شهابالدین تقوی/شهرآرانیوز - تصور کنید صبح که چشمهایتان را باز میکنید، اولین صحنهای که از پنجره اتاقتان میبینید، رودخانه خروشانی است که از شدت تلاطم رنگش به سفیدی میزند. زمینی را میبینید که در حوالی اردیبهشتماه آنقدر سبز شده است که انگار فرشی از گل و علف روی آن پهن کردهاند. آنطرفتر چوپانی را میبینید که احتمالا هنوز سپیده نزده گله گوسفندانش را برای گرداندن به این چراگاه آورده است و حالا زیر سایه درخت چنار بساط صبحانهاش را پهن میکند...
این قاب را صبح اول وقت، در آخرین سفری که با کمپر وانتیمان به روستای «پایه» رفته بودیم، دیدم و به ذهن سپردم. میخواهم گوشهای از تجربیات سفرم با کمپروانتی را برایتان بگویم. کمپرها حکم خانههای مسافرتی را دارند که با داشتنشان دیگر به اجاره هتل یا محلی برای اقامت نیاز ندارید. کمپردارها یک جمله و شعار معروف دارند که خلاصه زندگی کمپری است: «خانه آنجایی است که ما پارک میکنیم».
در ایران بهتازگی مسئله کمپینگ و کمپرداری نسبت به قبل داغتر شده است و حالا خیلی از زوجهای جوان و خانوادهها به خریدن یک کمپر یا حتی تجهیزکردن خودرو شخصیشان برای سفرها فکر میکنند. علت آن ممکن است گرانشدن هزینههای اسکان در سفر باشد که آرام آرام دارد سر به فلک میگذارد.
بیشتر بدانید: همه آن چیزهایی که باید درباره سفر با کمپر و ون مسافرتی بدانید
داشتن کمپر در ایران میتواند شما را کاملا متمایز کند، بهویژه وقتی که کمپروانتی داشته باشید که از نظر هیبت و ظاهر خودرو، کاملا با سایر خودروها متمایز است. همین مسئله اولین نقطه شروع داستان ماست، یعنی متمایزبودن. یعنی اینکه فرقی نمیکند که خودرو را پارک کرده باشیم یا در خیابان و مسیر سفر در حرکت باشیم، هرکسی که ما را ببیند چشم ازمان برنمیدارد و مردم بهگونههای مختلف احساساتشان را ابراز میکنند. یکی بوق میزند، یکی دستش را به علامت «تأیید» تکان میدهد، آن یکی فریاد میزند که «دمتون گرم ایول» و...
این داستان تا توقف و ایستادن ما ادامه دارد. بعد تصور کنید بعد از چند ساعت رانندگی به مقصد مدنظر میرسیم، توقف میکنیم و آماده برپایی کمپ میشویم. اینجاست که کنجکاوی و شوق مردم به کمپر و زندگی کمپری، آنها را به سمت صحبت با ما و پرسیدن سؤالاتشان میکشاند. این شوق و کنجکاوی مردم و مسافران و پاسخدادن به سؤالاتشان بخش جدانشدنی سفرهای ماست و البته ما هم تا جایی که بتوانیم به سؤالاتشان جواب میدهیم و از همصحبتی با آنها لذت میبریم.
بعضیهایشان دیگر ما را میشناسند و در فضای مجازی و حقیقی ابراز محبت میکنند، اما گاهی در سفرهای طولانیتر و در همان زمانی که نیاز داریم تنها باشیم، زوج جوانی با هیجان و شادی، انگار که رؤیا و آرزویشان را دیدهاند به ما نزدیک میشوند و صدایمان میزنند و در این لحظه مثل سلبریتیای میشویم که هر چقدر هم که خسته باشد، نمیتواند اخم کند. حق ندارد که اخم کند، چون اخم ممکن است روی رؤیای یک نفر خط تاریک بیندازد.
داشتن کمپر با همه زیباییهایش اما دردسرهای خودش را هم دارد. مثلا باید به فکر محلی برای پارک کمپر وانتی باشید، چون باتوجهبه ارتفاع کمپر (حدود 3متر) در پارکینگهای مسقف امکان پارک نخواهید داشت. از آنجایی که کمپرها مثل خانه دوم ما هستند، حتما به تأمین و نگهداری نیاز دارند و دائم باید به آنها رسیدگی کنید که این رسیدگیها معمولا خرج روی دستتان میگذارد. علت اساسی این تعمیرات و رسیدگیها تکانهاییست که در طول سفر و بهمرور به کابین کمپر وارد میشود. مثلا یک روز شیر دستشویی چکه میکند یا قفل یخچال را فراموش کردهاید ببندید و همه خوراکیها روی زمین پخش میشود و...
در آخر ولی باید بگویم هزینهکردن و خریدن چنین کمپرهایی یا حتی تجهیزکردن خودروهای ون و تبدیل آنها به کمپر، فقط یک دلیل میتواند داشته باشد و آن هم عشق است، عشق به سفر، عشق به کمپزدن، عشق به طبیعت، عشق به خلوتکردن و... . خیلیها به ما خورده گرفتند که چرا پولتان را خرج کمپر کردهاید و معتقدند پول را میشود جای بهتری خرج کرد. من به آنها حق میدهم، زیرا آنها هنوز عاشق نشدهاند.