مریم محبی | شهرآرانیوز؛ حدود بیست سال است که به صورت تخصصی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان فعالیت میکند و برای آنها مینویسد. هرچند قدمهای آغازینش در این مسیر را با شعر بزرگ سال برداشته است، هرچه بیشتر از سروکارداشتنش با دنیای کودکان میگذرد، بیشتر ترجیح میدهد که برای مخاطبهای کم سن وسالتر قلم بزند.
شکرگزاری از خداوند، وطن، خلق وخو و حساسیتهای دوران نوجوانی، دوست داشتن زندگی، و امید به آینده از موضوعاتی هستند که برای منیره هاشمی در اولویتاند، و او دوست دارد اذهان کودکان و نوجوانان را، بیش از هرچیز، با آنها آشنا کند.
این شاعر اهل مشهد متولد ۱۳۵۹ و دانش آموخته رشته دبیری زبان و ادبیات فارسی است. «گربه و ماه»، «روزی که بابا توی جیبم بود»، «روی شاخه آبان»، «جادهای که زائر شد»، «مثل مادرم درخت میشوم»، «خداجونم از تو سپاسگزارم»، «زیتون» و «خانهام را دوست دارم» از آثار منتشرشده اوست.
هاشمی، به تازگی، بابت یکی از جدیدترین کتاب هایش به نام «خانه ایستاده است» در بیستمین جایزه کتاب سال خراسان شایسته تقدیر شناخته شد. این اتفاق باعث شد صحبت مختصری با این شاعر داشته باشیم و نظرش را درباره این جشنواره و وضعیت ادبیات کودک و نوجوان در شهرمان جویا شویم.
آیا حساسیتهایی که در نوشتن قصه و داستان برای کودکان وجود دارد، با همان کمیت و کیفیت، زمان سرودن شعر هم باید رعایت شود، حساسیتهایی ــ مثلاــ درباره موضوعاتی که باید انتخاب شود و چگونگی بیان آن ها؟ و، دراین میان، سرودن از مسائلی، چون «جنگ» برای کودکان درست است؟
هاشمی معتقد است که در سرودن شعر برای مخاطب کودک و نوجوان، قبل از هرچیز، باید با دقت و به صورت عمیق به زمانه و زندگی بچهها نگاه کرد و در آنها تأمل کرد تا بتوان خود را به جای آنها گذاشت؛ دراین صورت است که مخاطب میتواند با آن ارتباط برقرار کند.
او میگوید: «در سرودن شعر هم، مثل نوشتن داستان برای مخاطب کودک، باید مسائل زیادی رعایت شود؛ مثلا، موضوعاتی که انتخاب میشود باید مربوط به دنیای بچهها باشد، یا به دایره واژگانی بچهها توجه شود و از همین محدوده در سرودن شعر استفاده شود. اگر درباره مسائلی مثل جنگ هم میگوییم، باید به جنبههایی اشاره شود که به دنیای کودکان و کودکی ربط داشته باشد.»
بخش دیگر صحبتهای ما به تفاوت کودکان نسل امروز با کودکان نسل گذشته اختصاص پیدا میکند. هاشمی میگوید: «آنچه کودکان دهه ۶۰ و ۷۰ با آن سروکار داشتند کاملا متفاوت است با چیزی که کودکان امروز با آن درگیر هستند؛ واژههایی که استفاده میکنند، نوع زیست و سبک زندگی شان، و بسیاری دیگر از جنبههای زندگی شان تغییر کرده است.
شاعری که امروز برای بچهها شعر میگوید باید به این تحولات توجه کند. چیزهایی را که بچههای امروز میبینند بچههای گذشته نمیدیدند، و بالعکس. بچههای امروز درمعرض هجوم اطلاعات و آموزشهای مختلف قرار دارد. شاعر و نویسنده کودک و نوجوان باید کاملا مراقب این مسئله باشد. او، اگر بخواهد با ذهنیت بچههای دهه ۶۰ و ۷۰ بنویسد و بسراید، مخاطب خود را ازدست میدهد.» این شاعر، پیش ازاین، در گفت وگویی با خبرگزاری «ایبنا» نیز درباره این تفاوت گفته است:
«استادان شعر کودک و نوجوان در اوایل دهه شصت و هفتاد اصولی شعر کودک میسرودند و خود را به سلامت زبان و رعایت نکات دستوری، به ویژه برای سنین پایین تر، ملزم میکردند؛ ما در گذشته شعرهای خوش آهنگ، سالم و به قاعدهای داشتیم. اما این به آن معنا نیست که اکنون چنین شعرهایی نداریم؛ اکنون، هم شاعران کودک و نوجوان خوبی داریم و هم کتابهای خوبی چاپ میشود.
اما کتابها در گذشته شمارگان بالایی داشتند، بیشتر آنها بالای پانزده هزار جلد در هر چاپ [تیراژ داشتند]و به دفعات بالا تجدیدچاپ میشدند؛ درنتیجه، شعرها به دست خیلی از بچهها میرسید. اما اکنون شمارگان کتاب پایین است؛ اگر هم چاپ شود، کم اتفاق میافتد که تجدیدچاپ شود. ناشران هم علاقهای به چاپ مجموعه شعر کودک ندارند، چون فروش کمتری دارد. این میشود که شعرها به دست بچهها نمیرسند.»
منیره هاشمی، همچنین، یادآور میشود که ما در شهرمان ناشران بسیار کمی داریم که منحصرا در حوزه چاپ و انتشار کتاب کودک و نوجوان فعالیت کنند، و بر این باور است که این یک نقطه ضعف است و باید با حمایت نهادهای مرتبط رفع شود: «مشهد همیشه یکی از افتخارات ایران در حوزه ادبیات کودک و نوجوان بوده، شاعران و نویسندگان خیلی خوبی در مشهد داشتهایم و داریم؛ نکته مهم و مغفول این است که در مشهد ناشران زیادی نداریم که منحصرا کار کودک و نوجوان انجام بدهند. خیلی معدودند؛ فقط دو-سه تا داریم. این درحالی است که مشهد همیشه پذیرای گردشگران و زائران است و سالانه خیلی عظیمی از افراد هستند که به این شهر و دیار میآیند. کودکان و نوجوانانی که قدم به اینجا میگذارند نیاز دارند با کالاهای فرهنگی تغذیه شوند.
اما این اتفاق با آثار نویسندگان مشهدی رخ نمیدهد. این قضیه ظرفیت خیلی خوبی ایجاد میکند تا باعث شود مجوز نشر به علاقهمندان بدهند و حمایتشان کنند تا آثار نویسندههای مشهدی به وسیله ناشران مشهدی به دست این کودکان و نوجوانان برسد. الان، کتابهای شاعران ما باید در صفهای طولانی خارج از استان خودمان، در انتظار بایستند برای بررسی شدن. اگر نهادهای مربوطه حمایت کنند، این کار شدنی است.»
پایان بخش صحبتهای منیره هاشمی هم مسئلهٔ جشنواره کتاب سال خراسان رضوی است، جشنوارهای که بیستمین دوره خود را پشت سر گذاشت و سیزدهم اسفند برگزیدگان خود را شناخت. در بخش کودک و نوجوان این دوره، محمد خسروی راد برای کتاب «قصههای محمد: عیدگاه» و منیره هاشمی برای کتاب «خانه ایستاده است» شایسته تقدیر شناخته شدند.
هاشمی دراین باره میگوید: «نکته مثبت جشنواره کتاب سال خراسان رضوی این بود که از همه طیفها و در همه حوزههای کتاب مثل کودک و نوجوان، ادبیات و دین برگزیده داشت. قسمت مهم ماجرا هم این بود که نویسندههای خراسانی و مشهدی دیده شدند، هم آن دسته از نویسندههایی که با ناشران خراسان کار کرده بودند و هم آنهایی که کتاب هایشان به وسیله ناشران دیگر کشور چاپ شده بود؛ این یعنی تلاش همه نویسندههای مشهدی دیده شده، نه صرفا آن دسته از نویسندههایی که آثارشان به وسیله ناشران مشهدی چاپ و روانه بازار شده است.»
«خانه ایستاده است» اثری دیگر حول یکی از همان موضوعها و مضمونهای همیشگی آثار هاشمی است، یعنی مسائلی، چون وطن و انقلاب و آشنایی کودکان با آن ها، و در تهران چاپ شده است. او درباره محتوای کتاب این گونه به ما توضیح میدهد: «'خانه ایستاده است' را سال ۱۴۰۳ انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر کرد و حاوی ۲۰ شعر برای کودکان است. این کتاب تاکنون به سه زبان انگلیسی، عربی و روسی ترجمه شده است و از لحاظ موضوعی حوزه ادبیات پایداری و مقاومت را دربرمی گیرد. درواقع، این کتاب برای بچههای غزه سروده شده است.»