱۰۶۲۸
  • ۲۵ دی ۱۴۰۳ - ۱۹:۵۹
نه او آدم سابق بود، نه من
من پدرانگی را در سه قواره زندگی کرده‌ام. بار نخست با حاج عباس بود. بار دوم با حاج قدیر قدیری بود و بار سوم بهار چند سال پیش بود با ویهان عزیزم.
حسین بیات
نویسنده حسین بیات

من پدرانگی را در سه قواره زندگی کرده‌ام. بار نخست با حاج عباس بود. از خلق بیابانی نیشابور آمده بود و زَرکش بود؛ قهار نبود، اما روزی چهار یا پنج نخ می‌گیراند. یک‌بارش بعد پک آخر، ته سیگار را سپرد به من که بیندازم توی باغچه. جوری که انگار شیء مهمی را حمل می‌کنم بین سبابه و شستم گرفتمش و آرام از پله‌ها پایین رفتم تا لب باغچه.

 انداختمش، اما انگشتانم ته سیگار را ول نکردند. آن را بالا آوردند تا جلوی لب‌هایم. یک کام گرفتم. تلخی و ترشی دود را که مزمزه کردم، ته سیگار را ول کردم توی باغچه. همین‌که صورت برگرداندم سمت پله‌ها، یک سیلی با تمام توانِ یک دست مردانه نشست توی گوشم.

حاج عباس چنان آشفته بود که پابرهنه از پشت پنجره تا من دویده بود. عین همه دفعاتی که غیظ و دل‌خوری داشت، دهانش تف آورده بود. دستش را چند باری توی هوا تکان داد. پیرمرد در موقعیت بدی قرار گرفته بود؛ هر طور بود چند کلمه‌ای برای خودش دست‌و‌پا کرد؛ «سیگار نکش؛ هیچ‌وقت.» منگ آمدم بالا، اما او چند دقیقه‌ای همانجا ماند؛ همان‌طور پابرهنه، همان‌طور با دستی که گاه‌گاه کنار سرش در هوا تکان می‌خورد.

بار دوم با حاج قدیر قدیری بود. فرهنگیِ کرمانج قوچانی که وقتی در سال‌۸۶ دیدمش هنوز سرپا بود، اما در مرداد ۸۹ که برای خواستگاری نسیم، کنارش نشستم قافیه را به ALS باخته بود و اسیر دائم رختخواب بود. فقط اندک توانی در دستش مانده بود برای حرکت. با همان اندک در دفترچه‌ای نوشت از خودم، عقایدم و دیگر مرسومات یک جلسه مردانه قبل خواستگاری رسمی بگویم. گفتم: من داستان می‌نویسم و بلدم یک آدم قشنگ پیش چشمتان بسازم که بگوید به‌به.

اینکه من چه عقایدی دارم را می‌تواند از دیگران بپرسد. گفتم: اینجا از دو چیز دیگر صحبت کنیم؛ یکی اینکه آدم‌ها در تک تک لحظه‌های زندگی‌شان می‌دانند خوب چیست؟ و بد چیست؟ و گاهی اگر جای این دو را عوض می‌کنند، سر منافع شخصی خودشان است.

من چنین چیزی را می‌دانم و سعی کرده‌ام جای این دو را عوض نکنم. دوم اینکه هرازگاهی می‌روم جلوی آینه و تلاش می‌کنم یک تف بیندازم توی صورت خودم؛ هنوز آن‌قدر آشغال نشده‌ام که توان این کار را هم پیدا کنم. تمامش همین بود. حاج قدیر سری تکان داد و هیچ ننوشت؛ فردایش دامادش بودم.

بار سوم بهار چند سال پیش بود با ویهان عزیزم. اما نه وقت تولدش. دو ماهش نبود که شبی را در خانه مادر نسیم ماندیم. در اتاق مجاور حیاط خلوت خوابیدیم که دیوار و پنجره سرتاسری‌اش تکیه‌گاه کولر خانه بود. نیمه‌های شب به‌واسطه لرز بی‌امان و پرصدای دیوار بالای سرم، به خیال زلزله از خواب پریدم. حین بلند شدن بی‌آنکه بدانم ویهان را بغل زده و با خودم برداشته بودمش.

نسیم که از قبل بیدار شده بود، آرامم کرد که پولوس کولر مثل دیروز از جایش در رفته و این لرز از تکانه‌های کولر روشن به جان اتاق افتاده است. کولر را خاموش کردند ویهان مثل همیشه در سکوت نگاهم می‌کرد، گمانم او هم متوجه شد آنجا، اولین بار است که فهمیدم پدر شده‌ام. نه او چیزی گفت و نه من، هر دو باز خوابیدیم، اما دیگر آدم‌های قبل نبودیم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->