به گزارش شهرآرانیوز، هنر و معنا، هرگاه در کنار یکدیگر بنشینند و بر بوم ذهن یا دیوار شهر جاری شوند، میتوانند تصویری بیافرینند که نهفقط نگاه مخاطب را برای لحظهای درنگ دارد، بلکه در حافظه و جان او حک شود. اگر این معنا، عاشورا و حماسه کربلا باشد، بیتردید آنچه خلق میشود، تنها یک تصویر نیست؛ آینهایست از باور، ایمان و زخمی که هنوز در جان تاریخ میسوزد.
چند روزیست در صحن جامع رضوی، طرحی آرامآرام بر دیوار مینشیند؛ دیوارنگارهای به نام «بیعت» که لحظهای از حماسه را روایت میکند. پشت این طرح، هنرمندی ایستاده با سه دهه حضور پیوسته در جهان رنگ و روایت؛ سیدعلی موسوی قافلهباشی که از نوجوانی پا در مسیر نقاشی گذاشته و امروز سبکهایی چون اکسپرسیونیسم، سمبولیسم و گاه رئالیسم جادویی را با نگاهی معناگرا درهم تنیده است.
برای او هنر، بدون معنا تهیست. چه بر بوم باشد، چه در قالب کتیبهنویسی یا پردهخوانی، همواره باورهایی چون عاشورا، شهدا و دفاع مقدس در دل آثارش زندهاند. او نه به «هنر برای هنر» باور دارد و نه به بیجهتی رنگها؛ نقاشی برایش تنها زمانی زنده است که حامل یک پیام باشد، پیامی از جنس ایمان. این روزها، دیوارنگاره «بیعت» تنها یک نقاشی نیست؛ گفتوگوییست میان یک نگاه و یک باور، میان زائر و تصویر. از همینرو، پای صحبتهای این هنرمند آیینی نشستیم تا از حالوهوای این اثر و مسیر هنریاش برایمان بگوید.
قبل از اینکه سوال شما را پاسخ بدهم باید بگویم بر خلاف تصورات دیگران، قم فضایی کاملا هنری دارد و به قول یکی از اساتیدم، سیدحسن موسی زاده، خاک قم، در یادگیری تاثیر دارد. البته نزدیک بودن قم با تهران نیز بی تاثیر نبوده و از اساتید بزرگ تهران بهره بردهاند که این جنبه قم غالبا دیده نمیشود و حتی به نسبت جمعیت هم بخواهیم بگوییم در حوزه هنر، هنرمند و کانونهای بیشتری دارد و آثار خاص و اساتید شناخته شدهای دارد. استاد نجابتی، مازیار بیژنی و شجاعی طباطبایی از جمله اساتید بزرگ هنری هستند که در قم زندگی میکنند. من زمانی که در انجمن هنرهای تجسمی فعالیت میکردم در ساختمانی چهارطبقه بودیم که در طبقه چهارم آن انجمن خوشنویسان مستقر بود. به واسطه دوستی و رفاقتی که اساتید هنرهای تجمسی با خوشنویسان داشتند ما هم با آنها کمکم آشنا شدیم و باعث شد از محضر اساتید خوشنویس مثل استاد گل محمدی و مقدادی، حاج علی رضاییان بهره ببرم و با هنر خطاطی آشنا شوم.
تفاوت عمدهای که کتیبه نویسی با خطاطی دارد جنس چیزی است که روی آن نوشته میشود. کتیبه باید روی پارچه طراحی و نوشته شود، اما قبل از آن، فردی که میخواهد کتیبه نویسی را انجام دهد باید با هنر خط آشنا شود تا حرکت قلم و ریزه کاریهای آن را بداند. ابزار کتیبه نویسی قلم مو است و تکنیکهای متفاوتی دارد که میتوان با چند جلسه آموزش آنها را یادگرفت، اما مهم قواعد خوشنویسی است که لازم است هنرمند آن را بداند.
من پیش از این کار، کارهای کوچکی در مرکز آفرینشهای هنری داشتم و همیشه رفت و آمد داشتم، اما همیشه آرزو داشتم کار بزرگتری انجام بدهم و همیشه پیگیر بودم. الان که این موقعیت برایم فراهم شده خب قطعا بسیار خوشحالم و حس خوبی دارم.
من از همان ابتدا که کار نقاشی را شروع کردم در تمام کارهایی که میخواستم انجام بدهم یک قاعده کلی برای خودم در نظر گرفتم. اینکه نسبت به کاری که انجام میدهم کاملا به آن اطمینان داشته باشم؛ اطمینان از اینکه، این کار، کار خوبی میشود و معنای آن برایم ارزشمند است. حال اینکه چه اتفاقی در جریان کار میافتد یا نتیجه کار چه خواهد شد مسئله من نیست فقط میدانم خوب میشود. حال فرض کنید کاری که برای عاشورا است و میخواهد به شهدا و انقلاب اسلامی و ظهور پیوند بخورد قطعا کار خوبی است؛ اما به هیچ عنوان برای آن تدبیر نمیکنم اگرچه تلاش خود را به طور کامل و صد درصدی برای خلق یک اثر هنری و حرفهای خواهم داشت.
چرا که معتقدم مسیرها آنطوری پیش میرود که خدا میخواهد و ما با ابزارهایی که داریم نهایتا بتوانیم یک تا دو متر جلوتر از خود را روشن کنیم اماانتهای مسیر را خدای عالم و آگاه به احوالات ما میداند لذا از این جهت میگویم تدبیر نمیکنم. هرچه بتوانیم خود را از تدبیر امور، بیشتر رها کنیم کارها بهتر و خوبتر انجام میشود. اینکه تدبیر امور خود را به طور کامل به خدا و صاحب آن اثر بسپاریم کارها از همه نظر در جهان و نگاه مخاطب بهتر و زیباتر دیده میشود.