محبوبه عظیمزاده/شهرآرانیوز - سر و صورتش ملتهب است و سرخ. صدایش رسا و واضح نیست و دیگر نایی برایش نمانده است. بااینحال عزم جزم و اراده ستودنیاش در همان صدای رنجوری که از حنجره اش بیرون میآید عیان است.
وقتی از او میپرسند: «اگه دوباره آتش سوزی بشه میری البرز؟» تعلل نمیکند، درنگ نمیکند، مکث نمیکند، بهسرعت و بدون کوچکترین تردیدی میگوید: «صددرصد.» البرز زارعی یکتنه به جنگ آتش رفته است. منتظر نمانده است تا کسی یا چیزی از راه برسد. شاید هم میدانسته است اگر خودش دست نجنباند انتظار کشیدن برای آنکه مقام و مسئولی از راه برسد، یا مثلا تجهیزات و امکاناتی، بیهوده است. رفت، چون معتقد بود: «رسالت ما حفظ منابع طبیعیه. ما برای طبیعت جونمون رو به خطر انداختیم.» دردناکترش، اما وقتی است که مختصر و مفید توضیح میدهد چه اتفاقی رخ داده است.
تعریف آنچه به او گذشته است البته چند ثانیه بیشتر طول نمیکشد، اما فقط خودش و خدای خودش میداند لحظات وقوع این حادثه چه رنجی را تحمل کرده است. در حصار آتش گیر افتاد. راه فراری نبود. سوخت و سوختنش را به چشم خود دید. «من داخل یک دیواره گیر کرده بودم. بعد آتش از پایین زبانه کشید و آمد سمت ما. هیچ راه فراری نداشتیم و داخل همان دیواره ماندیم و سوختیم.»
البرز، کوهنورد اهل استان کهگیلویه و بویراحمد چند روز در بیمارستان شهید بهشتی یاسوج بستری بود، اما بعد به بیمارستان سوختگی اصفهان منتقل شد و پس از چند روزی که تحت درمان بود، به دلیل شدت سوختگی جان خود را از دست داد. پیکر او که در جریان خاموش کردن آتشسوزی جنگلهای دیل گچساران سوخت، سیویکم خرداددوباره به سرزمین مادری اش، یعنی یاسوج، بازگردانده شد.
البرز زنده میماند اگر...
شبکههای اجتماعی و فضای مجازی که تا همین چندوقت پیش و حتی همین روزها، پر شده بود از دلسوزیها و اعلان خطر برای زاگرس و شعلههای به جان افتادهاش، حالا پر شده است از نام و یاد البرز و فداکاری او و انسانیت و شرافتی که داشت و جانش را برای طبیعت وطنش تقدیم کرد. پیشتر، وقتی که تصویر و حرفهای او در فضای مجازی دستبهدست شد، خیلیها برایش طلب صبر و سلامتی کردند و بهبود حال او را با آرزوها و دعاهایشان از خدا خواستند.
حالا هم با پیامهای تسلیت سعی میکنند نامش را گرامی بدارند. همزمانی مرگ البرز با ماجرای مرگ پرحاشیه قاضی منصوری البته باعث شد تا برخی از واکنشها سمتوسوی مقایسهگونهای بگیرد. در این میان حتی پای طبری و داراییهای کلان او هم به میدان باز شد. کاربری نوشته بود: «البرز زارعی و قاضی منصوری هردو در یک روز فوت شدند.
البرزِ عزیز به خاطرِ وطن در آتشِ زاگرس سوخت و با عزت جانش را فدایِ میهنش کرد و قاضی منصوری با اختلاس در کشورِ غریب.» و دیگری نوشته بود: «البرز زارعی قربانی بیکفایتی مسئولان شد. اگر درصدی از پولهایی را که امثال طبری و منصوری دزدیدند خرج تجهیزاتی مانند بالگرد و... میکردند و اگر مدیریت بحران به وظایفش عمل میکرد البرز امروز زنده بود.» اتفاقی که برای البرز افتاد واکنش برخی از چهرهها را هم به دنبال داشت.
هانیه توسلی عکس البرز زارعی را پست کرد و با هشتگ مدیریت بحران نوشت: «البرز زارعی فدای زاگرس شد.» صدرا محقق، روزنامهنگار، نیز در استوری اینستاگرام خود نوشت: «متأسفانه البرز زارعی، کوهنورد اهل گچساران که در حین تلاش داوطلبانه برای خاموش کردن آتش سوزی کوه دیل گرفتار آتش و دچار سوختگی شدید شد، امروز از دنیا رفت.
زارعی چندین روز در یکی از بیمارستانهای اصفهان بستری بود.» و در انتها نوشت: «امیدوارم برنامه و بنای یادبود درخوری برای او که جانش را فدای حفاظت از طبیعت ایران کرد تدارک دیده شود.» البرز حالا دیگر نیست، اما بعید است صدایش که روی دامنه کوه ایستاده و میخواند: «چو ایران نباشد تن من مباد!» از ذهن وطندوستان و طبیعتدوستان پاک شود.