برگزاری هفدهمین جشنواره موسیقی نواحی با حضور ۳۲ گروه فردین معصومی مهمان جدید برنامه ۱۰۰۱ محسن کیایی + زمان پخش پخش رایگان سریال‌های جدید از پلتفرم استارنت نمایش آثار جعفر پناهی در جشنواره سیدنی مدیرکل جدید هنر‌های نمایشی چه کسی است؟ آخرین اخبار از نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران زمان پخش قسمت آخر سریال پایتخت ۷ اکران فیلم پیر پسر در بهار ۱۴۰۴ سریال سلمان فارسی در چه مرحله‌ای از ساخت قرار دارد؟ بهترین رمان‌های جهان از دیدگاه ماریو بارگاس نقد و بررسی کتاب خضرانه اثر سعید تشکری در مشهد صفحه نخست روزنامه‌های کشور - چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۴ اکران رایگان آخرین قسمت سریال پایتخت ۷ در برج میلاد رئیس بنیاد فرهنگی روایت فتح: در حوزه فیلم‌سازی دفاع مقدس خیلی عقب هستیم آموزش داستان نویسی | تداوم حافظه (بخش هفتم) علی نصیریان در مراسم اکران هفت بهارنارنج: به خاطر پول، هنر را رها نکنید درباره ماریو بارگاس یوسا، نویسنده برنده نوبل | از تبار عاصیان و ناسازان
سرخط خبرها

یادی از نورالدین رضوی سروستانی، خواننده و مدرس فقید آواز ایرانی | نسیمی از سوی سروستان

  • کد خبر: ۳۲۵۸۹۷
  • ۲۱ فروردين ۱۴۰۴ - ۱۳:۵۲
یادی از نورالدین رضوی سروستانی، خواننده و مدرس فقید آواز ایرانی | نسیمی از سوی سروستان
یادی از نورالدین رضوی سروستانی، خواننده و مدرس فقید آواز ایرانی که ۲۱ فروردین ۱۳۱۴ متولد شد.

به گزارش شهرآرانیوز؛ 

یکم/ در کوچه‌های سروستان

حاجی رضوی در کوچه‌پس‌کوچه‌های سروستان راه می‌افتاد و گنجشک‌ها بالای سرش سایه می‌بستند. بچه‌ها لای دست و پای بزرگ‌تر‌ها چشم دوخته بودند به دهان پیش روی جمعیت و زن و مرد آهسته آهسته مثل کاروانی منسجم و تازه نفس او را دنبال می‌کردند: «هرکه دارد هوس بیت خدا، بسم‌ا... / هر که شد همسفر و همره ما بسم ا...»

علم توی دستان حاجی رضوی بود و حالا این‌طور کم‌کم تمام شهر خبردار می‌شد که باز یک نفر عازم عتبات است. سیدنورالدین آن روز‌ها کودک بود. روی سرپنجه‌های پا قدبلندی می‌کرد و فقط می‌دانست چیزی در کلام و لحن و نفس پدرش هست که توی سینه باقی آد‌م‌ها پیدا نمی‌شود. مراسم چاوشی‌خوانی توی سروستان فقط با چاشنی آوای پدرش رونق داشت.

ناقوس‌های آذین‌بندی شده و اسب‌های یراق‌بسته، برای میزبانی از حضور پدر قطار شده بودند و این مابین سیدنورالدین وسط جمعِ دیگر کودکان، بادی به غبغب انداخته بود و با انگشت، پدر را نشان می‌داد که صدایش، با دیگر اهالی شهر توفیر دارد. او از همان روزها، دلش می‌خواست یکی شبیه بابا شود. با همان طنین جادویی و خلوص در نفس. حاجی رضوی هرچند پیشه‌اش سنگ‌تراشی بود، اما آنچه از او به سیدنورالدین رسید، همان صدای نابی بود که بعد‌ها به واسطه لقمه حلال و پرورش صحیح، در مسیر درخشانی تربیت یافت.

دوم/ آواز در شیراز

سروستان بی‌وجود پدر، لطفی نداشت. از در و دیوار کوچه‌پس‌کوچه‌هایش، غصه می‌بارید. توی هر محله‌ای قدم می‌گذاشت، صدای دل‌نشین پدر در سرش زنگ می‌خورد و بغض، چنگ می‌انداخت به گلوی نوجوانی‌اش. نورالدین فقط سیزده سال داشت که عبای یتیمی به شانه انداخت. یک کلاس ششمی مبهوت و دلتنگ که ناگهان با فقدان پدر، سرگردان و آشفته شده بود. پس راه افتاد سمت شیراز. با هرآنچه که توی این سیزده سال از پدر آموخته بود.

این آخری‌ها که به تشویق پدر، قرائت قرآن را دنبال می‌کرد، انگار تار‌های گلویش، شکوفه کرده بود. صدا، راهش را از میان بلاتکلیفی‌های نوجوانی باز کرده بود و قاری قرآن بودن در جامعه‌ای که پدر را به واسطه چاوشی‌خوانی‌های دل‌نشینش می‌شناختند، پیشه آبرومند و محبوبی به شمار می‌آمد. پدر که بار‌ها در محافل خصوصی و عمومی، قرآن تلاوت می‌کرد، از جایی به بعد پسر را فرستاده بود از محضر استادان وقت، بیاموزد. با چنین زمینه‌ای، وقتی پای سیدنورالدین به شیراز باز شد، به واسطه استاد نجفیان ترغیب به آزمودن خود در ورطه تصنیف‌خوانی شد. دنیای ناشناخته‌ای که می‌توانست روزگارش را عوض کند.

تصنیف خوانی، هنر باوقاری بود. هزار هزار توفیر داشت با دیگر شاخه‌های آوازی که بعضا به بیراهه ابتذال می‌رسید. تصنیف خوانی، قاعده و احترام و حرمت خاصی داشت. می‌شد آواز خواند و دل‌های بسیاری را با خود همراه کرد. حالا شیراز همان شهری بود که بغض سال‌ها سرگشتگی را در حنجره تصنیف می‌شکست و آرام آرام از سیدنورالدین، آدم تازه‌ای می‌ساخت. او به تدریج به واسطه آموزه‌های استاد مشیرمعظم افشار، حوالی بیست سالگی زیر و بم آواز ایرانی را آموخت و صدایش برای اولین بار در سال ۱۳۳۷ از رادیو شیراز به گوش رسید.

سوم/ صدای نو از رادیو تهران

او حالا دیگر هرآنچه که می‌باید از آواز آموخته بود و سکوی رادیو شیراز برای شنیده شدن قابلیت‌های آوایی او، کوتاه بود؛ بنابراین سیدنورالدین نیز شبیه به بسیاری از هنرمندان دیگر از جایی به بعد راهی پایتخت شد تا بیش از پیش در این مسیر بی‌انتها، قدم بردارد. تهران با وجود استادانی بنام و برجسته، با روی گشاده از استعدادی، چون او میزبانی کرد.

استادانی نظیر: مرتضی محجوبی، احمد عبادی، رضا فروتن، سلیمان امیرقاسمی، علی‌اکبر شهنازی، اصغر بهاری و نورعلی‌خان برومند که هر کدام وزنه سنگینی در عالم تصنیف‌خوانی به شمار می‌آمدند. حالا او در رویارویی با سطح تازه‌ای از آموزه‌های هنر آوازخوانی، با شعف و اشتیاقی دوچندان، از گوشه‌های کهن دستگاه‌های ایرانی بهره می‌برد. رادیو تهران نیز افتخار معرفی چهره‌ای تازه در عالم موسیقی را داشت که از شیراز به پایتخت آمده بود و صدایش، عطر نارنج می‌داد.

چهارم/ بار دیگر شیراز

زمان زیادی نگذشت که شاگرد مستعد دیروز به استاد صبور و حاذقی تبدیل شد که مفتخر به پرورش چهره‌هایی ماندگار در عرصه آواز ایرانی شد. با پیروزی انقلاب اسلامی به شیراز برگشت و تا پایان دهه‌۶۰، هم‌ولایتی‌هایش را از هرآنچه که تا آن روز آموخته بود، مستفیض کرد. تدریس آواز در مراکز هنری و کارشناسی جشنواره‌های هنری، از او استادی تمام عیار ساخته بود، آن‌چنان‌که به شایستگی در دهه ۷۰ به عنوان یکی از اعضای هیئت مؤسس و هیئت مدیره خانه موسیقی ایران انتخاب شد.

هنرمندی که طی ۴۵ سال فعالیت حرفه‌ای خود، بی‌آنکه تقلایی برای دیده شدن داشته باشد، استوار و بی‌حاشیه به دنبال اعتلای شیوه آواز قدمای موسیقی ایرانی بود تا دانسته‌هایش را تمام و کمال به نسل‌های پس از خود منتقل کند. چه با پرورش استعدادهایی، چون علیرضا قربانی و حسین علیشاپور و چه با انتشار آلبوم‌های گرانمایه‌ای، چون «سروستان» و «نوای غربت» و «نسیم سحر». استاد سروستانی ۶۴ ساله بود که در یک روز اردیبهشتی به نارنجستان‌های شیراز بازگشت تا در خاکی که در آن ریشه داشت، برای همیشه آرام بگیرد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->