به گزارش شهرآرانیوز؛ نسرین بابایی، بازیگر این روزهای سینما و تلویزیون و نمایش خانگی، بازیگری را از دوران دبیرستان با بازی در تئاتر در زادگاهش آغاز میکند و پس از مدتی پایش به فضای حرفهای سینما، تلویزیون و رادیو باز میشود. او در مجموعههایی همچون «روز شمار زندگی»، «در کنار پروانهها»، «محکومین»، «ندیمه»، «گذر از رنجها»، «کوبار»، «بیگانهای با من است»، «وارش»، «سرگذشت»، «خانهای روی تپه»، «ماجراهای فامیلی»، «رؤیای گنجشکها» و فیلمهای سینمایی ازجمله «قول»، «فصل شکار»، «یک روز سرد»، «مغز استخوان»، «پایان رؤیاها»، «ناهید»، «فراری»، «ناردون» و «پاییز» نقشآفرینی میکند و با فیلم سینمایی «ناهید» به جشنواره فیلم کن میرود. بابایی همچنین با فصل جدید سریال «زخم کاری» در نقش مریم، نخستین بازیاش را در شبکه خانگی تجربه میکند. شهرآرانیوز به همین بهانه، با وی گفتوگویی انجام داده است که در ادامه میخوانید.
درباره سریال زخم کاری و چگونگی پیوستن به این گروه بگویید.
دعوت به این پروژه از طریق دستیار کارگردان، آقای سیامک مردانه، انجام شد که پیشتر همکاریهای موفقی با او داشتم. «زخم کاری» اولین حضور من در شبکه نمایش خانگی است و از همان ابتدا، متوجه شدم تجربه خوبی برایم خواهد بود. شبکه نمایش خانگی از یک سو به بازیگر آزادی بیشتری برای خلق شخصیت میدهد و از سوی دیگر، دقت و کیفیت بالاتری در جزئیات تولید را میطلبد. این تجربه برای من فرصتی بود تا تواناییهایم را در رسانهای جدید به چالش بکشم.
بازی در نقش «مریم» به عنوان یک خدمتکار، برایتان جذابیتی هم داشت؟ چگونه تجربهای برای شما بود؟
زمانی که نقش مریم به من پیشنهاد شد، ابتدا تصور کردم قرار است نقش یک خدمتکار کلیشهای را بازی کنم و حتی برای مدتی از پذیرش آن صرفنظر کردم. اما همانطورکه در زندگی آموختهام، گاهی فرصتها در ابتدا با ابهام و تردید همراه هستند و باید برای کشف حقیقتشان قدم برداشت. با ورود به پروژه، متوجه شدم این شخصیت بسیار فراتر از آن چیزی است که در نگاه اول به نظر میرسید. مریم نهتنها نقشی کلیدی در پیشبرد داستان داشت، بلکه به من امکان داد جنبههای تازهای از بازیگری را تجربه کنم.
در دنیای بازیگری، برای من ابعاد و عمق یک نقش بیش از طول آن اهمیت دارد. البته طبیعی است که نقشهای بلندتر فرصت بیشتری برای گسترش شخصیت و توسعه داستان دارند، اما یک نقش کوتاه هم میتواند در صورت برخورداری از ویژگیهای دراماتیک، بسیار تأثیرگذار باشد. از دید من، آنچه در یک نقش مهم است، نه مدت زمان آن، بلکه میزان تأثیرگذاری و عمق اجرایی آن است. برای من همیشه جذابیت در چالشهای پیچیدهای است که نقشم به من میدهد، نه در طول یا مدتزمان آن.
به طور کلی بازیگر کمکاری هستید؛ دلیلش به خودتان ارتباط پیدا میکند یا پیشنهادات زیادی نداشتید؟
بازیگری برای من بیش از یک حرفه است؛ این یک فرآیند مستمر و در عین حال عمیق است که در آن هر انتخاب باید با دقت و تأمل صورت گیرد. همانطور که استانیسلاوسکی میگوید: «بازیگری چیزی بیشتر از اجرای یک نقش است؛ آن چیزی است که در عمق وجود بازیگر شکل میگیرد و در روح مخاطب طنینانداز میشود.» من به این باور رسیدهام که هر نقش باید با دقت انتخاب شود، چراکه نقشها نه تنها باید با شخصیت من سازگاری داشته باشند بلکه باید به من فرصت رشد دهند و تجربیات جدیدی را برای من به همراه بیاورند. بنابراین، کمکاری من بهمعنای پیشنهاد نداشتن نیست، بلکه به این معناست که من منتظر نقشهایی با عمق و تأثیر هستم که در آنها تواناییهایم به چالش کشیده شود. انتخابهای من بیشتر بر اساس فرصتهای هنری و متعهدانه است تا تنها به خاطر افزایش تعداد پروژهها. در این مسیر، توجه به کیفیت و تأثیرگذاری اثر بر مخاطب برای من همیشه اولویت داشته است.
برای من، کیفیت فیلمنامه بهعنوان بنیان هر اثر هنری همیشه در اولویت قرار دارد. همانطور که استادان سینما و تئاتر گفتهاند، فیلمنامه و داستان هستند که بنیان یک اثر را میسازند و من هم از این قاعده مستثنی نیستم. اگر فیلمنامه قدرت دراماتیک داشته باشد، شخصیتها عمق لازم را دارا باشند و داستان پیام یا احساسات قابل تأملی برای مخاطب داشته باشد، آنگاه این اثر برای من جذاب خواهد بود. من بیشتر از هر چیزی به دنبال نقشی هستم که بتواند مرا به چالش بکشد و به من فرصت دهد تا بهعنوان یک هنرمند، تجربهای جدید و ارزشمند کسب کنم.
خودتان دوران طلایی کاریتان را چه زمانی میداند؟
دوران طلایی کاری من بهطور قطعی یک مقطع خاص نیست، بلکه مجموعهای از تجربیات و جریانات هنری است که به تدریج و بهواسطهی تلاشهای مستمر و مطالعات عمیق در این عرصه شکل گرفته است. از زمانی که در پروژههایی همچون «رویای گنجشکها»، «گذر از رنجها»، «خانهای روی تپه»، «کوبار»، «محکومین»، «سرگذشت»، «بیگانهای با من است»، «در کنار پروانهها» و «فراری» حضور داشتم، همواره در کنار کارگردانها و هنرمندانی بودهام که نه تنها از آنها آموختهام، بلکه این همکاریها فرصتهای جدیدی برای گسترش آگاهی و بینش هنریام فراهم آورده است.
با این حال، اگر بخواهم به یک نقطه عطف اشاره کنم که در مسیر حرفهایام تحولی جدی ایجاد کرده است، باید از فیلم سینمایی «ناهید» یاد کنم. این اثر، که بهطور قابل توجهی مرزهای تجربیات قبلیام را گسترش داد، برای من نه تنها آغاز دوبارهای در عرصه سینما بود بلکه توانست زمینهساز پروژههایی همچون «لیلاج» و «ناردون» شود که هریک به نوعی مرحله جدیدی از چالشهای بازیگری و تجربههای هنری را برای من رقم زد.
در کنار اینها، سریال «وارش» بهعنوان یک بستر گسترده و متفاوت برای من عمل کرد و فرصتی فراهم ساخت تا در فضای تلویزیونی نیز به عمق بیشتری از شخصیتها و داستانها دست پیدا کنم. حضورم در این پروژه و پس از آن در سریال «افرا»، که از آن دوران به عنوان دوران طلایی حرفهایام یاد میکنم، به من این امکان را داد که بهعنوان یک هنرمند درک وسیعتری از نقشها و روایتهای دراماتیک پیدا کنم. در این مرحله از کارنامهام، علاوه بر تمرکز بر انتخابهای هنری و چالشهای درونی هر نقش، اهتمام ویژهای به تحلیلهای روانشناختی و اجتماعی شخصیتها داشتم که اینها بهواسطهی مطالعات مستمر و خواندن آثار مختلف در زمینههای فلسفه، روانشناسی و نقد هنری امکانپذیر شد.
پروژههایی همچون «بی همگان» و اکنون هم که در حال انجام پروژه جدیدی هستم، بر اهمیت تداوم این مسیر تأکید دارند. هر یک از این پروژهها نه تنها بسترهای متفاوتی از روایت و شخصیتپردازی را پیش روی من قرار دادند، بلکه باعث شد تا در هر دوره از این مسیر، با چالشهای نوینی روبهرو شوم و از آنها برای رشد و تکامل بیشتر استفاده کنم. در این مسیر، مطالعه و پژوهش در کنار تجربههای عملی، بهطور مستمر نقش کلیدی در پیشرفت هنری و فکری من ایفا کرده است.
برای من، دوران طلایی هیچگاه مقطعی خاص نیست، بلکه فرآیندی است که در هر لحظه از کارم امکان وقوع دارد و بستگی به آگاهی و توانایی من در بهرهبرداری از هر تجربه و چالش جدید دارد. دوران طلایی هر انسان زمانیست که هربار به بهترین ورژن خود دست پیدا کند.
برگردیم به سریال زخم کاری؛ چه چیزی در فیلمنامه این سریال، بیشتر نظر و موافقت شما را برای پیوستن به این پروژه جلب کرد؟
فیلمنامه «زخم کاری» از نظر من در بسیاری از جنبهها قوی و تاثیرگذار است. نقاط قوت فیلمنامه بهویژه در شخصیتپردازیها و دیالوگهای هوشمندانهای که شخصیتها را در موقعیتهای پیچیده و دراماتیک قرار میدهند، نمایان است. یکی از نکات قابل توجه، توانایی فیلمنامه در ایجاد تعلیق و درگیریهای درونی شخصیتهاست که تماشاگر را با خود همراه میکند. شاید در برخی از لحظات، ریتم کلی اثر بهطور طبیعی ممکن است بهطور جزئی کندتر از چیزی که مخاطب در ابتدا انتظار دارد پیش برود، اما این یک ویژگی است که بهویژه در آثار پیچیده و دراماتیک، میتواند بهعنوان فرصتی برای بازتاب و عمیقتر شدن در لحظات داستانی در نظر گرفته شود. این جزئیات برای من بهعنوان بازیگر و برای روند کلی اثر، یک عنصر ضروری بود.
در ادامه بگویید با رعنا آزادی ور و دیگر بازیگران به عنوان پارتنر مقابل تان چقدر بده و بستان داشتید و آیا یان بازیگران برای رسیدن به نقش کمکی به شما کردند؟
همکاری با رعنا آزادیور یکی از بخشهای لذتبخش این پروژه بود. رعنا بازیگری است که در خلق شخصیتهای مختلف توانایی زیادی دارد و توانستیم در طول کار بهطور مداوم با هم تعامل کنیم تا بهترین نتیجه را بگیریم. ما هر دو در تلاش بودیم تا شخصیتهایمان به شکلی باورپذیر و دقیق به تصویر کشیده شوند و این تعاملهای طبیعی و سازنده در صحنه نقش زیادی در شکلدهی به نتایج اجرایی داشت. همانطور که در هنر بازیگری همکاری و همدلی در صحنه اهمیت دارد، با رعنا توانستیم این همدلی را بهطور مؤثری به تصویر بکشیم.
انتقادهای زیادی به فصل ۳ و ۴ زخم کاری شده است. نظر شما در اینباره چیست؟
انتقادها بخشی از روند طبیعی هر اثر هنری هستند و نشاندهنده این است که مخاطب به آن اثر وارد شده و به آن اهمیت میدهد. همانطور که کارگردانهای بزرگی همچون مارتین اسکورسیزی و کریستوفر نولان در مورد آثارشان گفتهاند، گاهی اوقات واکنشهای مخاطب به یک اثر در طول زمان تغییر میکند و آنچه که ممکن است در ابتدا مورد نقد قرار گیرد، در نهایت به یکی از نقاط قوت اثر تبدیل میشود. در مورد «زخم کاری»، این انتقادات را بهعنوان نشانهای از درگیری مخاطب با داستان و شخصیتها میبینم. گاهی برخی جزئیات ممکن است مخاطب را درگیر کند و نظرات متفاوتی برانگیزد، اما من معتقدم که باید منتظر بود و داستان را به پایان رساند تا نتیجه نهایی را دید.
من بهعنوان یکی از اعضای این پروژه، قطعاً به آن علاقهمند هستم. روند داستان، شخصیتها و پیچیدگیهای دراماتیک این سریال به حدی جذاب است که من هم مانند بسیاری از تماشاگران، مشتاقانه پیگیر پیشرفت داستان بودم. این سریال بهویژه بهخاطر عمیق بودن و پیوندهای انسانیاش، هم برای تماشاگر و هم برای من بهعنوان بازیگر، تجربهای تأثیرگذار بود.