از سه روز پیش که خبر سفر دو روزه معاون اول رئیسجمهور به مشهد را شنیدیم، خرسند بودیم از اینکه فرصتی برایمان فراهم شده تا از آقای عارف به نمایندگی از دولت، مطالبات و وعدههای برزمینمانده و خاکخورده برای حال مشکلات مشهد را پیگیری کنیم، اما دیروز چهاردهمین نشست کارگروه ملی زیارت و نخستین جلسه این کارگروه در دولت چهاردهم به میزبانی مشهد در حالی برگزار شد که خبرنگاران مشهدی باز هم نامحرم بودند و برای پوشش هیچ یک از برنامههای معاون اول رئیس جمهور دعوت نشدند.
دیروز چشم خبرنگاران مشهدی به سایت استانداری و آستان قدس بود تا شاید خبری را که از فیلترهای استانداری گذشته، از مصوبات کارگروه ملی زیارت که پشت درهای بسته برگزار شد و فقط عکاسان اجازه حضور در آن را داشتند، روی خروجی آنها قرار بگیرد. خبرها منتشر شد، اما چه خبری؟
خبری که در نهایت از آوردههای نشست اعضای کارگروه ملی زیارت برای مشهد اطلاعات و دادههای منسجمی را به مخاطبان منتقل نمیکرد و صرفا به بیان کمبودها و ضرورتها از جانب مسئولان استانی و وعدههای آقای عارف برای پیگیری مطالبات مردم در حوزه زیارت محدود می شد. از این میان شاید بتوان از دل گفتههای رئیس مجمع نمایندگان استان، برخی مصوبات نشست را به سختی بیرون کشید.
اهالی رسانه در مشهد البته به این دعوت نشدنها و نامحرم انگاشته شدنها عادت دارند، اما مگر غیر از این است که رسالت رسانه برقراری ارتباط دوسویه میان بدنه اجتماع یا همان مردم از یک سو، و مسئولان از سوی دیگر است تا خوانش مردم و کارگزاران دولت از پیام یکدیگر «خوانش مرجح» باشد، نه «خوانش متضاد»؟ مگر غیر از این است که رسانه واسطهای است برای اینکه پیام مدنظر میان دو سوی چرخه ارتباطی به درستی منتقل شود؟ مگر غیر از این است که رسانه باید محرم باشد تا بتواند نقش مطالبه گری خود را به درستی ایفا کند؟
در روزگاری که روز به روز بر شمار کاربران فضای مجازی و شبکههای اجتماعی افزوده میشود، جریان آزاد اطلاعات بیش از پیش به مطالبه عمومی تبدیل شده است؛ در چنین روزگار و فضایی است که اهمیت و نقش حرفهای که میشود آن را فراتر از خبرنگاری و روزنامه نگاری دانست و حالا نامش را «رسانه نگاری» گذاشت، بیش از پیش عیان میشود؛ نخستین پیش نیاز ایفای درست این نقش از سوی رسانه نگاران این است که خودشان از جانب هر دو سوی چرخه ارتباطی، یعنی هم مردم و هم مسئولان، محرم دانسته شوند و مورد وثوق و اعتماد؛ وقتی مسئولان رسانه را محرم نمیدانند، حاصلش میشود اینکه از منظر مردم هم خبرنگاران، سانسورچیهای مسئولان هستند که در قلم هایشان نشانی از صداقت و مطالبه گری و تلاشی برای منفعت مردم نیست. در چنین فضایی، رسانه چطور میتواند رکن چهارم دموکراسی باشد؟
ما در روزنامه شهرآرا پیشتر و در دوره تکیه آقای نظری بر کرسی استانداری خراسان رضوی، دلسوزانه از ایشان خواستیم که رسانهها را محرم بدانند؛ خواستهای که البته تا پایان تصدی ایشان بر این کرسی چندان اجابت نشد و رسانهها نامحرم باقی ماندند؛ آقای مظفری! منکر دعوت از نمایندگان رسانههای استان در برخی جلسات و شوراهای استانداری نیستیم، اما گمان ما این بود که با حضور شما در ساختمان سفید خیابان بهار و در کسوت استانداری خراسان رضوی، روح تازهای در ارتباط نهاد عالی اجرایی دولت در استان با اهالی رسانه دمیده شود، اما دریغ و افسوس که گویا در هنوز بر همان پاشنه میچرخد و خبر چندانی از تحول در این زمینه نیست و آنچه تاکنون رخ داده، با نقطه مطلوب زمین تا آسمان فاصله دارد.
آقای استاندار! نمیخواهیم «یکه به قاضی برویم»؛ انتظارمان این است که در برگزاری جلساتی به این مهمی که پوشش و مطالبه رسانهای صحیح از آن میتواند به گره گشایی از مشکلات شهر امام رضا (ع) منجر شود، حتی اگر برگزاری جلسات پشت درهای بسته خواسته پایتخت نشینان است، شما مقابل این خواسته بایستید و به آن تن ندهید. آخر چطور میشود در پوشش رویدادهای مهم ملی در مشهد، رسانههای محلیمان را که هر یک، خود پیشینهای طولانی و کارنامهای قابل قبول و اثرگذار دارند، نادیده گرفت؟
اگر هم این مدل، استراتژی شما یا اداره کل روابط عمومی تان است که صد حیف و صد افسوس و به قول آن پیرمرد کشاورز طبسی «خودتان میدانید و مملکتتان، خداحافظ».