شاید هنوز که هنوز است نتوان تعریفی دقیق و جزیی درباره جستار را پیدا کرد. پیش از اینها جستار را شکل تازهای از ادبیات رسمی و غیررسمی دانستیم و گفتیم بیشتر از دیگر قالبهای نوشتاری هم، چون رمان، داستان کوتاه و زندگی نامه و... مقالات ادبی خوانندگان خودش را دارد. حتی گفتیم خیلیها نامش را گذاشتهاند «ادبیات بیقرار»، اما حالا میخواهیم به پیشگفتاری از «احسان لطفی»، مترجم کتاب «فقط روزهایی که مینویسم.» نوشته «آرتور کریستال» اشاره کنیم، که شاید تعریف ساده او در باب جستار پر بیراه نباشد.
نوشتهای که در توصیف از جستارها و شناخت هر چه بیشتر زندگی و جزییات یک نویسنده، خواندن آن را «به دنبال کردن رد چشمی از زندگی یک نویسنده» در مقالات و لحظههایی از زندگی او میداند. مثل این میماند که خوانندهای بخواهد از دریچهی نگاه آن نویسنده به همه چیز جهان نگاه کند، بیآنکه در داستانش مجبور باشد دچار مساله «مرگ مولف» باشد و دستی دستی با حذف خویش و دشواری ساختن لایههای پنهان داستانی حرفش را بزند، اما اکنون به لطف جستار میتواند کمابیش جسورانهتر در ساحت گفتن از مصایب زندگی، ایدولوژی خودش را بگوید، درست شبیه به اعتراف نامهای شسته رفته، چنان که خواننده با خوانش آن همزمان در حال خوانش یک مقالهی ادبی است و یا در حال خواندن نظریات و نگاه نویسنده در طی بخشی از تجارب اوست.
لحظاتی که گاه عملا با زندگینگاره شانه به شانه میشوند. مثل برشی از متنهایی درباره «تنبلی یا کتاب نخواندن» در کتاب «فقط روزهایی که مینویسیم.» که همگی بر حول یک محور و موضوع مشخص شده میچرخند و آن همان: «لذت نوشتن یا مشکلات آن» است.
«احسان لطفی» در جایی دیگر معتقد است به لطف این جستارها نیز میشود نقاط کور و تاریک زندگی نویسنده را فهمید، از آمال و آرزوهایش سردرآورد و با معنا دادن تجربیات و ایدهها و فکرها روی نخ تسبیحی به نام روایت آن را خواند. به طور کلی به بهانه خواندن بخشی از باورها، تجارب زندگی یک نویسنده، به بخش گنجینه اعظمی از جزییات و رفتارهای شخصی نویسنده پی میبریم، که به احتمال زیاد در هیچ رمان یا داستان و یا فیلمنامهای از او نمیتوان به آن دست پیدا کرد؛ بنابراین امروزه روز که قالبهای تازه و ساختار شکنی از نوشتن (که پیش از اینها در ادبیات جهان بوده و اکنون به لطف ترجمهی هر چه بیشتر آن در بازار کتاب میشناسیم.) بخوانیم، که شاید شهامت بیشتری را برای تعداد کثیری از آدمهای درگیر نوشتن ساخته باشد. چرا که «نوشتن» و معرفی انواع قالبهای آن سبب میشود، دست نویسنده برای انتخاب قالب ادبی نوشتارش باز باشد، تا بتواند راحتتر حرفش را بزند.