به گزارش شهرآرانیوز، اینها بخشی از اظهارات مرد میانسالی است که با چهرهای نگران و مضطرب وارد مرکز انتظامی شده بود. او درباره ماجرای تلخ و رمزآلودی که برای دختر ۲۳ساله اش رخ داده بود، گفت: حدود۲سال قبل دخترم در یکی از دانشگاههای کشور پذیرفته شد و با وجود همه مخالفتهای خانواده، او برای ادامه تحصیل به یکی از شهرهای بزرگ اطراف تهران رفت. اما طولی نکشید که در تعطیلات بین دو ترم تحصیلی به مشهد بازگشت و ما از طریق تماسهای گاه وبی گاه او متوجه شدیم که با دختر دیگری که در ترمهای بالاتر از او درس میخواند، دوست شده است و رابطه صمیمانهای با او دارد. به همین خاطر هنوز مدت زیادی از تعطیلات باقی مانده بود که دوباره دخترم لوازم شخصی اش را برداشت و راهی تهران شد. رفتارهای او آن قدر مرموز و مشکوک بود که ما خیلی نگران شدیم.
خلاصه دخترم یک ترم تحصیلی دیگر را سپری کرد و در تابستان به مشهد بازگشت. آن جا بود که از میان تماسهای تلفنی او فهمیدم از طریق «ساناز» با پسری جوان وارد رابطه آشنایی شده است. حالا خیلی نگران اوضاع دخترم بودم و به همراه مادرش چندبار با او به گفتوگو نشستیم تا شاید با نصیحتهای ما از مسیر اشتباه خود بازگردد ولی دخترم گوشش بدهکار این حرفها نبود و به نصایح دلسوزانه ما بی توجهی میکرد. کار به جایی رسید که بازهم تعطیلات تابستانی دانشگاه را در نیمه رها کرد و به تهران رفت. او در همین مدت کوتاه بارها به مشهد و تهران سفر میکرد در حالی که هیچ دلیل و توجیه منطقی برای این سفرهای مرموز نداشت.
با شروع سال جدید تحصیلی احساس میکردم که دخترم قصد انصراف از دانشگاه را دارد ولی همچنان به سفرهایش ادامه میداد. وقتی موضوع را به طور پنهانی پیگیری کردم تازه فهمیدم که دخترم ترم تحصیلی را به دلیل نمرات ضعیف مشروط شده است. حتی در این میان متوجه شدم که یک بار دخترم توسط «ساناز» کتک خورده است، اما هیچ وقت دلیل آن را نفهمیدم! بالاخره تصمیم گرفتم تا علت رفتارهای مرموز دخترم را از خودش سوال کنم این بود که در تماس تلفنی از او خواستم به مشهد باز گردد.
بعد از گذشت چندروز از این ماجرا، دخترم زمان بازگشت خودش را به من اطلاع داد و من هم سوار بر خودرو به راه آهن مشهد رفتم و منتظر رسیدن قطار ماندم، اما زمانی که قطار در ایستگاه راه آهن توقف کرد و من برای دیدار او وارد محوطه راه آهن شدم، ناگهان دخترم به طرز عجیبی دچار تشنج شد و روی زمین افتاد.
سراسیمه و نگران پیکر او را به مرکز درمانی رساندم که آن جا با تشخیص کادر درمانی و برای ادامه معالجه، او به یکی از بیمارستانهای روانپزشکی معرفی و بستری شد. در این شرایط بسیار نگران وضعیت وخیم دخترم هستم و نمیدانم چه بلایی به سرش آمده است چرا که او هیچ گاه سابقه تشنج نداشت و اکنون منتظر نظر پزشکان معالج هستم تا بفهمم در پس پرده مسافرتهای مرموز او چه رازی نهفته بود، اماای کاش ...
با توجه به حساسیت این ماجرا و با دستور مستقیم سرهنگ محمدولیان (رئیس کلانتری نجفی مشهد) اقدامات قانونی و بررسیهای روانشناختی درباره این حادثه و ادعاهای پدر نگران دختر مذکور در دایره مددکاری اجتماعی آغاز شد.
منبع: روزنامه خراسان