جایگاه زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در فرهنگ شیعی| از روایت ثواب تا پیوند اجتماعی خراسان رضوی، میزبان ۳۷۵ شهید گمنام در ۱۵۲ نقطه | ۲۶ گلزار شهدا همچنان فاقد یادمان است  موشن گرافی | یاران رضا (ع) | سردار شهید یوسف کلاهدوز گلزار‌های شهدا در آغوش اشک و آب و گلاب | آیین غبارروبی گلزار‌های شهدا در خراسان رضوی برگزار شد (۳ مهر ۱۴۰۴) موشن گرافی | یاران رضا (ع) | سردار شهید علی اصغر حسینی محراب دانشگاه علوم اسلامی رضوی آماده ایجاد رشته‌های رسانه‌ای آیین عمامه‌گذاری طلاب حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم(ع) برگزار می‌شود به یاد سروان خالد حیدری، نخستین شهید خلبان جنگ تحمیلی | آخرین خط جاودانه روی آسمان چشمه فضیلت و برترى گفتاری درباره مسیر کسب رضایت امام زمان (عج) | انتظار علیه ایستایی اکران تصاویر ۱۸ هزار شهید خراسان رضوی در مشهد دعوت از مردم خراسان رضوی برای شرکت در راهپیمایی جمعه‌های خشم و نصر (۴ مهر ۱۴۰۴) «احیا»؛ دانشگاهی معنوی برای نسل بی‌نهایت + فیلم وزیر فرهنگ: شهید سید حسن نصرالله باعث سربلندی شیعیان شده است آستان قدس رضوی اقدام به جذب نیروی خدمت سربازی می‌کند زندگی شهدای منا با جزئیات روایت‌گری شود فضایل و طریقه ختم دعای نادعلی+ متن و ترجمه لزوم انتقال مفاهیم دفاع مقدس با زبان و ابزار روز ثبت ۹۴ درصد اشتغال توسط بسیج سازندگی جانشین فرمانده کل سپاه در مشهد: پیروز قطعی جنگ ۱۲روزه، ملت ایران بود |  نیرو‌های مسلح ایران در آمادگی کامل هستند
سرخط خبرها

به غیر گوشه بامت مباد جای قرارم

  • کد خبر: ۳۲۸۳۹۸
  • ۰۳ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۴:۴۰
به غیر گوشه بامت مباد جای قرارم
اتوبوس خط‌۱۲ برایم همیشه سفیر حرم بوده و هرکس در این اتوبوس است حتی اگر مقصدش حرم نباشد باز در گمانم مهمان آقاست.

حالم زیاد روبه‌راه نبود. مثل مرغ پرکنده از این طرف به آن طرف می‌رفتم. فکر کردم شاید اگر اتاق‌خواب را به‌هم بریزم و مرتب کنم تمرکزم را به دست بیاورم. لباس‌های زمستانی را جمع کردم و لباس‌های تابستانی را در دسترس قرار دادم. اتاق را جارو کردم و آینه را از غبار تمیز کردم.

اما غبار از قلبم زدوده نشد. رفتم سراغ آشپزخانه و دستی به کابینت‌ها بردم و مرتبشان کردم.

کشو‌های یخچال را درآوردم و بعد از شست‌وشو خشکشان کردم و دوباره گذاشتمشان داخل یخچال. آشپزخانه را جارو کردم و با یک لیوان چای رفتم سراغ گوشی‌ام، اما هیچ کدام پریشان‌احوالی‌ام را آرام و قرار نبود. همین‌طور که استوری یکی از دوستانم را باز کردم دیدم بیتی از عاشق اصفهانی را نوشته است:

«هوای کوی تو دارم چه گلشنی چه بهشتی
به غیر گوشه بامت مباد جای قرارم»

اشک از گوشه چشمانم سرازیر شد و حس کردم کبوتری دور افتاده از صحن گوهرشادم و دلم هوایی شد که از ورودی قدس وارد مسجد گوهرشاد شوم.

بچه را به پدرش سپردم و راهی حرم شدم.

اتوبوس خط‌۱۲ برایم همیشه سفیر حرم بوده و هرکس در این اتوبوس است حتی اگر مقصدش حرم نباشد باز در گمانم مهمان آقاست.

به بست شیخ طوسی رسیدم و بعد از تفتیش وارد صحن شدم و از همانجا مستقیم وارد صحن انقلاب شدم و به سمت ضریح رفتم.

شروع کردم به زمزمه زیارت عاشورا و دوبار در صف زیارت ایستادم که بتوانم زیارت عاشورا را به صدلعن‌وصدسلامش قرائت کنم و گاهی به ضریح چشم می‌دوختم و امام را خطاب قرار می‌دادم.

زیارتم که تمام شد به هوای مسجد گوهرشاد پرکشیدم و وارد صحن قدس شدم. همین‌طور که تصاویر کودکان فلسطینی از نظرم عبور می‌کرد برایشان سوره فتح را قرائت می‌کردم. به مسجد گوهرشاد وارد شدم و ناخودآگاه زیرلب گفتم:

‌دلم کبوتر جلدی‌ست کنج گوهرشاد‌

سمت ایوان مقصوره رفتم و روبه‌روی گنبد نشستم و بدون اینکه چیزی به زبان بیاورم خیره شدم به گنبد و زمان از دستم خارج شد ناگهان بی‌قرار دخترکم شدم که به پدرش سپرده‌بودمش، پس از پدرمان آقا علی‌بن موسی‌الرضا (ع) اذن گرفتم و با آرامش باز با خط‌۱۲ به خانه برگشتم و فهمیدم گاهی هیچ‌کسی جز امام نمی‌تواند آرام و قرارمان باشد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->