از زمانی که سازمانهای نوظهور مبتنی بر دانش و با عنوان «دانش بنیان» وارد عرصه کسب وکار جهانی شدهاند و با سرعت فزایندهای همه مناسبات فناوری، اجتماعی، سازمانی و بشری را در اختیار خود گرفته و میگیرند، شیوه مدیریت، حمایت، سرمایه گذاری و چالشهای آنها نیز بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.
دانش بنیان در ایران شرکت یا مؤسسه خصوصی یا تعاونیای محسوب میشود که به منظور هم افزایی علم و ثروت، توسعه اقتصاد دانش محور، تحقق اهداف علمی و اقتصادی شامل گسترش، کاربرد نوآوری و تجاری سازی نتایج حاصل از تحقیق و توسعه در حوزه فناوریهای پیشرفته، با ارزش افزوده فراوان و براساس معیارهای مدنظر قانون تأیید میشود.
در این مجموعهها «دانش و فناوری» جزئی جدایی ناپذیر از دارایی محسوب میشود و همه اهداف و فعالیتها حول این دو موضوع میچرخد. در کشور ما قانون حمایت از شرکتها و مؤسسات دانش بنیان و تجاری سازی نوآوریها و اختراعات مشتمل بر سیزده ماده و شش تبصره در تاریخ پنجم آبان۱۳۸۹ برای دستیابی به اقتصاد دانش بنیان، به تصویب مجلس رسید و پس از تأیید شورای نگهبان در تاریخ سیام آبان همان سال برای اجرا به مجلس شورای اسلامی ابلاغ شد.
با وجود تعریف قانونی تشکیل دانش بنیانها و چارچوبهای مصوب و معینی که برای حمایت از آنها مشخص شده است، این مجموعهها در کشور ما با چالشهای جدی روبه رو هستند که برخی از آنها عبارتاند از:
نبود حمایت کافی از محصولات داخلی: نمونهها و مثالهای زیادی وجود دارد مبنی بر اینکه برخی سازمانهای دولتی نه تنها کمکی به شرکتهای دانش بنیان ایرانی نمیکنند، بلکه با واردات غیرقانونی، تیشه به ریشه شرکتهای دانش بنیان ایرانی میزنند. به هرحال، چون دانش بنیانها بیشترشان تازه بنیاد هستند، کمی صبوری و حمایت برای به ثمررسیدن و شکوفایی آنها نیاز است، اما گاهی محقق نمیشود.
تأمین نشدن منابع مالی لازم: حمایت از دانش بنیانها در کنار ضرورت و اهمیتی که دارد، نیازمند باور عمیق و پذیرش میزان قابل قبولی مخاطره است. به بیان دیگر، نظام مدیریت، برنامه ریزی، تصمیم سازی، تصمیم گیری و سرمایه گذاری در کشور باید ضمن حمایت جدی از این مجموعهها به میزان معقولی در تأمین منابع مالی ریسک پذیر باشد، اما نبود این مهم سبب بروز چالش در توسعه دانش بنیانها شده است.
در دسترس نبودن نیروهای متخصص: بحران نیروی انسانی متخصص و در عین حال مسئولیت پذیر، متعهد، باانگیزه و متعهد، روز به روز در عرصه کسب وکار کشور جدیتر میشود. سیل عظیم مهاجرت نخبگان از یک سو و ورود نسلی که صبوری، تعصب و جدیت کمتری در مسیر تحقق اهداف سازمانی دارد از سوی دیگر، بخشی از چالشهای جدی در این عرصه تعریف میشود. البته تلاش برای هدایت نخبگان دانشگاهی در این مسیر وجود دارد که هنوز کافی و رافع نیازهای کنونی نیست.
نبود قوانین و مقررات مناسب: فضای کسب وکار در کشور فضای مناسبی نیست. موانع و مشکلات زیادی برای فعالان اقتصادی وجود دارد و رتبه ما در فضای کسب وکار در دنیا رتبه مناسبی نیست که این مشکلات برای همه شرکتها وجود دارد، اما برای شرکتهای دانش بنیان و استارت آپها شاید بیشتر هم باشد؛ به علت اینکه این شرکتها ایدههای نوآورانهای دارند و باید سریع فعالیت خود را انجام دهند و شاید زمان، عامل شکست آنها باشد.
خام فروشی و هماهنگ نبودن ذی نفعان: با وجود رشد کمی شرکتهای دانش بنیان، هنوز بخش زیادی از منابع کشور به صورت خام صادر میشود و این شرکتها هنوز به جایگاه واقعی شان، حتی از لحاظ کمی، نرسیدهاند. بی شک این امر میتواند آسیبهای فراوانی در مسیر توسعه دانش بنیانها ایجاد کند. علاوه بر این نهادهای متولی و حامی دانش بنیانها در بسیاری از موارد رفتارهای موازی یا متناقض دارند.
آنچه گفته شد، فقط بخشی از چالشهای پیش روی دانش بنیانها در مسیر توسعه و پیشرفت است. اگر میخواهیم کشور در مسیر آبادانی قرار داشته باشد، چارهای نداریم جز باور و حمایت همه جانبه از این مجموعهها با تسهیل در قانون، حمایت جدی سخت افزاری و نرم افزاری، ریسک پذیری معقول و رفع هرآنچه سبب کندشدن مسیر حرکت آنها میشود.