پیام رئیس سازمان سینمایی برای جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران نامزدهای جوایز ایسفا معرفی شد انتشار رمان‌های «ابله» و «جنایت و مکافات» داستایفسکی با طرح جلد جدید افتتاح نمایشگاه بین‌المللی کتاب فرانکفورت «یوز» در مشهد اکران می‌شود | جشن خانوادگی قهرمان ایرانی در سینماهای هویزه و کوهسنگی حضور فیلم کوتاه «سوور» در ۴ جشنواره جهانی فیلم صفحه نخست روزنامه‌های کشور - چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۴ همه چیز درباره «تیلی نورود»، نخستین بازیگر هوش مصنوعی سینما | آیا بازار کار بازیگران هالیوود کساد خواهد شد؟ ساخت «رستاخیز مسیح» مل گیبسون با بازیگران جدید مرمت فیلم و انیمیشن‌های قدیمی جشنواره فیلم کوتاه تهران چقدر زمان برده است؟ جشنواره فیلم‌های کمدی؛ بستری برای کشف استعدادهای جوان نمایش موزیکال «الیور توئیست» روی صحنه می‌رود آثار منتخب تئاتر مردمی بچه‌های مسجد در مشهد به صحنه می‌روند + اسامی راه یافتگان نویسنده سوئیسی جایزه کتاب آلمان ۲۰۲۵ را از آن خود کرد «سعید مظفری» دوبلور پیشکسوت درگذشت + علت فوت سریال «شیش‌ماهه» مهران مدیری در مرحله تدوین قرار گرفت + تصاویر یادبود سینمای تقوایی در شبکه نمایش سینماگران سنتی در خطر! | صنعت سینما دیجیتالیزه می‌شود مهرجویی و تقوایی، هنرمندان فقید سینمای ایران در یک‌ قاب + عکس
سرخط خبرها

جسور در ادبیات | درباره «ماریو بارگاس یوسا» که فکر می‌کرد استعداد نویسندگی ندارد

  • کد خبر: ۳۴۴۳۲۵
  • ۲۱ تير ۱۴۰۴ - ۰۸:۴۷
جسور در ادبیات | درباره «ماریو بارگاس یوسا» که فکر می‌کرد استعداد نویسندگی ندارد
کتاب «سال‌های سگی» در حقیقت برشی از زندگی این نویسنده در ارتش است. پس از آن، کتاب «گفت‌و‌گو در کاتدرال»، شاهکار دیگری از ماریو بارگاس یوسا است که به‌دلیل سبک نگرش پیچیده‌ آن یا ترجمه‌ انگلیسی‌اش، کمتر به آن توجه شد.

به گزارش شهرآرانیوز، «ماریو بارگاس یوسا» جسورترین و بی‌باک‌ترین نویسنده‌ اسپانیایی در ۲۴ فروردین امسال چشم از جهان فروبست و عاشقان ادبیات و خوانندگان پروپاقرص کتاب‌های نقادانه‌اش علیه ظلم و استبداد را در غم ازدست‌دادن چنین غول ادبیاتی فرو برد.

این نویسنده در طول ۵۵ سالی که به نوشتن روی آورد، ۵۹ کتاب نوشت و موضوع اولین رمانش را به گفته‌ خودش، پدرش به او داد؛ وقتی که بعد از مدت‌ها سروکله‌ پدر در زندگی او پیدا می‌شود و حالا یوسا که پیش از این در کنار مادرش و خانواده‌ خوش‌مشربش زندگی می‌کرده و تاکنون خیال می‌کرده پدرش مرده، اکنون با حقیقتی محض روبه‌رو می‌شود؛ چراکه پدر مستبدش زنده است. اما سال‌ها پیش از تولد ماریو، آن‌ها را ترک کرده است.

شاید همین دلایل در کودکی بود که سبب شد یوسا چنین مصرانه بر گفتن حقایق اصرار بورزد و پیوسته در نوشته‌هایش علیه ظلم بنویسد؛ چراکه مادر تا سال‌ها مسئله‌ زنده‌بودن پدر را از او کتمان کرده و پدر نیز او را به‌اجبار به ارتش فرستاده بود. تحمل ظلم و استبداد پدر و البته شخصیت خاص ماریو، مانند علایق عجیب او در کودکی، دعوت تمام همکلاسی‌هایش به صرف چای در خانه‌شان، جاسوسی‌کردن از آدم‌ها از روی درخت تا التماس برای کتک‌نزدن پدر، ظلم و حقارتش دربرابر پدر، احساس بی‌دفاعی و از همه مهم‌تر، رفتن به ارتش به‌اجبار پدر، که نقطه‌ عطف زندگی او شد و به گفته‌ خودش «من به لئونکیو پرادو رفتم، چون پدرم فکر می‌کرد ارتش، بهترین درمان برای ادبیات است؛ اما او در عوض، موضوع اولین رمانم را به من داد»، همه‌وهمه بن‌مایه آثار او را تشکیل دادند.

کتاب «سال‌های سگی» در حقیقت برشی از زندگی این نویسنده در ارتش است. پس از آن، کتاب «گفت‌و‌گو در کاتدرال»، شاهکار دیگری از ماریو بارگاس یوسا است که به‌دلیل سبک نگرش پیچیده‌ آن یا ترجمه‌ انگلیسی‌اش، کمتر به آن توجه شد.

یوسا که در مقایسه با هم‌دوره‌ای خودش مارکز، بسیار رک‌گو و جسور بود، احساسات کم‌تری از خود نشان می‌داد. با این حال معتقد بود «ادبیات با خلق و دوباره‌سازی قصه‌ها و افسانه‌ها، زندگی انسان‌ها را غنی می‌کند و یک زندگی موازی همراه با زندگی واقعی را پیش می‌برد که انگیزه‌های آن غنی‌تر، واضح‌تر و شفاف‌تر است».

علاوه بر این‌ها ماریو بارگاس یوسا به عنوان چهره‌ای سیاسی در کشورش شناخته می‌شد؛ تا مرز رئیس‌جمهورشدن پیش رفت و در جشن‌تولد هشتادسالگی‌اش چهره‌هایی همچون رئیس‌جمهور شیلی، یکی از رؤسای جمهور سابق اروگوئه، دو تن از رؤسای جمهور سابق کلمبیا و دو تن از نخست‌وزیران سابق اسپانیا حضور پیدا کردند. او هیچ علاقه‌ای به صحبت از زندگی عاشقانه‌اش نداشت و گویا محور اصلی تمرکز او سیاست، ادبیات و زبان اعتراض‌آمیزی بود که بر قلم می‌راند.

یوسا که از دوستان صمیمی مارکز بود، پس از چندی رابطه‌ آن‌ها به تیرگی گرایید؛ اما او رمان‌های دوستش، مارکز را پس از مرگ او، زنده و خوانا خواند.

یوسا در سال ۲۰۱۰، برنده‌ «جایزه‌ نوبل» ادبیات شد، در بسیاری از دانشگاه‌ها تدریس کرد و «جایزه سروانتس» مهم‌ترین جایزه ادبی نویسندگان اسپانیایی‌زبان را از آن خود کرد و درنهایت در سال ۱۹۹۶، برنده «جایزه صلح» در آلمان شد.

او در کتاب «چرا ادبیات»، درباره‌ اهمیت ادبیات چنین نوشته:

جامعه‌ای بی‌خبر از خواندن که از ادبیات بویی نبرده، همچون جامعه‌ای از کرولال‌ها، دچار زبان‌پریشی می‌شود و به‌سبب زبان ناپخت و ابتدایی‌اش مشکلاتی عظیم دربرابر برقراری ارتباط خواهد داشت. این درمورد افراد نیز صدق می‌کند. کسی که فقط پرت‌وپلا می‌خواند، بی‌گمان اختلالی در بیان دارد، این آدم‌ها بسیار حرف می‌زنند، اما اندک می‌گویند.

سرانجام این نویسنده‌ بزرگ که تمام عمر خود را در بسط آزادی نوشت، در هشتادونه‌سالگی چشم از جهان فروبست؛ نویسنده‌ای که تا همیشه آثارش در قفسه‌ کتابخانه‌ عاشقان ادبیات موجود است و حرف‌هایش در ذهن مخاطبانش می‌ماند. او که معتقد بود مانند فلوبر، «استعداد نویسندگی ندارد و فقط یک ذهنیت درباره‌ خود دارد و آن اینکه می‌خواهد نویسنده شود»، کوشید تا نویسنده شود و نویسنده بماند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->