به گزارش شهرآرانیوز؛ فیلم «معجزه پروین» بعد از فیلم «ابراهیم خلیل ا...» دومین فیلم سینمایی محمدرضا ورزی است. ورزی سابقه سریال سازی در ژانر تاریخی را طی سالیانی دراز در تلویزیون تجربه کرده است. «معجزه پروین» نیز مختصات یک کار تاریخی را دارد اگرچه یک فیلم پرترهای یا زندگی نامهای درباره نامدارترین شاعر معاصر ایران، پروین اعتصامی، است.
پروین به دلیل نوع اشعارش که اغلب قالب کلاسیک قصیده و با محتوایی اخلاقی و پند و اندرز است، به اندازه فروغ که شعر نو میگفت در جامعه روشنفکری و جوانان تحصیل کرده ما مطرح نشد. اگر کسی دیوان او را یک بار مرور کرده باشد پی به عظمت روحی و شخصیت بزرگ این شاعر بی همتا خواهد برد. شاعری که در جوانی با بیماری حصبه از دنیا رفت.
«معجزه پروین» از جهاتی فیلم مهم، تأثیرگذار و درخور اعتنایی است و از برخی جهات که مربوط به صحنه پردازی و فیلم نامه میشود دچار ضعف است. کسی که فیلم را مشاهده میکند در ابتدای امر میخواهد با یک داستان جذاب روبه رو شود. بیان تاریخچه زندگی یک شخصیت با زبان تصویر بدون داشتن یک داستان دراماتیک، نقاط عطف، اوج و فرود، نمیتواند مخاطب را راضی کند. فیلم پروین از این جهت که دستش خالی است درام مرکزی درگیرکنندهای ندارد.
فیلم با این دیالوگ برادر پروین (امیرحسین صدیق) به خدمتکار خانه آغاز میشود: [به اون جسم شریف نگو جنازه]و سپس صدای او به صورت نریشن روی تصویر میآید. یک پلان نیز از داخل یک برگ زرد لول شده در میان انبوهی برگ نشان داده میشود و ما از داخل برگ ماشینی را میبینیم که به دوربین نزدیک میشود.
لحظاتی بعد متوجه میشویم او برادر پروین است. این سکانس آغازی و نریشنهای بعدی صدیق نشان از این دارد که مخاطب قرار است فیلم را از زاویه دید برادر پروین مشاهده کند، اما کمی بعد راوی عوض میشود و این بار پدر پروین (محمدرضا شریفی نیا) است که شروع میکند به گفتن نریشن روی تصاویر و کمی بعد هم صدای هر دو قطع میشود و ما فیلم را از نقطه نظر خود پروین میبینیم. این جابه جا شدن زاویه دید روایت مخاطب را دچار سردرگمی میکند.
استفاده گاه و بیگاه از شعر اگرچه تناسبی با فضای شاعرانه فیلم دارد، اما در برخی جاها ارتباط منطقی با فیلم را قطع میکند. به عنوان مثال پروین و دوستش در سینما مشغول تماشای فیلم کمدی هستند که ناگهان سر روی شانه دوست میگذارد و در سینما مشغول شعرخوانی میشود. این اشکالات فیلم نامه در چند جای دیگر نیز ظهور و بروز دارد. اینکه پروین به شوهرش شما میگوید نشان از چیست نشان از ادب؟
نشان از نبود صمیمیت با همسر؟ در هیچ یک از این دو مورد پذیرفته نیست. دلیل آن نیز واضح است و به طول و تفصیل نیاز ندارد. «معجزه پروین» در چند لوکیشن محدود فیلم برداری شده و تنها یک سکانس خارجی در بازار کرمانشاه دارد که متأسفانه طراحی بسیار دم دستی و سطحی انجام شده طوری که به سریالهای تلویزیونی دهه۶۰ پهلو میزند. پدر پروین با آن جایگاه فرهنگی، اجتماعی و کیاستش نمیداند کسی که قرار است دامادش شود اهل افیون است.
چیزی که فیلم به عنوان علت اصلی جدایی پروین از همسرش از آن یاد میکند. زن کولی با بازی خوب ملیکا شریفی نیا با آنکه وضع زندگی اسفباری دارد، اما پیشنهاد پروین برای همراهی و زندگی با او در تهران را رد میکند ولی بعدها خودش سر از خانه پروین در میآورد چرا؟ نمیدانیم.
زن کولی با آن چهره درهم و خارج از قواره به پروین میگوید ماه به ماه حمام نمیرود تا بوی بد بدهد و مردی در او طمع نکند. پروین نیز میگوید کار درستی انجام میدهی. اولا آن چهرهای که گریمور برای درست کردن آن خودش را هلاک کرده بیشتر سبب ترس هر مردی خواهد شد تا طمع. دوما اینکه پروین با آن جایگاه ادبی حمام نرفتن چند ماه به چند ماه او را آن هم بنا به آن دلیلی که گفته شد را تأیید میکند.
چیزی که ما از سر و وضع و شخصیت پروین انتظار داشتیم این است که ردش کند نه تأیید. بازی تخت و بی نوسان مارال بنی آدم نیز آن آن قدرها چشمگیر نبود تا سیمرغی را شکار کند و در بهترین حالت در حد یک تیپ که میتوان او را به مدد گریم و بیان آرامش پذیرفت. پروین میتوانست بهتر از اینها باشد. شاید اگر در قامت یک سریال با تمرکز بیشتری روی فیلم نامه و طراحی صحنه ساخته شود، از کاستیهای فعلی آن کاسته شود.
نوشته: هادی محمدنژاد