محبوبه عظیم زاده | شهرآرانیوز؛ پیوند بین ادبیات آیینی، دینی و مذهبی با مخاطب کودک و نوجوان، باید از چه جنسی باشد و چگونه؟ بسیاری از افرادی که در این زمینه فعالیت میکنند، معتقدند مضامین و شیوه پرداخت به آن برای مخاطب دچار ضعف و کلیشههایی است و به تکرار افتاده. آیا این حرف صحت دارد و باید آن را قبول کرد؟ و یک سؤال اساسیتر اینکه اصلا نیاز کودکان و نوجوانان برای دریافت مفاهیم دینی چیست؟ آنها به چه جنس محتوایی در این زمینه احتیاج دارند و احتیاجشان باید از چه مسیری به دستشان برسد؟
اینها سؤالاتی است که ما تصمیم گرفتیم آنها را با بیژن شهرامی درمیان بگذاریم؛ او سال هاست در حوزه ادبیات کودک و نوجوان فعالیت دارد و در نشریات متعددی قلم میزند. از این نویسنده تاکنون بیش از سی عنوان کتاب در حوزههای شعر و داستان برای کودکان و نوجوانان، که عمده آنها در قالب ادبیات آیینی است، منتشر شده است. «قصههای روضه» نیز نام کتابی است که چندی پیش منتشر کرد و شامل داستانها و حکایاتی است از مجالس روضه خوانی.
بعد از انقلاب اسلامی در ایران برای نشریات کودک و نوجوان صفحات جدیدی باز شد. در کنار مجلاتی مثل «کیهان بچه ها» که از قبل وجود داشت، نشریات متعددی منتشر شد. «کودک مسلمان بلوچ» که نشریه وزین و مستقلی در حوزه کودک و نوجوان در استان سیستان و بلوچستان است، یکی از این موارد است.
«امید انقلاب»، «نهال انقلاب»، مجله «رشد»، «پوپک» و ... نیز از همین دستاند. اینها نشریاتی هستند که در حوزه ادبیات دینی و ادبیات کودک و نوجوان قدمهای خیلی خوبی برداشتند. اگرچه در چند سال اخیر به واسطه گرانی کاغذ و مشکلات کتاب بعضی از این نشریات تعطیل شده است، اما باز هم هستند نشریاتی که دغدغه ادبیات کودک و نوجوان و مخصوصا ادبیات آیینی را دارند.
در حوزه کتاب هم به همین شکل است. ناشرانی مثل «به نشر» یا دوستانی که در قم هستند، با توجه به اقبال جامعه به ادبیات آیینی، بخشی از محصولاتشان در همین زمینه است. اتفاقا کتابهای فاخر و خوبی هم منتشر کردهاند. همان طور که عرض کردم با وجود گرانی کاغذ و کم شدن تیراژها، خوشبختانه باز هم هستند نویسندگانی که دغدغه دارند و در این زمینه قلم میزنند.
در هر حوزه کاستیهایی وجود دارد. اما اینکه بخواهیم این مسئله را به عنوان یک آفت و دغدغه بزرگ ببینیم نه، من قبول ندارم. نویسندگانی که در این حوزه قلم میزنند همیشه سعی میکنند به روز باشند. یک زمانی خواندن رمان نشانه روشن فکری بود. بعد شد داستان، داستان کوتاه و داستانک و اکنون نویسندههایی داریم که داستانک مینویسند.
این یعنی نویسندگان به شرایط موجود و نیاز روز مخاطبان توجه دارند. از این جهت این قضیه دارد به خوبی پیش میرود. در زمینه مکتوب کارهای فاخری تولید شده و ما شاهد رشد و شکوفایی هستیم. در حوزه تصویرگری، اما احساس میکنم کمی ضعف داریم و باید تقویت شود. این مشکل را البته بیشتر در نشریات شاهدش هستیم.
برای اینکه هزینه تمام شده هر نسخه پایینتر بیاید، عرصه را در اختیار تصویرگرانی میگذارند که تجربه چندانی ندارند. درباره کتاب، این اتفاق کمتر رخ میدهد. چون ناشری که میخواهد کتابی را منتشر کند، دغدغه اش این است که کتابش به فروش برود و بیشتر روی تصویرگری کتاب سرمایه گذاری میکنند.
ما نیاز داریم الگوها و قهرمانها را برای بچهها معرفی کنیم. بچهها باید آنها را بشناسند. آنها الان دارند چهرههای غیرایرانی را به عنوان الگو انتخاب میکنند یا با موجودات افسانهای در بازیهای رایانهای خیلی ارتباط برقرار میکنند. همین شخصیتهایی کارتونی که روی جلد برخی از نوشت افزارها نیز وجود دارد از همین دستاند. این اتفاقات نشان میدهد که نسل نوی ما به الگو نیاز دارد و ما در حوزه ادبیات کودک و نوجوان وظیفه داریم این الگوها را به زبان غیرمستقیم و جذاب در اختیار بچهها بگذاریم.
میتوانیم بچهها را با شخصیتهای ملی و دینی و مفاخر و چهرههای ملی و منطقهای خودمان آشنا کنیم. آن هم در قالب همین ابزاری که اشاره کردهام. ابزارهایی مثل نوشت افزار و بازیهای رایانهای. این وظیفهای است که در این دوره بر عهده نویسندگان است تا به زبان روز و در قالب داستانهای جذاب، بچهها را با قهرمان هایمان آشنا کنند تا ان شاءا... خودشان روزی از چهرههای ملی و مذهبی کشورشان بشوند.