شهرآرانیوز؛ از جلسات اجباری «ارتقای مهارتهای هوش مصنوعی» گرفته تا ابزارهای جدید و پرتعداد در محل کار، هوش مصنوعی همه جا حضور دارد و عوارض خود را به جا میگذارد. بسیاری از کارمندان، رقابت برای همگام شدن با تغییرات مبتنی بر هوش مصنوعی را بیشتر از انرژیبخش بودن، طاقتفرسا میدانند و این باعث ایجاد حس رو به رشدی از «خستگی هوش مصنوعی» میشود. هم شرکتها و هم کارمندان این فشار را احساس میکنند.
طبق گزارش S&P Global Market Intelligence، شرکتهایی که اکثر ابتکارات هوش مصنوعی را رها میکنند، از ۱۷ درصد در سال ۲۰۲۴ به ۴۲ درصد در سال جاری افزایش یافتهاند. در همین حال، براساس مطالعهای توسط Quantum Workplace، کارمندانی که مرتباً از هوش مصنوعی استفاده میکنند، ۴۵ درصد بیشتر از کسانی که به ندرت از آن استفاده میکنند، نرخ فرسودگی شغلی را گزارش میدهند.
خستگی هوش مصنوعی فقط یک کلمه کلیدی نیست، بلکه یک پدیده واقعی است. این خستگی اگر کنترل نشود، بهرهوری را کاهش میدهد، روحیه را از بین میبرد و کارمندان با استعداد را فراری میدهد. خوشبختانه، روشهای عملی برای غلبه بر خستگی هوش مصنوعی و بازیابی کنترل وجود دارد. در اینجا به این موضوع میپردازیم که چه چیزی باعث ایجاد مشکل میشود، چگونه ممکن است بر شما تأثیر بگذارد و چگونه قبل از شروع فرسودگی شغلی، آن را مدیریت کنید؟
خستگی هوش مصنوعی نوعی از فرسودگی شغلی است که زمانی رخ میدهد که کارمندان احساس میکنند تحت فشار مداوم برای یادگیری و استفاده از ابزارهای جدید هوش مصنوعی قرار گرفتهاند. اگر از خود میپرسید که آیا خستگی هوش مصنوعی بر شما یا تیمتان تأثیر میگذارد، در اینجا برخی از نشانههای کلیدی که باید مراقب آنها باشید، آورده شده است:
احساس غرق شدن در سیستمهای پیچیده هوش مصنوعی
ناامیدی از معرفی مداوم ابزارهای جدید
اضطراب در مورد امنیت شغلی و اتوماسیون
مقاومت در برابر انتشار ابزارهای جدید هوش مصنوعی
صرف زمان بیشتر برای یادگیری ابزارها نسبت به کار
فرض اینکه نمیتوانید صرف نظر از آموزش، هوش مصنوعی جدید را یاد بگیرید
سردرد پس از استفاده از رابطهای هوش مصنوعی
مشکلات خواب پس از جلسات آموزشی
خستگی ذهنی ناشی از تلاش برای سازگاری مداوم
ترکیب این عوامل، طوفانی کامل برای فرسودگی شغلی ایجاد میکند که فراتر از استرس معمول در محل کار است.
دلایل اصلی خستگی هوش مصنوعی ناشی از ترکیبی از فشارهای سازمانی، پیچیدگی فناوری و روانشناسی انسانی است که محیطی طاقتفرسا برای کارمندان ایجاد میکند.
سرعت معرفی ابزارها و ویژگیهای هوش مصنوعی بسیار فراتر از توانایی اکثر افراد برای سازگاری است. شرکتها مرتباً قابلیتهای جدید هوش مصنوعی، بهروزرسانیها و پلتفرمهای کاملاً متفاوت را بدون دادن زمان کافی به کارمندان برای تسلط بر ابزارهای موجود، ارائه میدهند؛ چیزی که نتیجه آن تلاش برای یادگیری بیپایان و بدون حس تسلط است.
بسیاری از سازمانها ابزارهای هوش مصنوعی را به عنوان الزامات در سطح شرکت پیادهسازی میکنند، بدون اینکه آموزش، منابع یا منطق کافی برای تغییر ارائه دهند. طبق تحقیقات وایلی، ۷۵٪ از کارمندان اعتماد به نفس لازم برای استفاده از هوش مصنوعی را ندارند، در حالی که ۴۰٪ برای درک چگونگی ادغام آن در کار خود تلاش میکنند. عدم ارتباط بین اشتیاق مدیران و آمادگی کارکنان باعث ایجاد اصطکاک در سراسر سازمانها میشود.
اساس بسیاری از خستگیهای ناشی از هوش مصنوعی، ترس از جابجایی شغلی است. تحقیقات SurveyMonkey نشان میدهد که ۳۲٪ از کارکنان ۱۸ تا ۲۴ ساله نگرانند که هوش مصنوعی شغل آنها را از بین ببرد. این اضطراب فشار بیشتری برای تسلط بر ابزارهای هوش مصنوعی نه برای مزایای بهرهوری، بلکه برای بقای حرفه آنها ایجاد میکند.
سازمانها اغلب در بیان دلیل پیادهسازی ابزارهای خاص هوش مصنوعی یا چگونگی همسویی آنها با اهداف تجاری کوتاهی میکنند. بدون درک دلیل پذیرش هوش مصنوعی، کارمندان ابزارهای جدید را به عنوان اضافات غیرضروری به حجم کار خود به جای منابع مفید میبینند.
توجه مداوم رسانهها به هوش مصنوعی، انتظارات غیرواقعی در مورد آنچه این فناوری میتواند انجام دهد، ایجاد میکند. هنگامی که ابزارهای هوش مصنوعی در ارائههای اجرایی خود موفق نمیشوند، کارمندان ناامیدی را تجربه میکنند که خستگی آنها را تشدید میکند. این پیام مبهم، کارمندان را در مورد هدف و مزایای واقعی هوش مصنوعی سردرگم میکند و باعث میشود پذیرش آن بیمعنی یا طاقتفرسا به نظر برسد.
اثرات خستگی هوش مصنوعی بسیار فراتر از ناراحتی فردی است و تأثیرات قابل اندازهگیری بر عملکرد محل کار، روحیه و فرهنگ سازمانی ایجاد میکند.
طبق تحقیقات Upwork، علیرغم وعده هوش مصنوعی برای افزایش بهرهوری، تقریباً ۸۰ ٪ از کارکنانی که از هوش مصنوعی مولد استفاده میکنند، گزارش میدهند که این فناوری به حجم کار آنها افزوده و بهرهوری آنها را مختل کرده است. کارمندان به جای تمرکز بر مسئولیتهای اصلی، زمان قابل توجهی را صرف بررسی محتوای تولید شده توسط هوش مصنوعی، اصلاح خطاها یا یادگیری رابطهای جدید میکنند.
بسیاری از رهبران کسبوکار از کاهش اشتیاق در سطح شرکت برای ادغام هوش مصنوعی خبر میدهند. کارکنانی که خستگی هوش مصنوعی را تجربه میکنند، اغلب با ابتکارات تغییر ارتباط منفی برقرار میکنند و نسبت به تصمیمات فناوری رهبری شکاک میشوند یا در برابر نوآوریهای آینده مقاومت میکنند.
ترکیبی از فشار یادگیری، نگرانیهای امنیت شغلی و چالشهای بهرهوری، به افزایش سطح استرس در سازمانها منجر میشود. کارمندان گزارش میدهند که دائماً احساس عقبماندگی میکنند و نمیتوانند به سرعت کافی ابزارها را برای برآورده کردن انتظارات یا نشان دادن ارزش به کارفرمایان خود، فرا بگیرند.
وقتی کارمندان با ابزارهای هوش مصنوعی موجود، خود را به روز نگه میدارند، ظرفیت ذهنی کمی برای حل خلاقانه مسئله یا نوآوری دارند. تمرکز مداوم بر سازگاری فناوری، تفکر استراتژیکی را که محرک رشد کسب و کار است، از بین میبرد.
در حالی که پرداختن به خستگی هوش مصنوعی در نهایت به استراتژیهای فردی و تغییرات سازمانی نیاز دارد، کارمندان میتوانند گامهای فوری برای مدیریت تجربه خود با پذیرش هوش مصنوعی بردارند.
به جای تلاش برای تسلط بر هر ابزار جدید هوش مصنوعی معرفی شده، بر فناوریهایی تمرکز کنید که مستقیماً بر مسئولیتهای اصلی شما تأثیر میگذارند. مشخص کنید که کدام قابلیتهای هوش مصنوعی واقعاً مهمترین یا وقتگیرترین وظایف شما را بهبود میبخشند و سپس ابتدا انرژی یادگیری خود را در آن زمینهها سرمایهگذاری کنید.
در مورد نیازها و نگرانیهای آموزشی هوش مصنوعی خود، آشکارا با مدیران ارتباط برقرار کنید. بسیاری از رهبران، زمان و پشتیبانی لازم برای پذیرش مؤثر هوش مصنوعی را دست کم میگیرند. در مورد اینکه چرا ابزارهای خاص هوش مصنوعی پیادهسازی میشوند و چگونه موفقیت اندازهگیری میشود تا پذیرش هدفمندتر به نظر برسد، شفافسازی کنید.
دورههای منظمی را برای کارهای غیر هوش مصنوعی اختصاص دهید تا مهارتهای اصلی خود را حفظ کنید و از غرق شدن در فناوری بکاهید. این میتواند شامل اختصاص دادن زمان به روشهای سنتی یا کنارهگیری از ابزارهای هوش مصنوعی در مواقعی باشد که برای وظایف خاص ضروری نیستند.
با همکارانی که چالشهای مشابهی را با پذیرش هوش مصنوعی تجربه میکنند، ارتباط برقرار کنید. به اشتراک گذاشتن استراتژیها، عیبیابی مشکلات با هم و عادیسازی منحنی یادگیری میتواند انزوایی را که اغلب با خستگی هوش مصنوعی همراه است، کاهش دهد.
به جای تلاش برای درک جامع فناوری هوش مصنوعی، بر کاربردهای عملی که مشکلات واقعی را در کار شما حل میکنند، تمرکز کنید. این رویکرد وظیفهمحور، ارزش فوری را فراهم میکند و از طریق تجربیات موفق، اعتماد به نفس ایجاد میکند.
در حالی که خستگی هوش مصنوعی واقعی است، فرسودگی شغلی نباید پیامد آن باشد. با تمرکز بر یادگیری عملی، تعیین مرزهای مشخص و درخواست پشتیبانی، میتوانید هوش مصنوعی را از منبع استرس به ابزاری برای رشد تبدیل کنید. این محل کار شماست و رفاه شما اهمیت دارد. طرز فکر رشد را حفظ کنید و از خودتان دفاع کنید تا به شکلگیری یک محیط حرفهای که در آن هم افراد و هم فناوری بتوانند موفق شوند، کمک کنید.