در دنیای ما، مرگ همیشه انتخاب ارادی نیست؛ گاه، بیآنکه کسی تصمیمی برای مرگ بگیرد، اسیر انتخاب دیگران میشود. دود سیگار شاید بیصدا باشد، اما فاجعهای که میآفریند، پرصداست؛ پرصدا نه برای آنکه گوشخراش باشد، بلکه برای آنکه جان آدمی را میگیرد، بدون آنکه کسی بخواهد یا بتواند مانعش شود. بیراه نیست اگر بگوییم مرگ ناشی از دود دستدوم سیگار، فقط یک «حادثه» نیست؛ قتل نفس خاموشی است که جامعه باید برایش فکری اساسی کند.
امسال، شعار محوری جامعه جهانی مبارزه با دخانیات، افشاگری علیه تاکتیکهای فریبنده صنعت دخانیات است؛ صنعتی که با صرف هزینههای گزاف، محصولاتش را در قامت نماد «تفریح و رهایی» مینشاند. ما نیز بهعنوان بخشی کوچک از این کارزار، وظیفه داریم که نقش خود را ایفا کنیم و آگاهی عمومی را ارتقا دهیم؛ زیرا این نبرد، بهوضوح جنگی نابرابر است. ازیکسو، فعالان حوزه سلامت، شب و روز با وجدان کاری مشغول فعالیتاند و سعی دارند با اطلاعرسانی مستمر، تصویر واقعی سیگار را بدون روتوش، پیش چشمان جامعه بگشایند.
اما از سوی مقابل، «مافیای دخانیات» با ترفندها و نفوذ روزافزون خود در رسانهها، چهرهای جذاب از سیگار میسازد؛ چهرهای که توسط سلبریتیها، بازیگران شناختهشده و حتی برنامههای خانوادگی عادیسازی میشود. وقتی سالمندان در قاب تلویزیون راحت و بدون نگرانی از سلامتی، سیگار به دست میگیرند، این پیام اشتباه مخابره میشود که میتوان سالمند بود و بیدغدغه سیگار کشید، درحالیکه این یک دروغ بزرگ و مرگبار است. پشت این تصویرسازی اشتباه، سرمایههای کلان قرار دارد و بعید نیست که روابط پیداوپنهان، در این روند تأثیرگذار باشند.
واقعیت این است که هر جا صنعتی قدرتمند است، منابع و شبکه ارتباطی هم هست و همینجا باید هشدار داد که مقابله با چنینپدیدهای، دیگر با راهکارهای سنتی پاسخگو نیست. دوران سخنرانی در مدارس و توصیههای کوتاه مقطعی گذشته است؛ حالا باید با یک راهبرد ملی و همهجانبه وارد میدان شد. خبر خوب اینکه هنوز نرخ مصرف دخانیات ایران نسبت به بسیاری از کشورها پایین است، اما متأسفانه شیب رشد مصرف بهویژه در خانوادهها و در میان زنان بالا رفته است.
این آژیر خطر خاموش در حالی به صدا درآمده که نشانههایش بیشتر و ملموستر از گذشته قابل رؤیت شده است. اگر امروز نجنبیم، فردا شاید دیر باشد و آنچه امروز «ضد ارزش» است، کمکم به سرگرمی جمعی بدل شود. ما وظیفه داریم ماهیت ضدارزشی سیگار را دوباره یادآور شویم و با جدیت تمام، مقابل روند قبحزدایی از مصرف مواد دخانی بایستیم.
کافی نیست به تریبونهای خاموش و مدارس بدون خروجی دل خوش کنیم. مثال بارز خدمت مؤثر این است: درخواست یک بخش دودقیقهای در آغاز یک برنامه پربیننده، مثلا پیش از پخش یک مسابقه فوتبال ملی که پیام سلامت و حقیقت پنهان سیگار را به گوش تمام خانوادهها برساند، نه فقط سخنرانیهای تکراری یا تبلیغات بیاثر. در این مسیر همه با هم مسئولیم؛ امروز، هر صدایی که در این کارزار بلند میشود، میتواند جان بسیاری را نجات دهد.