پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی| بارش برف و باران از روز جمعه ۲۸ دی‌ماه گازگرفتگی پنج شهروند مشهدی + جزییات (سه شنبه ۲۵ دی ۱۴۰۳) کلیشه‌های غلط مردانه که زندگی مشترک را با مشکل مواجه می‌کنند آیا مدارس و ادارات تهران فردا (چهارشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۳) تعطیل است؟ ادارات و مدارس کدام شهرستان‌ها فردا (چهارشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۳) تعطیل است؟ تصادف در جاده سبزوار- نیشابور، ۵ مصدوم برجای گذاشت (۲۵ دی ۱۴۰۳) بارش برف و باران در برخی از جاده‌های خراسان رضوی (۲۵دی ۱۴۰۳) تردد خودرو‌های پلاک شهرستانی در تهران ممنوع می‌شود؟ ترافیک سنگین در خروجی‌های مشهد (۲۵ دی ۱۴۰۳) آزادی زندانی محکوم به اعدام پس از ۲۳ سال حبس در پایان هفته جاری، خراسان رضوی میزبان باران و برف می‌شود (۲۵ دی ۱۴۰۳) ویدئو | پدر یا فرمانده؟! کلاهبردار سایت‌های خرید و فروش کالا در مشهد دستگیر شد آخرین وضعیت ترافیکی محور‌های شمالی کشور (۲۵ دی ۱۴۰۳) دانشگاه درباره مسائل فرهنگی و ارزش‌های اجتماعی، دینی و فرهنگی جامعه مسئول است طهرانچی: دانشگاه آزاد می‌خواهد حیات طیبه را برپا کند پنجشنبه‌های بدون بابا نه او آدم سابق بود، نه من کمی «بیشتر»، کمی «کمتر» من، بابا و کارت‌پستال مریم امامی قیمت بلیت قطار‌های مسافری افزایش یافت؟ (۲۴ دی ۱۴۰۳) درس اول: رعایت انسان آنچه باید از طریق توسعه فردی رقم بخورد سالم‌ترین و مغذی‌ترین ماده غذایی جهان دیده شدن یک قلاده شغال در برخی پارک‌های مشهد | هنگام مواجه با حیوانات وحشی چه کاری انجام دهیم؟ تعطیلی برخی مدارس به دلیل شیوع آنفلوآنزا «شایعه» است بسیاری از خدمات ضروری بیماران تحت پوشش «بیمه» نیست لغو سه پرواز رفت و برگشت فرودگاه کرمانشاه به دلیل شرایط نامساعد جوی مسیر (۲۴ دی ۱۴۰۳) وزارت بهداشت: ۳۶ هزار میلیارد تومان برای تأمین زیرساخت‌های افزایش ظرفیت پزشکی نیاز داریم گرانی دارو گریبان‌گیر بیماران تالاسمی ارتباط بین ویروس تبخال دهان و آلزایمر
سرخط خبرها

پنجشنبه‌های بدون بابا

  • کد خبر: ۳۱۰۶۳۰
  • ۲۵ دی ۱۴۰۳ - ۲۲:۰۰
پنجشنبه‌های بدون بابا
پنجشنبه‌ها تنها وقت تعطیل من است. بیشتر از روز‌های دیگر می‌توانم بخوابم و بعد هم بیفتم به جان خانه. از مرتب کردن کفش‌های دم در بگیر تا چیدن رختخواب‌های به‌هم ریخته توی کمد دیواری.

پنجشنبه‌ها تنها وقت تعطیل من است. بیشتر از روز‌های دیگر می‌توانم بخوابم و بعد هم بیفتم به جان خانه. از مرتب کردن کفش‌های دم در بگیر تا چیدن رختخواب‌های به‌هم ریخته توی کمد دیواری. نوبت شستن ظرف‌های سینک که می‌رسد وسواس بیشتری به خرج می‌دهم. جلا و برقشان حالم را خوب می‌کند. بعد همین‌طور می‌پلکم گوشه‌و‌کنار خانه و اتاق‌ها. دلم می‌خواهد همه چیز برق بزند.

کار همان کار‌های قبلی است. عادت که بشود چشم بسته هم انجامش می‌دهی. حالا دستمال‌به‌دست رسیده‌ام کنار قاب عکس تو. انگار که زنده‌ای، نفس می‌کشی و نگاهم می‌کنی و بعد هم صدایم. یادت هست. همیشه منتظر این روز بودی، پنجشنبه‌ها و تعطیلی من.

ماه‌های آخر زندگی تقریبا هر روز هفته زنگ می‌زدی می‌گفتی معصومه بابا مگر امروز پنجشنبه نیست؟ بریده بریده حرف می‌زدی. گاه حساب‌کتاب زمان هم از دستت بیرون می‌رفت. همه چیز را فراموش می‌کردی. سکته کرده بودی و چقدر من وقت حرف زدنت بغض می‌کردم و یواشکی گریه. فکر کردم به خاطر توسل و دعا‌های شب و روز من بود که حالت خوب شده بود؛ خوب خوب. زبانت لکنت همیشه را نداشت. روان‌تر حرف می‌زدی یکشنبه بود. زنگ زدی و با هم حرف زدیم.

گفتی بابا این پنجشنبه با هم برویم بیرون،، اما تو عصر همان روز سرد و برفی دیماه چمدانت را برداشتی و برای همیشه رفتی. مردانه نبود که زیر قولت بزنی.

دنیای هیچ دختری بعد از پدر قشنگ نبوده است بابا، من از این روزگار عجیب می‌ترسم و واهمه دارم. نمی‌دانم دنیا چه بازی‌ای برایم در نظر گرفته است. فقط می‌دانم یک روزنه نور، یک نشانه حیات در قلبم زنده است تا به آن چنگ بزنم و اگر یکی بی‌هوا هم هلم بدهد، دستم به یکی از ریسمان‌های خدا وصل می‌شود و نمی‌افتد. آن روزنه، نور دعای توست بابا که همیشه برایت صلوات هدیه می‌کنم. پنجشنبه‌ها بیشتر ... اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل و فرجهم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->