دیدار رئیس شورای عالی استان‌ها با خانواده شهیدان نظری در مشهد + عکس جزئیات برگزاری آیین شیرخوارگان حسینی در حرم امام‌رضا(ع) (۶ تیر ۱۴۰۴) آغاز بازگشت هوایی زائران حج به کشور | نخستین پرواز در فرودگاه مشهد به زمین نشست (۵ تیرماه ۱۴۰۴) ۲ هزار و ۲۰۰ بقعه متبرکه در سراسر کشور میزبان برگزاری نمایش‌های آیینی در محرم ۱۴۰۴ بیش از ۶۰ هیئت در مشهد میزبان مراسم شیرخوارگان حسینی در محرم ۱۴۰۴ پیکر شهید «امیرحسین مزینی» در فریمان تشییع می‌شود بزرگ‌ترین اجتماع شیرخوارگان حسینی، در حرم امام‌رضا(ع) برگزار می‌شود پایگاه‌های بسیج مشهد و خراسان رضوی از علاقه‌مندان ثبت‌نام می‌کنند ۳ شهید از یک خانه؛ صبر بانوی مشهدی دربرابر جنایت صهیونیست‌ها + فیلم برافراشته‌شدن پرچم‌های سیاه عزای امام‌حسین(ع) بر فراز گلدسته‌ها و ایوان‌های حرم امام‌رضا(ع) نماز و اعمال دهه اول ماه محرم محرم ۱۴۰۴ جلوه‌ای از مقاومت فرهنگی ملت ایران دربرابر حمله متجاوزانه اسرائیل به ایران است حسینیه‌ای به وسعت مشهد | برنامه هیئت‌های مذهبی مشهد در محرم ۱۴۰۴ سومین گردهمایی ملی کودکان عاشورایی برگزار می‌شود میدان شهدا مشهد میزبان برنامه «روضه خانگی به وسعت یک میدان» در دهه اول محرم ۱۴۰۴ محرم حماسی در مشهد | آوای بصیرت و مقاومت، محور نوحه‌های امسال خواهد بود پیکر شهید «سردار حاج‌محمد کاظمی» همراه با پیکر ۹ شهید دیگر برای تشییع به مشهد می‌آیند ویژه برنامه‌های سازمان تبلیغات اسلامی خراسان رضوی در محرم ۱۴۰۴ | از گفتمان‌سازی تا پشتیبانی هیئات مذهبی دهه اول محرم ۱۴۰۴ در مشهد هیئت کجا برویم؟ پذیرایی شبانه‌روزی از زائران در چایخانه‌های حرم امام‌رضا(ع)، هم‌زمان با ایام محرم ۱۴۰۴
سرخط خبرها

رگ‌های آبی فرانک

  • کد خبر: ۳۳۲۷۰۸
  • ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۶:۱۶
رگ‌های آبی فرانک
مگر می‌شود دختری برای پدر نای‌نای نکند، کفش سوتی نپوشد، النگوی طلا روی دست‌های کپلش نبندد و برود؟ عروسی و عقد و بله گفتن هییییچ.
حامد عسکری
نویسنده حامد عسکری

از همان وقتی که سرش در تاریکی حوله فرو رفته بود و داشت مو‌ها و تنش را از خیسی سطل آب بعد از اولین پرواز انفرادی خشک می‌کرد، به خودش قول داده بود، قسم خورده بود و تأکید همه استادان و بزرگان پرواز هم همین بود که هرچه اندوه و استرس و فکر داری پشت در کاک‌پیت می‌گذاری و می‌روی تو، جان حداقل دویست مسافر در سرپنجه و مغز توست و اولین اشتباه آخرین اشتباه توست.

ولی نمی‌شد، این قلم را نمی‌شد بهش فکر نکرد. رگ‌های آبی و کوچک فرانک سه‌ساله‌اش مگر چقدر زور داشت که حالا دارو‌های شیمی‌درمانی را هم قرار باشد در خودش نگه‌داری کند و انتقال دهد و چیزی نشود. یک لکه تیره توی ادرارش توی پوشکش ماهرخ دیده بود و تکرار که شده بود مشورت و مشورت، یعنی پزشک اطفال و آزمایش و انکولوژیست و یاعلی از تو مدد...

به فرانک فکر می‌کرد، به اینکه فرانک هنوز پیتزا نخورده، شهربازی نرفته، دوچرخه صورتی رکاب نزده، مهد نرفته، استخر و دریا و جنگل هم ندیده و سهمش را از شکلات‌های دنیا و کش مو‌های کارگاه‌های تولیدی جهان دریافت نکرده است و حالا باید برود؟ مگر می‌شود دختری برای پدر نای‌نای نکند، کفش سوتی نپوشد، النگوی طلا روی دست‌های کپلش نبندد و برود؟ عروسی و عقد و بله گفتن هییییچ.

با همین فکر‌ها و حرف‌ها بود که لقمه گنده ابر کنار رفت و پرتقال طلایی بزرگ و روشن و درخشان روی زمین را دید، گنبد نگینی درخشان بود که مشهد در آغوشش گرفته بود. روال و عرف و عادت نبود ولی از دلش گذشت. از توی گوشی‌اش صلوات خاصه امام رضای عزیز را پیدا کرد، گرفت جلو بلندگویی که با مسافر‌ها حرف می‌زند و گفت: سمت راستمان درست زیر بال می‌توانید گنبد حضرت رضا (ع) را ببینید و بعد گفت یک دور می‌زنم که مسافران بال چپ هم بتوانند مشاهده‌گر باشند.

در همین حین صلوات را پخش کرد. بغضش ترکید و گفت همه مسافر‌های این پرواز ممکن است نتوانند به زیارت تو بیایند و من توجهشان را به نام و حرم شما جلب کردم. فرانک من هم توجه شما را می‌خواهد. لطفا مراقب آن رگ‌های آبی نازک باشید.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->