یکی از دلایل مهمی که فردوسی را «پاسدار زبان فارسی» مینامیم، نقشی است که شاهنامه در حفظ و تثبیت این زبان ایفا کرده است. البته منظور از پاسدار، معنای امروزی کلمه نیست، بلکه جایگاه شاهنامه بهعنوان یکی از مهمترین آثار ادبی زبان فارسی مدنظر است. شاهنامه با واژگان فراوان فارسی و محتوای غنی خود، در دورهای که زبان فارسی درمعرض تهدید زبان عربی و زبانهای بیگانه قرار داشت، به یکی از پشتوانههای مهم این زبان تبدیل شد.
فردوسی با پیشهکردن نظم این اثر عظیم، موجب پایداری و گسترش زبان فارسی شد. شاهنامه خزانهای از واژگان، ترکیبات، مفاهیم و داستانهایی است که بعدها در متون مختلف فارسی انعکاس یافت. این اثر بهعنوان سنگر مستحکمی دربرابر تهدیدات زبانی عمل کرد و به زبان فارسی زندگی دوباره بخشید. به همیندلیل شاهنامه را میتوان «تکیهگاه زبان فارسی» دانست؛ اثری که توانست این زبان را به پویایی برساند و به نسلهای بعدی تحویل دهد.
یکی از بزرگترین دستاوردهای شاهنامه، این است که توانایی زبان فارسی را در انتقال مفاهیم عمیق انسانی و روایت داستانهای بزرگ به نمایش گذاشت. فردوسی به شاعران و نویسندگان فارسیزبان اثبات کرد که با استفاده از این زبان میتوان به بازآفرینی تاریخ، اسطورهها و داستانهای شگفتانگیز پرداخت.
شاهنامه منبعی است که نویسندگان قرنها از آن واژگان، مفاهیم و حتی الهام گرفتهاند. درواقع، این اثر گنجینهای است که زبان فارسی از آن تغذیه کرده است. فردوسی نشان داد که زبان فارسی از قدرتی کافی برای نظمپذیری، روایت و انتقال مفاهیم زندگی انسان برخوردار است. این موضوع نهتنها باعث تقویت زبان فارسی شد، بلکه راه را برای نویسندگان و گویندگان بعدی هموار کرد. شاهنامه به آنان اطمینان بخشید که این زبان، توانایی انتقال ارزشها و مفاهیم پیچیده را دارد. شاهنامه نهتنها اثری زبانی، بلکه آینهای از فرهنگ، آداب و رسوم اقوام مختلف ایرانی است.
این اثر گنجینهای بیبدیل از ارزشهای مشترک ایرانیان است که هویت فرهنگی و ملی آنان را در خود منعکس میکند. از آداب و رسوم کهن ایرانی مانند نوروز، جشن سده، نقش آتش، آیینهای مهری و باورهای زروانی تا داستانها و اسطورههای ایرانی نظیر رستم و سهراب، همه این عناصر فرهنگی در شاهنامه یکجا جمع شده است.
این مجموعه ارزشمند بهگونهای است که همه اقوام ایرانی، هویت خود را در آن پیدا میکنند. شاهنامه پیونددهنده اقوام ایرانی است؛ اثری که برای هر قومی بخشی از میراث و ارزشهایش را در خود جای داده است. حتی فراتر از مرزهای ایران، اقوام مجاور نیز شاهنامه را اثر فرهنگیای مییابند که با ارزشهای آنان سازگار است.
شاهنامه نهتنها یک کتاب ادبی، بلکه نماد هویت فرهنگی اقوام مختلف ایرانی است. هر قومی که به شاهنامه مینگرد، ارزشها، باورها و آرمانهای فرهنگی خود را در آن میبیند.
این گنجینه فرهنگی، آداب و رسوم، شیوههای زندگی و دستاوردهای فکری ایرانیان را گرد هم آورده است و بههمیندلیل جایگاه ویژهای در تاریخ ایرانیان دارد. شاهنامه فردوسی توانسته است زبان فارسی را از خطرات زوال حفظ کرده و پیوندی فرهنگی میان اقوام ایرانی ایجاد کند. این اثر نهتنها از بُعد زبانی، بلکه در بُعد فرهنگی و اجتماعی نیز تأثیرگذار بوده است.
به بیان دیگر، شاهنامه یک سنگر ادبی و فرهنگی است که توانسته است راه را برای ادامه هویت ایرانی و گسترش زبان فارسی باز کند. شاهنامه اثباتی است بر ظرفیت بینهایت زبان فارسی و چارچوبی برای حفظ و گسترش هویت ایرانی. در عمل، این اثر همواره بخشی از میراث زبانی و فرهنگی ایران بوده و خواهد بود؛ گنجینهای مشترک که به تمامی ایرانیان و حتی فراتر از آن تعلق دارد.