اعلام برنامه‌های سالروز ورود آزادگان در استان خراسان رضوی (۱۵ مرداد ۱۴۰۴) مشهد، بزرگ‌ترین شهر وقفی جهان اسلام | برخورد قاطع با تصرفات موقوفات و تسهیلات ویژه برای ساکنان بافت‌های فرسوده + فیلم خطر افراطی‌گری را جدی بگیریم | گفت‌و‌گو با عضو مجلس خبرگان رهبری درباره مسئله وحدت شیعه و سنی ثبت‌نام ۲ میلیون و ۷۰۰ زائر اربعین در سامانه سماح | یک میلیون و ۷۰۰ هزار زائر وارد عراق شدند (۱۵ مرداد ۱۴۰۴) بزرگ‌ترین عملیات تغذیه و اسکان خراسان رضوی برای زائران اربعین ۱۴۰۴ جهش ۶۲ درصدی مشارکت خراسان رضوی در بازسازی عتبات عالیات | بهره‌برداری از صحن عقیله بنی‌هاشم(س) در کربلا تا ۲ سال آینده سند کربلا روایت توست عالم مردم‌دار | یادی از آیت‌ا... محمدهادی میلانی، مرجع فقید، هم‌زمان با سالروز درگذشتش از نجف تا کربلا، دل‌هایی که راه می‌روند بیش از ۲.۶ میلیون نفر در سامانه سماح ثبت نام کردند (۱۴ مرداد ۱۴۰۴) تولیت آستان قدس رضوی: هیچ‌کس حق ندارد اتحاد ملت در برابر دشمن را بهم بزند| انسجام ملی، آینده ایران را رقم خواهد زد! رادیو موکب در مسیر پیاده‌روی اربعین آغاز به کار کرد برپایی موکب فرهنگی «ایران امام رضا (ع)» در دهه پایانی ماه صفر رمان «جزیره گمشده من» روانه بازار نشر شد | رمانی با محوریت کرامات امام رضا (ع) اعزام کاروان پزشکی به منظور ارائه خدمات به اربعین (۱۴ مرداد ۱۴۰۴) زائران اربعین برای دریافت خسارت بیمه به کجا مراجعه کنند؟ بازنگری میراث حدیثی از زمان اهل بیت آغاز شد اشک‌های خبرنگار آمریکایی برای شهدای جنگ ۱۲ روزه علیه ایران + فیلم بازگشایی تل زینبیه پس از چند سال برای زائران اربعین حسینی امکان تماس رایگان در پیاده‌روی اربعین
سرخط خبرها

امام پابرهنه‌ها

  • کد خبر: ۳۳۶۴۰۸
  • ۱۳ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۱:۲۶
امام پابرهنه‌ها
آدم موقع غرق شدن به هرچه امید دارد، دست دراز می‌کند. دست دراز کردم و آخرین لنگر را گرفتم؛ ضریح را.

گم شدم؛ توی شلوغی بی‌رحم آن سالگرد مثل یک ماهی توی دریای جمعیت گم شدم و جمعیت داشت مثل رودخانه‌ای که دهانش کف کرده باشد، این‌طرف و آن‌طرف می‌رفت و مرا با خودش می‌برد.

سیل جمعیت که آرام شد، تازه فرصت کردم گریه کنم. برای منِ هفت‌ساله این‌همه صورت غریبه، خیلی ترسناک بود؛ مثل دریایی بود که قایقی را به‌سختی تکان می‌دهد. هیچ دریایی چوب خشک را غرق نمی‌کند، اما طوری درهم می‌شکندش که دیگر قایق نیست، تخته‌پاره است. انگار قیامت شده و همه‌چیز به شکل اول خود برمی‌گردد.

پشت‌سرم، اما ضریح بود؛ یک ضریح آلومینیومی چرک‌مرده که هیچ ظرافتی نداشت و شبکه‌های چهارگوشی بدون طرح آن را تشکیل می‌دادند. همین تصویر بی‌روح تنها صورتی بود که می‌شناختم.

آدم موقع غرق شدن به هرچه امید دارد، دست دراز می‌کند. دست دراز کردم و آخرین لنگر را گرفتم؛ ضریح را.

پدرم در آن شلوغی مرا پیدا کرد، توی بغل تنها کسی که می‌شناختم؛ همان آشنایی که پیدا کرده بودم. از آن روز دیگر امام‌خمینی برایم آدم دیگری شده بود.

پیش از آن امام خمینی برای من نقاشی سیاه‌وسفید مداد خورده‌ای بود که توی قاب نازک چوبی و ارزان‌قیمتی سال‌ها گوشه خانه پدربزرگ زندگی می‌کرد، با آرم و نوشته‌ای که به عمواحمد مربوط می‌شد و هدیه‌ای بود از طرف سپاه اصفهان؛ همان عمواحمدی که توی خاک عراق امانت بود؛ همان عمواحمدی که اولین بار توی همان مرقد امام دیدمش.

مصطفی پیش از من عمواحمد را دید. ما توی صحن حرم نشسته بودیم و پدرم رفت که عمواحمد را بیاورد. من پشت به ضریح نشسته بودم و پدرم عمواحمد را از گریه‌های دم ضریح کنده و آورده بود سمت ما که مصطفای رو به ضریح، اول او را دید.

توی حرم امام پابرهنه‌ها، پابرهنه راه می‌رفت و هرچه پدرم اصرار می‌کرد کفش‌های اضافی‌اش را به او بدهد، زیر بار نمی‌رفت. انگار تعمدی برای این پابرهنگی داشت، انگار برای غریبه‌هایی که از عراق رها شده بودند، امام تقدس بیشتری نسبت‌به ما داشت.

امام برای من خیلی چیز‌ها بود؛ جماران بود، دعا‌های توسل و کمیل مسجد محله بود که در ایام بستری شدنش می‌خواندیم، گریه‌های صبح زود مادرم بود در نیمه خرداد، دیوان شعر آدمی بود که از مسجد و از مدرسه بیزار شده، اما امام‌ترین تصویر من از او گلزار شهداست. من امام را نه توی جماران امروز پیدا می‌کنم، نه توی مرقد مفخر و نه توی کتاب‌ها، امام نوشته روی تمام سنگ‌قبر‌ها در گلزار شهداست.

بچه‌های امام‌خمینی را توی مقبره شهدای گمنام پیدا می‌کنم؛ همان‌هایی که روی سنگشان نوشته شده است: «فرزند روح‌ا...». آنها بهترین آینه‌داران امام هستند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->