به گزارش شهرآرانیوز، آیتالله سیداحمد علمالهدی در آیین احیای نخستین شب قدر که شامگاه امشب (چهارشنبه، ۲۹ اسفند ۱۴۰۳) با حضور انبوه زائران و مجاوران در حرم مطهر رضوی برگزار شد، با اشاره به فلسفه بزرگداشت شبهای قدر اظهار کرد: یک حقیقت و واقعیتی در زندگانی ما وجود دارد که آن واقعیت باعث شده است تا ما امشب در این محفل در محضر ولایتمدار ثامنالحجج(ع) حضور پیدا کنیم و با این حضور پربرکت، از این شبی که از فیض خاصی برخوردار است، در عرصه زندگی و عمر خودمان بهرهمند شویم. آن حقیقت و واقعیت نیز این است که زندگی ما در حالت معمول آن همچون یک استخر پر از قیر است؛ شاید بتوان بیرون از این فضا اطراف را دید و درک کرد، اما با ابهامی که در زندگی همه ما وجود دارد، حتی سادهترین رویدادهای عمر نیز برای ما اضطرابآور و نگرانکننده میشود و حلاوت حیات و زندگی را برایمان تلخ میکند.
وی با اشاره به یکی از فرمایشات امام علی (ع) افزود: امیرمؤمنان (ع) در حدیثی بهنقل از افلاطون فیلسوف مشهور یونانی میفرماید «اَلعالَمُ کَرَة وَالحَوادِثُ سَهام فَأَینَ المَفَرّ» یعنی جهان مانند یک گوی است که حوادث در آن جریان دارند. حقیقت نیز همین است و این زندگانی پر از حوادث است. بر همین اساس هم انسان در میانه این ابتلائات و مصائب گرفتار میماند و هر لحظه بر او نمیگذرد مگر آنکه غمی از پی غم دیگر میآید.
عضو مجلس خبرگان رهبری خاطرنشان کرد: مسئله دومی هم که برای ما مطرح است، چگونگی پایان عمر است. حالا این زندگی با تمام حوادث و بلایای آن هرجور سپری شد و سن انسان به سالهای پایانی رسید، در این شرایط زندگی قرار است چهطور تمام شود؟ این زمان است که انسان با خود میگوید «فَأَینَ المَفَر» و از خود سؤال میکند که راه فرار کجاست. اینجاست که وجود اقدس علیبنابیطالب(ع) میفرماید «فَفِرّوا اِلَی الله» و از ابنای بشر دعوت میکند که به سمت پروردگار عالم فرار کنند.
وی ادامه داد: زمانی میرسد که همه توانمندیها به ضعف بدل میشود، انسان سرمایههای خود را از دست میدهد، قوای جسمانی او تحلیل میرود و آگاهی جای خود را به ناآگاهی میدهد. آن زمان است که انسان نفسهای مرگ را پشت گردن خود احساس میکند و آن هنگام، تفکر درباره وعده به زندگی پس از مرگ و زندگی ابدی قوت میگیرد.
امام جمعه مشهد با اشاره به فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی تصریح کرد: در این شرایط است که وجود اقدس امام سجاد (ع) میفرماید «فَوَ عِزَّتِکَ یَا سَیِّدِی لَوْ نَهَرْتَنِی مَا بَرِحْتُ مِنْ بَابِکَ» و ذات گرامی پروردگار را به عزت او قسم میدهد که حتی اگر بر بندهاش خشم گرفت، او را از درگاه خودش نراند. این تجلی کامل همان «فَفِرّوا اِلَی الله» است که بنده خود را به بندگی خدای عالم پیوند بزند و هرگز از او رویگردان نشود.
وی تأکید کرد: در ادامه همین دعای گرامی، امام سجاد(ع) به خدای متعال میفرماید «وَ مَا لِی لاَ أَبْکِی وَ لاَ أَدْرِی إِلَى مَا یَکُونُ مَصِیرِی وَ قَدْ خَفَقَتْ عِنْدَ رَأْسِی أَجْنِحَةُ الْمَوْتِ» و این پرسش را مطرح میکند که چرا نباید توبه و انابه کرد درحالی که انسان از سرنوشت خود اطلاعی ندارد، درحالی که سایه مرگ در هر لحظه بر سر اوست و این عقاب تیزپرواز بر وجود او پرواز میکند؟ این فراز همان پاسخ به سؤالات ناتمام درباره پایان زندگی است و حضرت از ذات اقدس پروردگار میخواهد که توفیق عبودیت و تواضع در پیشگاهش را از او سلب نکند. حضرت این را میخواهد تا الگویی برای ما باشد.
آیتالله علمالهدی با اشاره به فرازی از حدیث مشهور نبوی گفت: ما به کجا میرویم؟ آنهم در وضعی که گناهان، دیوار بلندی میان ما و خدا کشیده، اگرچه خدا ما را میبیند، اما ما نمیتوانیم با او مرتبط شویم. امشب، شب آشنایی دوباره ما با خداوند است. رسول گرامی اسلام (ص) میفرماید «إِنَّ لِرَبِّکُمْ فِی أَیَّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحَاتٍ أَلاَ فَتَعَرَّضُوا لَهَا» یعنی در طول زندگی شما زمانهایی است که نسیم رحمت پروردگار بر شما میوزد و موقعیتهایی پیش میآید. پس باید از این فرصتها استفاده کرد. شب قدر، یکی از همین فرصتهاست.
وی بیان کرد: خدای عالم در ماه میهمانی خودش سه شب را مقدر کرد؛ برای همه آنهایی که از او دورند، شیطان میان آنان با خدا جدایی انداخته و معاصی و گناهان رشته ارتباطشان را با پروردگار قطع کرده است. خدا میخواهد در این سه شب همه را بپذیرد؛ بنابراین دست و دل ما را در دست وجود اقدس امیرمؤمنان (ع) میگذارد تا بیاییم و با خدا حرف بزنیم.
نماینده ولیفقیه در استان خراسان رضوی خاطرنشان کرد: از کدام علی حرف میزنیم؟ همان وجود قدسی و باکرامتی که امشب نقطه پایانی مظلومیت اوست. او که تمام زندگیاش درد و رنج بود و نقاط برجستهای از مظلومیت در زندگانیاش نمایان است که ضربت ابنملجم ملعون دربرابر آنها خیلی ناچیز است. این چه امتحانی است که یک عده بریزند به خانه آدم، بالاترین مظالم را در حق خود و عزیزانش روا کنند، فرزندش را در شکم مادر به شهادت برسانند و همسرش را پیش چشمش هتک حرمت کنند؟ علی (ع) این مظالم را دید و تحمل کرد.
وی ادامه داد: در ساعاتی مشابه امشب، حضرت در منزل دخترشان امکلثوم بودند؛ پریشان و مضطرب از روزگار در عالم رؤیا به چشم دیدند که رسول خدا (ص) بالای سرشان ایستاده و گفتوگویی میان این دو وجود قدسی شکل میگیرد که تاریخ آن را روایت کرده است. در نص روایت آمده که فرمود «مَلَکَتْنِی عَیْنِی وَ أَنَا جَالِسٌ فَسَنَحَ لِی رَسُولُ اَللَّهِ» یعنی به عالم رؤیا دیدم که نشسته بودم که ناگهان رسول خدا (ص) بر من وارد شدند. «فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا ذَا لَقِیتُ مِنْ أُمَّتِکَ مِنَ اَلْأَوَدِ وَ اَللَّدَدِ» یعنی ای پیامبر خدا، از امت تو مصائب بیپایان دیدم و در حق من ستمها کردند. اینجاست که میفرماید «فَقَالَ اُدْعُ عَلَیْهِمْ» یعنی رسول خدا (ص) به من فرمود پس آنها را نفرین کن و من گفتم «أَبْدَلَنِی اَللَّهُ بِهِمْ خَیْراً مِنْهُمْ وَ أَبْدَلَهُمْ بِی شَرّاً لَهُمْ مِنِّی» یعنی باشد که خدا بهتر از آنها را نصیب من کند و بدتر از من را بر آنان بگمارد. پس از این روایت است که حضرت پا به مسجد کوفه گذاشتند و زمانی در میانه نماز صبح، منادی ندا داد که «اَلا قَد قُتِلَ اَمیرالمُؤمِنین» یعنی ای مردم، همانا که امیرمؤمنان شهید شد.