افتتاح باشگاه سیمرغ در آرامگاه فردوسی | محفلی برای شاعران و نویسندگان نوجوان تصویری از ریشه‌های نور در اقیانوس ژرف عرفان | نگاهی به نمایشگاه نقاشی و حجم در نگارخانه آسمان مشهد ادای دین هنرمندان مشهدی به شهید جمهور | درباره یک هم آفرینی هنری به مناسبت اولین سالگرد شهادت آیت الله رئیسی نصرالله مدقالچی در آستانه جراحی | آماده‌سازی برای دوبله فصل جدید «آن‌شرلی» فعالیت «تلویزیون اینترنتی همشهری» بدون مجوز! همکاری مهران احمدی، امین حیایی، هادی کاظمی و مهران مدیری در فیلم سینمایی زالو شیوا ارسطویی، نویسنده و شاعر، به خانه ابدی بدرقه شد «شاهنامه»، کتاب راهنمای حکومت داری | درباره کتاب «استقبال از شاهنامه در سده‌های میانه به سانِ آینه پادشاهان» برگزاری یازدهمین دوره کنگره شعر «از توس تا نیشابور» در مشهد + فیلم صفحه نخست روزنامه‌های کشور - دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ کارگردان فیلم پدرخوانده، یک هتل سینمایی راه انداخت درباره فیلم «انفجار در قطار گلوله‌ای»، اکشن نفس‌گیر ژاپنی که نتفلیکس را تکان داد «شب‌های برره» محبوب‌ترین سریال ایرانی در سایت جهانی فروش تئاتر‌های روی صحنه مشهد از ۲۹ میلیارد ریال عبور کرد (۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴) فرار از پله‌های اضطراری فقر | نگاهی به تئاتر «زهرماری» که این شب ها در تماشاخانه مایان روی صحنه است قصه های بزرگ برای بچه‌های کوچک | چند پیشنهاد خرید شاهنامه برای کودک و نوجوان
سرخط خبرها

مخمصه‌های نوشتن | سوژه‌های سمجِ نجات یافته

  • کد خبر: ۳۲۰۰۷۴
  • ۱۵ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۴:۰۷
مخمصه‌های نوشتن | سوژه‌های سمجِ نجات یافته
ایده باید در هر مکان و هر لحظه ول کن نویسنده نباشد. آن‌موقع دیگر نویسنده مبتدی یا بعضا حرفه‌ای باید بتواند رفته‌رفته ابزار نوشتنش را جور کند.

به گزارش شهرآرانیوز؛ در بلاتکلیفی هم آدم نمی‌داند باید چکار کند. مخصوصا وقتی سوژه دقیقا معلوم نباشد. یک تصویر، یک لحظه و یا یک احساس مدام جلوی چشم نویسنده عقب و جلو برود و تصویرش مثل سیدی  که خش رویش افتاده باشد، وسط بدترین شرایط زندگی گیر کند و تصویرش تو حافظه بماند. آن‌وقت است که درگیر نوشتن می‌شود و اساسا جز این راه دیگری ندارد و به قول محمدحسن شهسواری که در کتاب‌های نویسندگی‌اش گفته: «نویسنده کسی نیست که دوست دارد بنویسد، بلکه کسی است که می‌خواهد ننویسد، اما نمی‌تواند.»

بنابراین ایده باید از این خاصیت سمج‌گونه مستثنا نباشد. طوری یقه‌اش را بگیرد که در هر مکان و هر لحظه ول کن نویسنده نباشد. آن‌موقع دیگر نویسنده مبتدی یا بعضا حرفه‌ای باید بتواند رفته‌رفته ابزار نوشتنش را جور کند. مثلا آهنگی پخش کند یا کتاب و رمان محبوبش را تورق بزند، چند صفحه از نوشته‌های قبلی‌اش بخواند تا خلاصه آن بنزین مدنظر را در موتور مغزش بریزد. بعد بنشیند پشت ماشین نوشتنش، فرمان را تو دستش بگیرد و با هر ابزار و هر کلمه و هر فنی که یاد دارد، تا مقصد نهایی داستانش براند؛ بنابراین نوشتن و گفتن از نانوشته‌ها چندان اهمیتی ندارند تا زمانی که بمباران ایده‌های سمج بتوانند در گلاویز زندگی آدم را به زمین بیاندازند و او را ناچار به نوشتن از خود بکنند.

صرف لذت بردن از نوشتن و البته در دسترس داشتن ابزار آن (همچون کلمه، عناصر و داشتن سواد نوشتن)، این رنج از سوژه‌ ایست که سایه به سایه همراه نویسنده می‌دود و او را وارد جهان داستانی خود می‌کند تا در هر دست‌انداز زندگی جلو دیدش رژه برود، تا او را مجبور به نوشتن از خود کند.

-    چگونه سوژه‌ای ابتر می‌ماند؟

اما آنچه سبب می‌شود یک سوژه ابتر بماند، نه تنها بی توجهی به آن است، بلکه وجود مشغله هایست که در زندگی سبب فراموشی یا کم اهمیتی آنها می‌شوند. چنان که انگار اتفاق یا بحرانی از تجربه‌ی زیستی بر روی بحرانی دیگر یا حادثه‌ای دیگر هم پوشانی کند. یا ب عبارتی لایه‌ای از زندگی بر روی لایه‌ی دیگری بیفتد و از توجه و بازتاب آن بر تمام اتفاقات کمرنگ کند. آن وقت دیگر نوشتن از آن سوژه ابتر باقی می‌ماند. چرا که دیگر دغدغه‌ی دیگری بر الویت مسایل برای نویسنده مطرح است. دغدغه‌ای که او را یا از نوشتن آن سوژه بازمی دارد یا سوژه دیگری را غالب بر آن مساله می‌کند، تا خود بتواند بر ذهن و جهان ذهنی و داستانی نویسنده تاثیر بگذارد.

-    چرا نباید از ایده داستانی حرفی به زبان راند؟

در کلام ساده می‌توان گفت: «سوژه همان تیر خلاصی است که در لحظاتی از زندگی گریبان نویسنده را می‌گیرد و تا نوشته نشود و گفته نشود، دست از سر او برنمی‌دارد.»

شاید بتوان این دلیل را همان مساله‌ای ساده، اما مهمِ نگفتن از ایده داستانی یک نویسنده دانست. چرا که اگر ایده به زبان بیاید، آن فرصت مغتنم نوشتن را از دست می‌دهد و از تب و تاب نوشتن می‌اندازد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->