به گزارش شهرآرانیوز؛ علیرضا داوودنژاد را بیشتر با فیلمهایش میشناسیم؛ فیلمهایی مثل فراری، روغن مار، مرهم و... اما حضورش در «شنای پروانه» یک غافلگیری محسوب میشد. او خودش درباره این حضور گفته است:
«پیش از این هم چندبار پیشنهاد بازی در فیلم به من داده بودند اما علاقهای به انجام این کار نداشتم. روزی رسول صدرعاملی (تهیهکننده فیلم) با من تماس گرفت و گفت که این بار فرق میکند؛ هم کارگردانش و هم دلایلش برای انتخاب شما.»
داوودنژاد فیلمنامه «شنای پروانه» و کارهای قبلی محمد کارت را در پذیرفتن این نقش مؤثر دانسته است:
«محمد کارت تماس گرفت و سناریو را فرستاد و خواندم. پس از خواندن فیلمنامه احساس کردم تازگیهایی دارد و همینطور فیلم کوتاه «بچه خور» این کارگردان جوان را دیدم و باز هم احساس کردم کار متفاوتی است. با هم قراری گذاشتیم و در گفتگویی که داشتیم، متوجه شدم از دلباختگان واقعی سینماست و نگاه و سلیقه سینمایی دارد و به خوبی میداند چه میخواهد و عزمش را برای ساختن یک فیلم تازه و اثر گذار جزم کرده است.»
او درباره کارکتری که در «شنای پروانه» بازی کرده است، گفت:
«محمد کارت در ملاقات حضوری صراحتا گفت که کاراکتری که ایفای نقش آن را به من پیشنهاد میدهد، یک سکانس بیشتر بازی ندارد اما شخصیتی کلیدی است که باید یک حکم بدهد و این حکم، موتور فیلم را روشن کند و قصه را به حرکت درمیآورد. شخصیتی که برای قهرمان فیلم، ماموریت تعریف میکند و باید خودش و اجرایش باورپذیر و اثرگذار باشد و برای همین نمیخواهد از بازیگر استفاده کند و با چیزهایی که از من و فیلمهایم دیده مطمئن است که اگر مصمم باشم، میتوانم این کار را به خوبی برای او انجام بدهم؛ و او به عنوان جوانی که قرار است اولین فیلم سینمایی خود را بسازد و فیلم بچه خور هم نمونهای از توانایی اوست، از من موکدا میخواهد که تردید نکنم و این کار را برایش انجام بدهم. گفتم مطمئن نیستم همانی باشم که او در تصور خود دارد. گفت اعتماد کنید و انجامش را به من بسپارید. نهایتا چارهای جز پذیرش در خواست او نمیدیدم.»
علیرضا داودنژاد که در کارنامه کاریاش ساخت فیلمهای چون «کلاس هنرپیشگی»، «هوو»،«مصائب شیرین»، «فراری» و «روغن مار» را دارد در پاسخ به اینکه از نتیجه این همکاری در «شنای پروانه» راضی است؟ گفت:
«تا جاییکه فیلمنامه را خواندم و تکههای مونتاژ شدهای از فیلم را دیدم، به نظرم باید فیلمی شستهرفته و خوشساخت و با سلیقه از کار درآمده باشد و خوشحالم که توانستم برای او قدمی بردارم چرا که میدانم از سرمایههای سینمای آینده ایران است. من در مقطعی نگران سینمای آینده بودم و میگفتم مهرجویی، کیمیایی، علی حاتمی، ناصر تقوایی، امیر نادری، کبارستمی، بیصایی و... اگر فیلم نسازند، سینمای ایران چه میشود؟ خوشبختانه بعد از انقلاب موجی از جوانان خوشقریحه و بااستعداد آمدند و درخشیدند و فیلمهای خوبی ساختند و برای احتیاجات چند دهه سینمای ایران کار کردند و هنوز هم اگر شرایط برایشان مهیا باشد کار میکنند و پشتوانههای سینمای ما به حساب میآیند اما کمکم جای خالی نسل تازهای را که بتواند استمرار و بقای دهههای آینده سینمای ایران را تضمین کند، احساس میکردم و نگران بودم؛ ولی با پیداشدن سروکله فیلمهایی متفاوت و اثرگذار و سینماگرانی مثل اصغر فرهادی، بهرام توکلی و بعدتر سعید روستایی، هومن سیدی، حسین مهدویان، شهرام مکری و ... و حالا محمد کارت احساس میکنم آینده سینمای ایران از بابت نیروی انسانی خوشقریحه و متخصص و خلاق برای دههها بیمه است و اگر مدیریت دولتی و صنفی گره گشا و دلسوز جریان تولید فیلم در داخل باشند، این نسل از پس حفظ و رونق و اعتلای سینمای ایران برمیآید.
داودنژاد ضمن آرزوی موفقیت برای این نسل تازه از فیلمسازان ایرانی در پایان گفت:
«اینک بحث اصلی برای من که همیشه هم تکرار کردهام، بحث بازار سینما،جریان تولید، منابع سرمایه، جایگاه مخاطب و امنیت شغلی است. عمده بازار سینمای ما تا به امروز محدود به تعدادی سالن در پایتخت و چند سالن در ده پانزده شهرستان بوده و هست و خواه ناخواه این بازار کوچک و این مخاطبان محدود تاثیرات خود را بر انتخاب موضوع فیلمها، ترکیب عوامل سازنده آنها و لحن و بیان سینمایی آثار بر جای گذاشته و در گرایش انها به باز تولید کلیشهها موثر بوده و هست و باید به فکر توسعه بازار نمایش و بیرون آمدن از انحصار سالن و ورود سنجیده و جدی به عرصههای تازه این بازار بود. حالا که کرونا آمده و بازار سالن فعلا از رونق افتاده یا بسته شده، بهتر است بیشتر انرژی و توان خود را روی اکران آنلاین و وی او دی - که البته هنوز به دلایل زیر ساختی و قاچاق سر و شکل واقعی خود را پیدا نکرده- بگذاریم و هر طور شده به بازار نمایش خانگی یک سر و سامان تازه بدهیم و امیدوارم با حضور نسلهای قدیم و جدید در میدان کار و ورود نیروهای تازه به فعالیتهای حرفهای و صنفی، این بازار مدیریت شود و شکل بگیرد و ما در آینده نه چندان دور دو بازار پر رونق سالن و ویدئو خانگی را در کنار هم داشته باشیم و باورمان بیاید که این دو بازار رقیب یکدیگر نیستند و میتوانند متقابلا به یکدیگر رونق و توسعه ببخشند. وقتی به این ترتیب سینمای ایران رونق بگیرد خواه ناخواه تولید و تنوع فیلمها بالا میرود و طبیعتا سالنها، امکان انتخاب بهتر و بیشتری پیدا میکنند و شرایط به صرفهتری برای نمایش فیلمها بوجود میآید که هم به نفع سالنهای نمایش و هم به نفع شبکه نمایش خانگی است و نهایتا به قوام و دوام سینمای ایران میانجامد.»
منبع: ایسنا